فرهنگ و هنر

انتشار ۱۰۰۰عنوان کتاب دفاع مقدسی در سال امتیاز نیست! / یکی مرد جنگی بِه از صد هزار

نصرت الله صمدزاده

حدود ۱۰۰۰ عنوان کتاب دفاع مقدس که اخیرا، سالانه منتشر می‌شود امتیاز محسوب نمی‌شود و ای‌کاش تعداد اینها به یک پنجم تقلیل پیدا کند و در عوض کتابهای پرمخاطب تولید شود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق، برای گفتن و شنیدن از وضعیت نشر، تولید و توزیع کتاب­های دفاع­مقدس، "نصرت­الله صمدزاده" از افراد صاحب صلاحیت این عرصه است. او ۲۰ سال است به صورت حرفه­ای در حوزه­ی کتاب دفاع­مقدس فعالیت می­کند و به عنوان مدیر کتابخانه تخصصی جنگ، از زیر مجموعه­های دفتر ادبیات و هنر مقاومتِ حوزه هنری بر این عرصه اشراف دارد. با این حال برخی دیدگاه­های ایشان قابل تامل و حتی نقد است. به خصوص وقتی وضعیت انتشار رمان و خاطره به بحث گذاشته می­شود. به امید حق موضوع کتاب دفاع­مقدس و وضعیت نشر و تولید در این عرصه را در آینده نیز پی خواهیم گرفت تا دیدگاه سایر صاحب­نظران و دست­اندرکاران را هم بشنویم و بخوانیم. در این گفت­وگو تلاش کردیم چشم­اندازی از گذشته تا امروز از کتاب دفاع­مقدس پیشِ روی مخاطب باز کنیم.

اگر بخواهیم نشر کتاب دفاع‌مقدس را دوره بندی کنیم به نظر شما چه دوره‌هایی را کتاب‌ دفاع‌مقدس طی کرده‌ است. و این دوره‌ها چه تفاوت‌هایی با هم داشته‌اند و چه اتفاقاتی در عرصه کتاب دفاع‌مقدس افتاده است.

سوال مهمی است. درواقع پس از چهل سال چاپ کتاب در زمینه موضوعی جنگ ایران و عراق و دفاع مقدس، انتظار می‌رود چنین مطالعه‌ای صورت گرفته باشد. به ویژه اینکه تعداد این کتابها به حدود ۱۹ هزار عنوان رسیده و نیازمند انواع تحلیل‌هاست. واقعیت این است که در کشور ما و در میان متولیان امور نشر و اداره کتاب، عزمی برای آماده‌سازی زیر ساخت پاسخ به چنین سوالاتی وجود ندارد. نه تنها در زمینه دفاع مقدس بلکه در همه زمینه‌های علوم انسانی و فنی و پزشکی. من تا کنون چنین بررسی‌هایی ندیده‌ام. یکی از این زیرساخت‌ها، امکان احصای کامل آثار منتشره است یعنی به صورت جامع و مانع و در هر گونه نوشتاری، از داستان و شعر تا انواع آثار پژوهشی. نه متولی کتابخانه‌ای (یعنی کتابخانه ملی) چنین کاری کرده است و نه متولی فرهنگی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی). در کنار این، لازمه کار، تولید اطلاعات سطح تخصصی از کتابهاست که بتواند آمارها و تحلیل‌ها را دامن بزند. این هم وجود ندارد. در یک کلام، کتابخانه‌داری ملی ما و فهرست‌نویسی استاندارد کتاب (اگر درست انجام شود) ناتوان از این کار بوده است. دلایل فنی دارد که نیازمند مجالی دیگر است.

اما ما در کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری تجربه‌ای داریم که شاید در این خصوص راهگشا باشد. ما سه گونه به این مسائل ورود کرده‌ایم. در واقع سه ره‌یافت. یکی در بحث شناسایی منابع و گردآوری جامع آنهاست که باعث شده است تسلط نسبی به داشته‌های این حوزه تخصصی پیدا کنیم. مخصوصا بحث شناسایی منابع، که به تأسی از شناسایی در عملیاتهای جنگی، ویژگی خاصی بدان داده‌ایم.

دیگری ایجاد سطح تخصصی در تولید اطلاعات از کتابهاست. در واقع ما مفهوم «فهرست‌نویسی» در کتابداری را به «تولید اطلاعات کاربردی» ارتقا داده‌ایم به همین سبب نام بخش فهرست‌نویسی یا واحد خدمات فنی، در این کتابخانه، به «دفتر تولید اطلاعات کتابخانه‌ای» تغییر یافته است و برایش راه‌کارهای ویژه نظری و عملی فرض کرده‌ایم که نیازمند توضیحی مبسوط است. و امیدواریم این مسئله در درازمدت، کتابخانه را از یک انبار کتاب، به یک مرکز فرهنگی تولید محتوا تبدیل کند.

و سومی که از دوتای قبلی مهم‌تر است، تولید نظر و نظریه است. که به ما کمک می‌کند در کنار بررسی‌های کمّی، تحلیل‌های کیفی داشته باشیم. مهم‌ترین این نظریات، «زیست سه‌گانه کتاب» است. که فراوان در این خصوص گفته‌ام و باعث شده است که ما صورت‌بندی جدیدی در تحلیل‌هایمان پیدا کنیم. مطابق این نظریه، کتابها دارای سه زیست، فرهنگی، پژوهشی و تجاری هستند که برای اداره و ارزیابی حوزه نشر کتاب، توجه به اینها بسیار ضروری است.

مطابق این سه ره‌یافت که عرض کردم، ما انواع دوره‌شناسی را می‌توانیم رقم بزنیم. اولین آن تحلیل کمی است. یعنی به لحاظ تعداد آثار منتشره، وقتی به این سیر چهل ساله نشر کتاب جنگ و دفاع مقدس نگاه می‌کنیم پنج دوره وجود دارد که متاثر از شرایط اجتماعی و سیاسی این سالهاست و تغییرات دولت و فضای اجتماعی در آن مشاهده می‌شود. این پنج دوره را فهرست‌وار برایتان می‌گویم:

– دوره اول ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ (۹ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۱۰۵ عنوان؛

– دوره دوم ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴ (۷ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۱۷۵ عنوان؛

_ دوره سوم ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲ (۸ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۳۸۰ عنوان؛

– دوره چهارم ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ (۵ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۶۳۰ عنوان؛

– دوره پنجم ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ (۱۱ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۹۵۰ عنوان.

می‌بینید که روند نشر کتاب دفاع مقدس در کشور ما، به لحاظ کمّی، فزاینده بوده و مدام سیر صعودی داشته است. شخصا این مسئله را به دلایلی امتیاز نمی‌دانم. اگر فرصت باشد اشاره‌ای بدان آن خواهم کرد.

البته دوره‌شناسی کمی، زیر مجموعه‌هایی نیز دارد که بنا نیست همه آنها در اینجا ذکر شود. من نیز باید کمی خودم را به روز کنم تا بتوانم به همه آنها پاسخ درست بدهم. مثلا سیر پدیدآوری زنان، یا سیر نشر خصوصی آثار جنگ، سیر نشر آثار خاص مثل خاطرات و قس علی هذا.

اما به لحاظ کیفی، تحلیل سخت‌تر است و مستلزم وجود نظریه‌ها و زیرساخت‌ها. به نظرم فعلا از دو زاویه می‌توانیم به این مسئله نگاه کیفی بیندازیم، یکی اقبال مخاطبان به آثار و دیگری ارزیابی کیفی یا داوری آثار. خوشبختانه در حوزه موضوعی جنگ و دفاع مقدس، داوری‌های مختلف در گستره ملی شکل گرفته (مثل جایزه‌های کتاب) که به تحلیل کیفی کمک می‌کنند. الان شخصا آمادگی چنین ورودی را ندارم و نیازمند چند روز بررسی است تا داشته‌هایم را به روز کنم. اما در خصوص اقبال مخاطب به آثار توضیحاتی خدمتتان خواهم داد.

پر شمار ترین یا بگوییم پر اقبال ترین عرصه‌ در کتاب دفاع‌مقدس ژانر یا گونه‌ی خاطره است. این گونه مخاطبان زیادی هم پیدا کرده است. طبیعتا کتاب‌های خاطره هم سیر و دوره ای داشته است… در این باره دیدگاه شما چیست؟

فعلا همین قدر کلی خدمتتان بگویم که گونه خاطرات به لحاظ فراوانی و تعداد عناوین، بعد از گونه زندگینامه‌ها، در رتبه دوم آثار منتشره دفاع مقدس هستند اما به لحاظ شمارگان و اقبال عمومی، در رتبه اول قرار دارند. حدود ۵۰۰۰ عنوان خاطرات دفاع مقدس منتشر شده است، که ما بخش بزرگی از اینها را، که مجموعه خاطرات پیرامون شهدا هستند در گونه زندگینامه طبقه‌بندی کرده‌ایم و اگر زندگینامه‌ها را از دل این خاطرات حذف کنیم حدود ۲۶۳۵ عنوان کتاب خاطره منتشره داریم که ۱۰۵ عنوان خاطرات روزنوشت، ۵۸۰ عنوان خاطرات خودنوشت، ۵۰۰ عنوان خاطرات شفاهی، ۷۰ عنوان خاطرات شفاهی (پرسش و پاسخ)، ۵۴۰ عنوان خاطرات اسارت، ۷۰ عنوان خاطرات عراقی‌ها و ۷۷۰ عنوان هم مجموعه خاطرات موضوعی هستند.

وضعیت کتاب‌های تاریخ شفاهی یا خاطرات شفاهی که خب بخش مهمی از کتاب‌های خاطرات دفاع‌مقدس را شامل می‌شود چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اعتقاد ندارم گونه‌ای به نام تاریخ شفاهی وجود دارد که اکنون درباره‌اش صحبت کنم. از منظری، تاریخ شفاهی روش مطالعه یک موضوع و از منظری دیگر پروژه‌ای برای گردآوری اطلاعات است و محصول این‌ دو، کتاب‌های پژوهشی و تحلیلی هستند. بنابراین تاریخ شفاهی را معادل خاطرات نمی‌شود در نظر گرفت.

اما در جواب این سوال باید گفت نشر خاطرات از ابتدای جنگ وجود داشته است. اوایل، در نشریاتی مثل پیام انقلاب و حتی روزنامه‌ها پررنگ‌تر بوده است. اما از اواسط جنگ کتابهای مستقلی به جریان نشر اضافه شدند. پس از پایان جنگ و تأسیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری جریان نشر خاطرات قوت گرفت و سایر مراکز را وادار کرد که به این گونه نگارشی به صورت جدی ورود کنند. البته در همان اوایل جنگ، کتاب «ساعت شش کنار دریاچه مریوان» که به عنوان جلد پنجم مجموعه سوره حوزه هنری در سال ۱۳۶۰ منتشر شد اتفاق مهمی در نشر خاطرات توسط یک خانم بود ولی جریانی ایجاد نکرد. از اواخر دهه هشتاد، جریان نشر خاطرات سمت و سوی دیگری پیدا کرد. گرچه برخی از دوستان نویسنده ما از شنیدن نام کتاب دا کهیر می‌زنند اما باید گفت انتشار کتاب دا اتفاق بسیار مهم و تأثیرگذاری در نشر خاطرات دفاع مقدس محسوب می‌شود. طوری که می‌توان نشر خاطرات را به دو دوره قبل و بعد دا تقسیم کرد.

اتفاق مهم‌تری که پس از دا افتاد این بود که خاطرات سویه اجتماعی پیدا کردند، هم به لحاظ محتوا و هم کارکرد. البته مقدمات این مسئله قبل از آن شکل گرفته بود و تجربیاتی حاصل شده بود اما انتشار کتاب دا و اقبال عمومی بدان، روند نشر خاطرات را عوض کرد. یعنی به لحاظ محتوا، زندگی روزمره رزمندگان، همسرانشان، خانواده‌شان و مردم عادی، رنجها و شادی‌هایشان، عشق‌ها و نفرتها و زوایای مختلف زندگی به خاطرات راه پیدا کردند و آنها را خواندنی‌تر کردند. سوژهیابی خاطرات از مشاهیر و فرماندهان به مردمان عادی میل پیدا کرد. خاطره‌گیری‌ها از کودکی راویان آغاز می‌شد تا خواننده بداند که چگونه شخصیتی وارد فضای جنگ می‌شود. شخصیت‌نگاری در خاطرات اهمیت پیدا کرد و خاطره‌نگاران به دغدغه‌ها و عواطف و احساسات راویان نیز ورود پیدا کردند.

نیز به لحاظ پدیدآوری، قبل از دا نرخ خاطرات خودنوشت بالاتر بود، پس از آن، خاطرات شفاهی، که نویسنده‌ای پای خاطره‌نگاری باشد یا کسی که به حوزه نویسندگی آشنایی داشته باشد، اعتبار بهتر و بالاتری پیدا کرد و از خاطرات خودنوشت جلو افتاد. یعنی به‌جای اینکه شخص راوی، خود خاطراتش را بنویسد ترجیح داده می‌شد خاطره‌نگار، پای خاطراتش بنشیند. بنابراین خاطره‌نگاری یک حوزه پدیدآوری مستقلی یافت که اکنون می‌تواند یک صنف باشد و کانون خاص خودش را داشته باشد.

همچنین به نظرم از همه مهم‌تر، شکل‌گیری کارکرد اجتماعی خاطره بود. اگر دهه‌های ۶۰ و ۷۰ از یک متولی نشر می‌پرسیدید چرا کتاب خاطره چاپ می‌شود عموما می‌گفتند که آیندگان بدانند در جنگ چه اتفاقی افتاده است. پس از دا، کتاب خاطره شد رقیب رمان. یعنی کتاب خاطره به عنوان یک رسانه، می‌خواست در شرایط اجتماعی روز تأثیرگذار باشد و نمی‌خواست مثل یک کتاب تاریخی صرفا به عنوان منبع پژوهش‌گران قرار گیرد. پیش فرضی که معلوم نبود درست است یا غلط؟! یعنی معلوم نبود واقعا از خاطرات منتشر شده در آینده به عنوان منابع پژوهشی تاریخی استفاده بشود یا نه! من با توجه به تجربه بیست ساله‌ام در کتابخانه، می‌گویم با خوش‌بینی ۱۰ درصد این پیش‌فرض درست است. بنابراین اگر کتابهای خوش‌خوان خاطرات پس از دا نبودند، معتقدم کتاب دفاع مقدس، به تدریج از زیست فرهنگی کشورمان حذف می‌شدند. داستان‌ها و رمان‌ها هم نمی‌توانستند کمکی بکنند. همچنان که الان می‌بینیم در چه وضعیتی هستند.

برخی رشد کتاب‌های خاطره را ناموزون تلقی می‌کنند و این را یک جور رقیب ادبیات خلاقه مثل رمان می‌دانند… به عنوان یک کارشناس نشر نظر شما چیست؟

شخصا این گونه فکر نمی‌کنم. خاطرات جنگ در مسیر طبیعی خود رشد خوبی داشته اند و شاخصی برای رشد ادبیات کشورمان شده اند. من خاطرات را گونه‌ای از ادبیات می‌دانم. ادبیات مستند. همچنان که در سایر ملل نیز اینچنین است. به ویژه این‌که پای خاطره‌نگاری، یک نویسنده قرار داشته باشد. شما کتاب ضدخاطرات آندره مالرو را چگونه اثری به حساب می‌آورید. می‌دانیم که خاطرات اوست اما همیشه در زمره صد رمان پیشنهادی برای خواندن است. رمان و خاطره بسیار به هم نزدیک هستند بسته به آنکه چه کسی پای نگارش آن نشسته باشد به ادبیات نزدیک یا از آن دور می‌شود. خواننده باید با ماجرا و شخصیت‌های چنین کتاب‌هایی ارتباط برقرار ‌کند چه رمان باشد یا ناداستانی مثل خاطره. مرز بسیار باریکی اینها را از هم جدا کرده است. واقعیت مجازی در رمان یا واقعیت عینی در خاطره، هر دو باید برای خواننده باورپذیر و جذاب و واقعی باشند تا کشش خواندن پیدا کنند. بنابراین پرخوان شدن گونه خاطرات در کشورمان، اتفاق مبارکی است و در این خصوص مدیون زحمات خاطره‌نگاران هستیم.

همچنین رشد بخشی از آثار مانعی برای بخشی دیگر محسوب نمی‌شود. به ویژه داستان و رمان، که محصول خلاقیت‌های فکری نویسنده است. برخی رمان‌نویسان ما از یک سو منتقد کار سفارشی و حمایتی هستند و از سوی دیگر می‌گویند چرا از ما حمایت نمی‌شود. خب این نوعی پارادوکس است. اگر من و شما اعتقاد داریم داستان‌نویسی، جریانی آزاد و مبتنی بر حس و حال و خلاقیت و علاقمندی نویسنده است نباید نگران به وجود آمدن آثار داستانی ارزشمند و فاخر باشیم. مگر اینکه چنته خالی باشد و ادعاها و اعتراضات پر و پیمان. که محصول ته نشین شدن روحیه همیشه معترض روشنفکری در تک تک ما ایرانیان است. این اعتراض همیشه همراهمان است و لابد نجات بخش‌مان در تنگناهای پاسخ‌گویی.

اتفاقی که در کشورمان افتاد این بود که به سیاق سایر ملل، همه انتظار داشتند رمان و داستان پس از جنگ، هویت ادبی آن را به دوش بکشد. انتشار کتاب دا و خاطره‌نگاری‌های مثل دا، این معادله را به هم زد و عده‌ای را عصبانی و ناراضی کرد. این نارضایتی را بیشتر صنفی می‌دانم تا حقیقی. نمی‌دانم در آینده چه خواهد شد نشر خاطرات تا چه زمانی، با ما همراه خواهد بود. اما معتقدم جایگاه رمان در آینده ادبیات جنگ، جایگاه بلامنازعی است و هیچ گونه دیگری نمی‌تواند جای آن را بگیرد و این خاطرات به رشد رمان‌ها کمک شایانی خواهند کرد. پس بهتر است دوستان رمان‌نویس ما با فرآیند نشر این خاطرات کمی مهربان‌تر برخورد کنند.

برخی منتقد کیفیت نازل تعدادی از کتابهای دفاع مقدس هستند و آنها را کتاب‌سازی به حساب می آورند، نظر شما چیست؟

شخصا به کتاب‌سازی از زاویه دیگری نگاه می‌کنم. معمولا وقتی واژه کتاب‌سازی را به کار می‌بریم سودجویی و فرصت‌طلبی و منفعت‌طلبی شخصی برخی پدیدآورندگان آثار را نشانه می‌گیریم. من ترجیح می‌دهم در این خصوص قضاوتی نکنم و همچنان که شغلم ایجاب می‌کند قدردان همه پدیدآورندگان آثار باشم و وجود آنها را در رونق گرفتن این فضا غنیمت بشمارم. اما می‌خواهم این واژه کتاب‌سازی را کمی وسعت بدهم و برای تولید کتاب‌های بی مخاطب به برخی ناشران و نهادهای انقلابی هشدار بدهم. چند سالی است که به دو بهانه این اتفاق دامن زده می‌شود، یکی اقبال خوب مخاطبان به برخی آثار به ویژه برخی خاطرات جنگ و دفاع مقدس؛ که نهادها، آن را به همه آثار تعمیم می‌دهند، و دیگری تمنایی است که در زبان بزرگان کشورمان، به ویژه رهبری معظم وجود دارد مبنی بر تولید انبوه یا صد برابری آثار دفاع مقدس. این دو بهانه‌ای شده که برخی نهادها، حتی با ضرب و زور بخشنامه و تشویق و توبیخ، کتاب تولید کنند و فضای کمّی‌گرایی را دامن بزنند. این مسئله باعث شده سیل آثار بی‌مخاطب به کتابخانه‌ها سرازیر شود.

همه می‌دانیم که تولید کتاب زمان‌بر است و خون دل می‌طلبد. یک اثر خوب سالها طول می‌کشد تا به بار بنشیند. خم رنگ‌رزی نیست که با بخشنامه بشود کتاب تولید کرد. آن تمنایی هم که در زبان بزرگان وجود دارد من به کمیت عناوین نسبت نمی‌دهم بلکه به پرشمار بودن مخاطب می‌گیرم. در فرهنگ ما همیشه جاری بوده است که «یکی مرد جنگی به از صد هزار» این به کتاب هم تسری دارد. مخصوصا کتابهایی که زیست فرهنگی دارند و مخاطبشان عام است. یعنی یک کتاب همه‌خوان، با شمارگان ۱۰ هزار نسخه را به صد تا کتاب با شمارگان ۱۰۰ نسخه ترجیح می‌دهم.

وقتی من متولی کتابخانه، که بیست سال است در این فضا نفس می‌کشم، به شما سیاستگذار و مجری کتاب می‌گویم آقاجان از این ۱۹ هزار کتابی که در موضوع دفاع مقدس منتشر شده و در کتابخانه ما موجود است حدود نیمی اصلا یک بار هم دیده نشده‌اند شما باید احساس خطر بکنی و خواب شبت آشفته شود. با وجود این که کتابخانه ما، یکی از کتابخانه‌های تخصصی پرمراجع‌ است و پروژهای زیادی در اینجا شکل می‌گیرد که باعث دیده شدن کتابها می‌شود. مثلا اعضایی داریم (بیش از ۱۰ نفر) که هرکدام تا کنون بیش از هزار عنوان کتاب امانت گرفته‌اند با این حال بیش از ۱۰ هزار عنوان کتاب یک بار هم امانت نرفته‌اند. این کتابها، نه زیست فرهنگی داشته‌اند (مخاطب عام)، نه زیست پژوهشی داشته‌اند (مخاطب خاص) و نه زیست فروشگاهی و تجاری. معتقدم کتابی که در نسل خودش خوانده نشود در هیچ نسلی خوانده نخواهد شد یعنی در آینده نیز اینها مخاطب نخواهند داشت. پس برای چه چاپ شده‌اند؟ و هزینه‌ای زیاد به بیت‌المال تحمیل کرده‌اند. می‌دانید با هزینه تولید این کتابهای بی‌مخاطب چه کارها می‌توان انجام داد؟

این یک هشدار است برای کسانی که به آتش کمیت‌گرایی می‌دمند و دامن می‌زنند. متاسفانه یکی از دلایل این کار نبود نظارت کیفی بر آثار است و عدم پاسخگویی مالی نهادها به بازگشت سرمایه در انتشار کتاب. مدیریت کوتاه‌مدت مجریان فرهنگ هم مزید بر علت است که می‌خواهند آمار دوره خودشان را باری به هر جهت افزایش بدهند. اما جاهایی که به کیفیت توجه می‌کنند چنین نیستند. زمانی، در اوایل دهه هفتاد، آمار چاپ کتاب «دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری» به بیش از ۷۰ عنوان در سال هم رسیده است. اما الان، با توجه به رشدی که تا کنون داشته است و نویسندگانی که تربیت کرده است، خودش را بچلاند در سال، نهایتا ۸ تا ۱۰ عنوان کتاب تولید می‌کند که اکثرا کتابهای پرمخاطب هستند.

فرآیند نشر کتاب یک خط تولید ماشینی نیست، بلکه به گونه‌ای است که کیفیت‌بخشی، کمیت عنوان را تقلیل می‌دهد در عوض، ارتقای کیفیت، شمارگان هر عنوان را بالا می‌برد. بنابراین حدود ۱۰۰۰ عنوان کتاب دفاع مقدس که اخیرا، سالانه منتشر می‌شود امتیاز محسوب نمی‌شود و ای‌کاش تعداد اینها به یک پنجم تقلیل پیدا کند و در عوض کتابهای پرمخاطب تولید شود.

*گفت­‌وگو از حمیدرضا جوانبخت

  • شهر خبر

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 4 =

دکمه بازگشت به بالا