از شواهد بالینی تا شواهد حقیقی واکسن کرونا
شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ – ۱۹:۱۴ از شواهد بالینی تا شواهد حقیقی واکسن کرونا
شواهد نشان میدهند که اولا کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس اگر واکسنی داشته باشند که بتواند درد خودشان را دوا بکند، اصلا به ما نمیدهند و اگر دست خیرخواهی به ما دراز کردهاند، قطعا مقاصدی در پشت آنها پنهان است.
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، حمید ایزدبخش، پژوهشگر هسته سلامت مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام در یادداشتی نوشت: در سیاستگذاری واردات واکسن غیر از شواهد بالینی و تجربی باید به شواهد حقیقی دیگری نیز توجه شود. این شواهد نشان میدهند که اولا کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس اگر واکسنی داشته باشند که بتواند درد خودشان را دوا بکند، اصلا به ما نمیدهند و اگر دست خیرخواهی به ما دراز کردهاند، قطعا مقاصدی در پشت آنها پنهان است. دوم اینکه برخی از واکسنهایی که در حال حاضر تولید شدهاند مثل واکسن فایزر و مدرنا بسیار جدید بوده و شرکتها نیاز دارند تا به صورت گسترده تست شوند. سوم اینکه این کشورها و شرکتهای متعلق به آنها در رسیدن به پول و منافعشان، هیچ مانع و اخلاقی را بر نمیتابند. چهارم اینکه در کشور عدهای به صورت سازمانیافته و گسترده دل به نهادهای بینالمللی داده و منافع علمی، سیاسی و اقتصادی گره خوردی در این میان وجود دارد.
*سیاستگذاری مبتنی بر شواهد
سیاستگذاری مبتنی بر شواهد، امری پسندیده و نظریهای است که اغلب اهالی حوزه سلامت به سیاستگذاران توصیه میکنند. بر این اساس سیاستگذار باید بر اساس شواهد متقن که بر اساس روشی علمی جمعآوری شده باشد، تصمیمگیری کند و از هر گونه تصمیمی که منشا علمی نداشته و یا از روش علمی تبعیت نمیکند، بپرهیزد. البته ادعا نمیکنند که این شواهد لزوما صادق هستند، بلکه میگویند چون روشی علمی را پیموده است پس قاعدتا به حقیقت نزدیکتر است. این روش علمی در هر پژوهش توسط پژوهشگران دیگر بررسی میشود و در صورتی که تایید شد، مورد تایید جامعه علمی قرار گرفته و آنگاه میتوان بر آن اساس تصمیم گرفت.
گسترده شدن شواهد و تاکید بر شواهد در نظام سلامت را میتواند از شیوع رشته اپیدمیولوژی در نظام سلامت دانست. آنجا که این علم وظیفه اصلی خود را تولید شواهدی علمی میدانست. این علم که چند سالی است رونق خوبی در سلامت و حتی سیاستگذاری سلامت یافته است، با تاکید بر روشهای آماری و کمّی (رویکرد غالب) به تولید شواهدی کمّی و مبتنی بر مسیری علمی مبادرت میورزد.
*همه شواهد
سوال این است آیا شواهد مورد نیاز برای سیاستگذرای سلامت، صرفا شواهدی تجربی و بالینی است؟! پاسخ به این سوال به ماهیت سلامت و سیاستگذاری سلامت بر میگردد. اگر سلامت را امری صرفا پزشکی در نظر بگیریم، قطعا این شواهد صرفا تجربی خواهند بود، اما اگر سلامت را امری اجتماعی بدانیم، آنگاه نمیتوان به شواهد تجربی اکتفا کرد. اینکه سلامت امری اجتماعی است و ماهیتی سیاسی دارد، امروز بر همه روشن است. اما باید دید پاسخ شواهد به این سوال چیست؟ آیا شواهدی وجود دارد که نشان دهد، سلامت امری سیاسی و اجتماعی است؟ نگاهی به شواهد بیاندازیم:
شرکت فایزر در چند مورد واکسنها و داروهای خود را بر روی کودکان و مردم آفریقایی آزمایش کرده (چند مورد تا به حال افشا شده است. یکی از موارد مشهور آن آزمایش داروی مننژیت روی کودکان نیجریه بوده است). و کودکان زیادی را به کام مرگ و آسیب کشانده است. برخی از این موارد در دادگاههای بینالمللی نیز حکم دریافت کرده و این شرکت مجبور به پرداخت غرامت شده است. مورد مشهور دیگر خونهای آلوده فرانسوی است که در ایران و برخی کشورهای دیگر باعث شیوع ایدز شد و جالب آنکه ایران نتوانسته است غرامت آن را اخذ کند.
شاهد دیگر اقدامی بود که به لطف کرونا مشخص شد. ارتباط سازمانیافته برخی از پژوهشگران و سیاستگذاران در نظام سلامت با نهادهای بینالمللی باعث شد در آزمایش اثربخشی داروهای کرونایی سهم ایران از سایر کشورها به مراتب زیادتر باشد. این یعنی سابقهی موش آزمایشگاهی بودنمان کم نیست. البته برای مشخص شدن این مورد (و موارد احتمالی) باید خود را مدیون کرونا بدانیم.
کشورهای اروپایی و آمریکا در موارد مختلف از جمله در پاندمی کرونا نشان دادند، هیچ اخلاق و مرامی نداشته و برای رسیدن به اهداف خود هر گونه عملی را مرتکب میشوند. همین چندماه گذشته بود که کشورهای مختلف بر سر تامین ماسک به جان همدیگر افتاده بودند، و دست به دزدی و غارت دولتی میزند. جالب آنکه این کشورها امروز داعیهدار حقوقبشر و توزیع واکسن شدهاند.
عدهای ممکن است بگویند که این شرکتها خصوصی هستند و این ربطی به دولتهای خبیثی مثل آمریکا و انگلیس ندارد. اگر از این بگذریم که خود این شرکتها دست کمی از دولتهایشان ندارند، باید توجه کرد که واکسنهای این شرکتها از طرف دولتها تامین مالی شده است.
نکته دیگر اینکه پلتفرمی که در حال حاضر شرکتهای فایزر و مدرنا تولید واکسن میکنند، بسیار جدید و نو است. کرونا اولین واکسنی است که با این تکنولوژی تولید میشود و این تکنولوژی پیش از این، عوارض خود را نشان نداده است. قطعا شرکتهای تولیدکننده به دنبال تست گسترده این واکسن و تکنولوژی هستند. به این صورت میتوانند به صورت داوطلبانه واکسن خود را تست کنند و حتی غرامتی هم در قبال آن نپردازند.
شاهد دیگر این است که دولتی که همه دروازهها را به روی ما بسته است، حتی بیماران پروانهای از داشتن پانسمان به سبب تحریم آمریکا محروم شده و تلف شدند، چه شده که خیرخواه ما شده است؟!
بنابراین ما غیر از شواهد بالینی و تجربی شواهد دیگری هم داریم. این شواهد نشان میدهند که اولا این کشورها اگر واکسن داشته باشند که بتواند درد خودشان را دوا بکند، اصلا به ما نمیدهند و اگر دست خیرخواهی به ما دراز کردهاند، قطعا مقاصدی در پشت آنها پنهان است. دوم اینکه برخی از واکسنهایی که در حال حاضر تولید شدهاند مثل واکسن فایزر و مدرنا بسیار جدید بوده و شرکتها نیاز دارند تا به صورت گسترده تست شوند. سوم اینکه این کشورها و شرکتهای متعلق به آنها در رسیدن به پول و منافعشان، هیچ مانع و اخلاقی را بر نمیتابند و هرگونه اقدامی را انجام میدهند. چهارم اینکه در کشور عدهای به صورت سازمانیافته و گسترده دل به نهادهای بینالمللی داده و منافع علمی، سیاسی و اقتصادی گره خوردی در این میان وجود دارد. قطعا ارتباطات بینالمللی منافع دوجانبهای را تامین کرده است که میتواند گاها دشمنیها و خباثتها را نادیده بگیرد.
حال با جمیع این شواهد باید چگونه تصمیم بگیریم؟ به جدول و توضیح مختصری که در رابطه با هر کدام از واکسنها اشاره شده است توجه کنید و در قسمت بحثونتیجهگیری به صورت مختصر در این رابطه توضیح داده شده است.
*بحث و نتیجهگیری
در این یادداشت سعی شد به صورت مختصر برخی از ابعاد و شواهد مرتبط با سیاستگذاری واکسن روشن شود. قطعا قصد این نگاشت ارائه راهکار و سیاستی یکپارچه در این زمینه نبوده که آن فرصت و مجالی بسی بیشتر میطلبد. اما سعی شد به صورت اجمالی برخی از مولفههای موثر در سیاستگذاری روشن شوند.
همانطور که در جدول اشاره شد، برخی از واکسنها از نظر ایمنی خدشهدار هستند و ممکن است عوارض بدی بر جامعه ایران داشته باشند. بنابراین سیاستگذار در این موارد علاوهبر اینکه به خصومتهای دیرنهی کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس توجه میکند، باید به خطر این واکسنها نیز توجه داشته باشد. جالب توجه است که در واکسن نوع رناپ این دو در هم جمع شده، و این واکسنها هم ریسک بالایی دارند و هم اینکه کشورهای متخاصم بیشترین تولیدات را در این زمینه دارند. این مورد خطر اینکه ایرانیان موش آزمایشگاهی شوند را بالا میبرد.
نکته حائز اهمیت آن است که در همه انواع این واکسنها شرکتهای داخلی در حال توسعه و پیشرفت میباشند و برخی از آنها فاصلهی کمی تا موفقیت دارند. از اینرو شاید مناسب باشد، سیاستگذار در واردات، بر محصولاتی که ایمنی بالاتری دارند تمرکز کند. ولی در عرصه تولید تمرکز خود را علاوه بر واکسنهای کمخطر، سرمایهگذاری خوبی در زمینه واکسنهای رناپ و وکتور ویروسی انجام دهد زیرا این واکسنها حامل تکنولوژیهای پیشرفتهای هستند که غفلت از آنها میتواند ما را در آینده به کشورهای غربی وابسته کند. باید توجه کرد، شرکتهای فعال در زمینه تکنولوژیهای پیشرفته دارویی، با بروز کرونا کمی قوّت گرفتهاند که حمایت از آنها میتواند در خطرات و بیماریهای احتمالی آتی بسیار موثر باشد. دولت نباید از این مهم غفلت کند.
از اینرو به نظر میرسد در عین حمایت از تولید انواع واکسنها به خصوص تکنولوژیها پیشرفته، شواهد به ما میگویند در عرصه واردات به شدت احتیاط به خرج دهیم؛ هم در نوع واکسنی که وارد میکنیم و هم در کشور مبدا.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار