آیا غرب فقط شارلی ابدواست؟
کتابهای «محمد رسول خدا» نوشته آنه ماری شیمل و «محمد (ص) براساس کهنترین منابع» اثر مارتین لینگز از بهترین کتابهایی است که در مورد پیامبر اسلام(ص) نوشته شده است.
به گزارش مشرق، متن زیر گفتاری از حجت الاسلام والمسلمین علی نصیری استاد درس خارج فقه و تفسیر حوزه علمیه قم و بنیان گذار مؤسسه معارف وحی و خرد است که در پاسخ به مسئله توهین به ساحت مقدس حضرت ختمی مرتبت (ص) بدین شکل تنظیم شده است:
وی در پیامی ضمن محکومیت توهین وقیحانه یک مجله فرانسوی به ساحت رسول گرامی اسلام (ص)، به ابعاد توهین مجله شارلی ابدو پرداخته و نوشته است: این روزها شاهد هستیم که یک هفته نامه فرانسوی بهنام «شارلی ابدو» برای چندمین بار با انتشار کاریکاتور مضحکی از وجود تابناک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باعث جریحه دار شدن احساسات مسلمانان شود. ما وظیفه داریم که این رفتار و رویه را محکوم کنیم و در حد و توان خودمان از ساحت بی بدیل پیامبر (ص) هم حمایت کنیم.
تاریخچه هفته نامه شارلی ابدو
اولاً: هفته نامه «شارلی ابدو» یک مجله فکاهی چپگرای فرانسوی است که بانیان آن عملاً و رسماً هیچ اعتقادی به مسأله مذهب ندارند اینان هم یهودیت را و هم کاتولیک را در فرانسه به تمسخر میگیرند.
این هفته نامه پیشینه پرماجرایی هم دارد که از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع میشود و در همان سالها که به ارزشهای ملی فرانسه اهانت میکند و بسته میشود. دوباره در سال ۱۹۷۰ به ژنرال دوگل اهانت میشود که منجر به تعطیلی مجدد میشود. در سال ۱۹۸۰ گویا فعالیتهای خود را از سر میگیرد و از ۱۹۹۲ تقریباً جدی تر میشود و پیوسته هم با انتقاداتی هم روبرو بود. در ۲۰۱۱ عدهای با کلتف مولوتف به دفتر این هفته نامه هجوم آوردند. با این وجود، عمده اتفاقی که افتاده در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۵ یک حمله مرگباری روی داد و دست کم ۱۲ نفر کشته و ۱۰ نفر زخمی شدند. حمله کنندگان دو برادر بودند که ادعا شده بود که منتسب به داعش هستند و هنگام خروج از دفتر، با فریاد الله اکبر انتقام پیامبر را گرفتند و دفتر را آتش زدند. بعد از چند روز این دو نفر در درگیری با پلیس کشته شدند. بعد از آن حمایت همه گسترده ای از این هفته نامه شد با تیراژ چند صد هزار برابر عامدانه و بعد دولت فرانسه و جهان اروپا را تجهیز کردند که حتی مجدداً کاریکاتور را منتشر کنند تحت عنوان دفاع از آزادی بیان.
این یکی از تلخترین برآیند عصر مدرنیته از نظامهای لیبرال دموکراسی که مدعی حقوق انسان، حقوق بشر و آزادی هستند و آزادی را در این سطح بردند آزادی در مسائل جنسی که بی پرواترین مباحث، عکسها، تصاویر و فیلمها را باید منتشر کنند، ساختمان ۱۲ طبقه در آلمان به عنوان خانه فحشاء بسازند و ۱۰۰۰ زن را مقابل دیدگان دنیا در آنجا ببرند و در آمستردام هلند یک خیابان عریض و طویل را تجهیز کنند برای فحشاء. در بُعد مباحث فکری و باوری هم یک هم چنین آزادی قائل هستند که هیچ حریمی نمیشناسند و خدا و پیامبر و پیامبران دینی و همه ارزشهای دینی مورد تمسخر قرار بگیرد و خیلی از افراد هم شانههایشان را بالا بیاندازد و با لباسهای شسته و رفته بگویند اینها همه اش آزادی است. باید با تلخی و تأسف یاد کنیم و از خدا بخواهیم که این مغزهای بیمار و تاریک را هدایت کند یا آنها را از هستی محو کنند.
برخورد پیامبر اسلام (ص) با هجوکنندگان
از اینکه بگذریم ما میدانیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی مکه را فتح کردند تقریباً همه را بخشیدند مگر تعداد ۷ یا ۸ نفر را. گفتند اینها اگر به پرده کعبه هم آویخته شوند باید اعدام شوند. آنها یک ویژگی مشترک داشتند با اینکه برخی از اینها زن و عمده از مردان بودند. اینها با اشعار و خطابهایشان پیامبر را هجو میکردند. پیامبر به خانه ابوسفیان اعلام کرد که اگر کسی به این خانه پناه ببرد در امنیت است. این چند نفری را که هجو و اهانت میکردند گفتند که اینها هر جا باشند باید اینها کشته شوند. البته یک نفر از این افراد با وساطت عثمان نجات پیدا کرد. مسأله هجو و اهانت به پیامبر یک مسأله کوچکی نیست. ببینید وقتی امام (ره) فتوای معروف را علیه سلمان رشدی داد به رغم همه مخالفتها و کینه توزی های کشورهای اسلامی، همین کشورها در کنفرانس اسلامی که در همان سال برگزار شد، گفتند ما هم میپذیریم چون مسأله اهانت به پیامبر به فتوای همه مذاهب فقهی اسلامی، کار حرام است و هر کسی این کار را انجام بدهد محکوم به مرگ است.
از طرف دیگر باید بپرسیم که شما چه چهرهای از پیامبر میسازید. اگر به کاریکاتورها نگاه کنید یک چهره کریه و مربوط به عصر پیش از جاهلیت ترسیم میکنند با یک ریش و محاسن نامناسب، عمّامه بی ترکیب. آن کاریکاتوری در دانمارک انجام شده بود شاید اینها هم این کار را کرده باشند. بالای عمّامه نارنجکی گذاشتند که در واقع پیامش این میتواند باشد که ایشان آمده جهان را منفجر کند. بعد هم زنانی در کنار ایشان ایستاده اند. یک دشنه هم در کمرش هست؛ اینها یعنی یک چهره جنگی و خون ریز و یک چهرهای به هیچ وجه به درد دوران ما و عصر مدرنیته نمیخورد و العیاذ بالله به تاریخ سپرده شود.
این عرصه و میدان برای اینها باز است و جسارت کردند و گویا همچنان ادامه خواهند داد. شاید بر افراد عادی کوچه و بازار تأثیرگذار باشد، ولی در محافل علمی چه میگذرد؟
معرفی پیامبر اسلام (ص) توسط اندیشمندان غربی
در اینجا به سه کتاب درباره شخصیت و عظمت اشاره میکنم که عمدتاً آنها را مطالعه کرده ام و در مصاحبههایم گفته ام حتماً اینها را یک بار بخوانند. این کتابها در همین دنیای غرب منتشر شده است.
اولین کتاب، «محمد رسول خدا» نویسنده آن، آنه ماری شیمل، آلمانی که به هفت – هشت زبان مسلط بود و مطالعات گسترده ای داشت. در حدود دهه ۸۰ به ایران آمد و از ایشان تشویق به عمل آمد. یک شخصیت عاشق اسلام و پیامبر است. انصافاً کتاب فوق العاده ای نوشتند که خیلی هم سر و صدا کرده و به چند زبان دنیا ترجمه شده و آقای لاهوتی هم در ایران آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است. ایشان شیفتگی و عشق به پیامبر داشته و معروف است که بر سر قبرش فرمایش حضرت امیر (ع) «الناس نیام و اذا مات انتبهوا» نوشته شده است.
کتاب دوم، «محمد (ص) براساس کهنترین منابع» نوشته شده است. نویسنده آن مارتین لینگز قبلاً مسیحی بوده و تحت تأثیر رنه گنون مسلمان میشود.
عشق فوق العاده عجیبی به اسلام پیدا کرده است. مترجم میگوید به ویلای او در انگلستان رفتم. ایشان عاشق سه چیز است: گل، ذکر الهی و عاشق به پیامبر. من خودم کتاب را مطالعه کردم. ایشان از پیامبر دفاع بسیار جالبی کرده که فوق العاده خواندنی است.
کتاب سوم، محمد در اروپا نام دارد که نوشته خانم مینو صمیمی است که پیش از انقلاب با دستگاه پهلوی همکاری داشته، گویا در سوئیس کتابی نوشته بود تحت عنوان «پشت پرده تخت طاووس». بسیاری از اسرار پهلوی را فاش کرد. بعد از انقلاب به ایران میآید و چند ماه در زندان بود.
بعد از آزادی، از ایران میرود و در اروپا فعالیتهای فکری و فرهنگی زیادی انجام میدهد. با اینکه در دستگاه پهلوی بوده و از جمهوری اسلامی هم ضربه خورده، با این وجود بنیه دینی و اعتقادی قوی دارد که وقتی در اروپا می بیند در کتابها به پیامبر اسلام (ص) اهانت کرده اند، احساس مسئولیت کرده که دفاع کند. ظاهراً پنج سال برای این کتاب زحمت کشید. از یکی از اساتید برجسته دانشگاه آکسفورد میخواهد یک مقاله مفصلی در معرفی پیامبر (ص) بنویسد در واقع بخش اول کتاب، مقاله این استاد است.
فصل بعدی بیشتر دوران قرون وسطی و دوران جنگهای صلیبی و جنگ با امپراتوری عثمانی مطرح میشود، در آنجا اشاره میکند که چقدر به پیامبر حمله کردند و ایشان را به عنوان شخصیت العیاذ بالله به عنوان دیو، شیطان و حتی بُتی است که عربها او را میپرستند و ادعای وحی دروغ است.
بعد وارد فصل اصلی کتاب میشود که در این ۱۰۰ سال اخیر بلکه ۲۰۰ سال اخیر یعنی از سده نوزده به بعد نگاه جهان به پیامبر (ص) عوض میشود. از او به عنوان پیامبر بسیار مهربان، بسیار مؤدب به اخلاق، بسیار حکیم، بسیار اندیشمند، بسیار خیررسان و مصلح اجتماعی یاد میشود. این بخش کتاب هم فوق العاده و خواندنی است.
البته در آن بخش مکرر از «توماس کارلایل» به عنوان کسی که پایه گذار دفاع از پیامبر (ص) است، یاد میشود، حتی نوشته بودند که مسلمانان به هر شهری مجسمه او را درست کنند، شایسته است. این را بدانیم که اگر در بستر رفتار عام پسندانه اقدامی علیه پیامبر انجام میشود، با آنچه در محافل علمی در مقالات، کنفرانسها و کتابهایشان بازتاب مییابد، متفاوت است. یعنی فهمیده اند این نسبتها نارواست، پیامبر (ص) اهل جنگ و شمشیر و آدم کشی بوده نه آدم بدوی بود (العیاذبالله) هیچکدام از این تهمتهای ناروا با واقعیتهای تاریخی مسلّم سازگاری ندارد.
منبع: مهر