فرهنگ و هنر

انسان از بدو تولد به سواد رسانه‌ای نیاز دارد

انسان از بدو تولد به سواد رسانه ای نیاز دارد

کارشناس رسانه گفت: امروزه علاوه بر تربیت شهروندی برای یک جامعه ملی، نیاز آماده سازی شهروندان برای زندگی در جامعه جهانی، به صورت یک ضرورت تربیتی درآمده است.

به گزارش مشرق، "ما در جامعه مجازی‌مان با تعلیق نسبی تمایزات و حصارهای سلسله‌مراتبی و ممنوعیت‌ها مواجه هستیم. این فضا امکان به سخره گرفتن تمام چیزهایی را که در خارج از این فضا صاحب ابهت و جایگاه هستند را فراهم می‌آورد. در جریان این ریشخندها و لوده‌بازی‌ها جدیت ساخت رسمی نفی می‌شود و سوژه به‌واسطه دست‌انداختن قدرت حاکم و مسلط قدرت‌نمایی می‌کند.

طنز و به سخره گرفتن علاوه بر اینکه احساس قدرت سوژه را بالا می‌برد، فشارها و سختی‌های زندگی و تلخی‌های ناشی از برخی مسائل و تصمیمات را قابل تحمل‌تر می‌کند. سوژه ناکام‌مانده از تجربه ناب لذت در این فضا عقده‌گشایی می‌کند. آنکه همواره تحت فشار قوانین و هنجارهای اجتماعی- سیاسی قرار می‌گیرد خود را آزاد پنداشته و سعی دارد از ممنوعیت‌های اعمال شده تخطی کند."

این ها بخشی از صحبت های سمانه بامشاد کارشناس حوزه رسانه است. او بر این باور است که کاربران در ساخت واقعی جامعه مجبور به حرکت در داخل چارچوب‌های معینی هستند و در این ساخت بی‌نهایت متکثر و منعطف عقده پرواز بر فراز تمام آن ساختارها و چارچوب‌ها را می‌گشاید و لذتِ قدرتی را تجربه می‌کند که در فضای واقعی هرگز به آن دست‌نیافته بود؛ لذتی محصول گریز از هرگونه قاب و چارچوب متصلّب که او را محدود می‌کند.

آنچه که مشاهده می کنید، حاصل گفت و گوی ما با این کارشناس حوزه رسانه است که در خصوص فعالیت سوئیت هوم ها با او به بحث و گفت و گو نشستیم.

** سبک زندگی سوئیت هوم ها در چه مفاهیمی گنجانده می شود؟

– امـروزه فنـاوری اطلاعـات و ارتباطـات در تمـام ارکان زندگـی نمایـان اسـت و تمـام رفتارهـای بشـری تحت تأثیـر آن قـرار گرفتـه اسـت. بـا تغییـر در الگـوی رفتـار، الگـوی مصـرف، الگـوی حمـل و نقـل، الگـوی ســکونت و … دچــار تحــول می شــود و بــه تناســب ایــن تحــولات، ســبک زندگــی نیــز دچــار دگرگونــی خواهـد شـد.

بـه اعتقـاد گیدنـز بـا جهانـی شـدن رسـانه های ارتبـاط جمعــی، وجــود و عملکــرد محافــل و ســازمان های متعــدد و گوناگــون در هــر زمینــه بیــش از پیــش دیــده می شـود و اطلاعاتی کـه ایـن رسـانه ها بـه دسـت می دهنـد، بـه طبـع راه هـای تـازهای را بـرای انتخـاب دربرابــر افــراد می گشــاید.

القای شیوه های نوین برای زندگی در فضای مجازی

فضــای مجــازی از طریــق کنــار هــم قــرار دادن موقعیت هــا و حالات گوناگون وشــکل ها و نمادهــای ویــژهای بــه وجــود مــی آورد، شــیوه های نوینــی را بــرای زندگــی القــا می‌کننــد و انتخاب هـای تـازه ای را پیـش روی افـراد قـرار می دهـد.

دو مطالعـه، توجـه ویـژۀ رسـانه ها را بـه خـود جلـب کردنـد: ابتدا پـروژە گـروه کـراوت 1998 انجـام شـد و دیگـری کـه توسـط نـای و اربرینـگ 2001 بـا بررسـی در مقیـاس بـزرگ صـورت گرفـت. هـر دو گـزارش بـه ایـن نتیجـه منتهـی شـدند کـه اسـتفاده از اینترنـت، پیامدهایـی منفـی بـه دنبـال خواهـد داشـت و روابـط نزدیـک و صمیمـی را کمرنـگ خواهـد کـرد.

بـا بررسـی یـک نمونـۀ تصادفـی بـزرگ بـه ایـن نتیجـه رسـیدند کـه اینترنـت بـه افـراد اجـازه می دهـد تـا بـا خانـواده و دوسـتان در تمـاس باشـند؛ بنابراین سبک زندگی مجازی می تواند هم مفید وهم مضر باشد؛ ما می توانیم آنها را مانند دولبه چاقو تصور کنیم که می تواند کاربردهای مختلفی داشته باشد.

فرد در زندگی مجازی خواستار نشان دادن چهرهایی است که خود می خواهد داشته باشد و هم اکنون امکان آن برایش نیست یا اینکه زندگی اکنون خودرا نیز آنچنان نشان می دهد که در آن راستا است؛ بنابراین نشان دادن میز غذا و یا خانه ای مرتب که هیچگاه کثیف نمی شود می تواند گویای این مسأله باشد.

** هر کدام از کاربران با یک هدف وارد فضای مجازی می شوند؛ گروهی از آنها بیشترین ساعات اوقات زندگی خود را در فضای مجازی سپری می کنند. اگر بخواهیم دسته بندی برای کاربران داشته باشیم، بنظر شما آنها را به چند دسته می توانیم دسته بندی کنیم؟

نمی توان آدمها در اینجا طبقه بندی کرد، زیرا از هر طبقه و شأن اجتماعی و گرایش های مختلف در آن حضور دارند و هرکس با هر دیدگاه می تواند در آن فعالیت کند.

شما می توانید از آن برای کارهای روزانه خود استفاده کنید، می توانید برای یک کار گروهی از آن بهره مند شوید، می توانید برای فهماندن یک مطلب اما بی کلام به دیگران از آن استفاده کنید. می توانید برای یک پاسخ از آن بهره مند شوید.

آسیب های روحی و روانی سوئیت هوم این است که شما تصاویر، مناظر و شاید وسایل شکیل رو ببینید و بخواهید که مانند آنها داشته باشید، اما به هر دلیلی توانایی دسترسی به آن را ندارید. این موضوع باعث افسردگی و دلزدگی شما از زندگی می شود و شاید زندگی را برسما سخت کند، اما به واسطه آموزش همه چیز آسان می شود.

در یک مثال بسیار ساده می توان گفت که شما در داخل خانه خود قرار دارید و از چینش وسایل خود عکس می گیرید. این موضوع می تواند بر اثر روز مرگی باشد یا بر اثر در خواست دوستان، یا اینکه از آن هدف خاصی دارید؛ با گسترش ارتباطات این موضوع هر روز بیشتر گسترش پیدا می کند، این یعنی شما نیازمند فرهنگ سازی هستید تا درست از آن استفاده شود.

**بنظر شما چرا برخی از کاربران خصوصی ترین لحظه زندگی شان را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند؟

– ما در این فضا با گستره بازنمایی مواجهیم؛ یعنی بازیگران این فضا برای به نمایش‌گذاشتن کنش خود بسیار کمتر از فضای واقعی متحمل محدودیت‌های ساختار رسمی می‌شوند و برخلاف فضای واقعی تماما در قاب ساختارها گرفتار نمی‌آیند.
از این لحاظ ساختار فضای واقعی آمرانه و مرجعیت‌محور است؛ در آن الگویی از پیش‌ تعیین‎شده به ‌واسطه قدرت حاکم بر سوژه تحمیل می‌شود که رفتار او را تحت تأثیر قرار داده و عدم تبعیت، رفتاری نابهنجار تلقی می‌شود.

بنظر ما چرا عموم کاربران در دنیای مجازی شاد هستند و در دنیای واقعی افسرده؟

– درمقابل، ساخت فضای مجازی منعطف‌تر است و در بستر آن حس رهایی از ساختارها و عرف و هنجارها تا حدودی تجربه می‌شود. مجاز امکان بیشتری برای عرضه خودبیانگرانه می‌دهد. از این‌رو افراد نگران و ناشادِ جامعه به مجاز که می‌رسند گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند؛ شوخی و خنده و استهزاء سایه خود را بر محدودیت‌ها می‌گستراند و جامعه مجازی را درست مقابل جامعه واقعی‌مان شاد و دلچسب نشان می‌دهد.

در این فضا تقریبا هیچ فرد و موضوعی از تیررس به استهزاء و شوخی گرفته‌شدن در امان نمی‌ماند. «لذت» مهم‌ترین اصل این جامعه مجازیست. اینجا ساختارها به‌راحتی می‌شکنند و از این منظر فضای مجازی کارناوالی تمام‌عیار است.

شادی‌های فضای مجازی باید مورد بررسی قرار بگیرند

شادی‌های فضای مجازی را باید از این رهگذر مورد بررسی قرار داد؛ ما در مجاز می‌خندیم و به سخره می‌گیریم و به طرز افسارگسیخته‌ای با هر آنچه جدی و حتی بعضا دردآور است به شکل طنزگونه‌ای مواجه می‌شویم.

این‌ها همه نه از آن روست که ما واقعا جامعه شادابی داریم بلکه فضا برای مبارزه با فرهنگ عبوس و خشک رسمی فراهم است و انگار ما را به مبارزه می‌طلبد.

به‌زعم باختین کارناوال سرشار از مشارکت‌های آزاد مردمی است که می‌خواهند به‌وسیله استهزا و خنده، با فرهنگ عبوس رسمی به مبارزه بپردازد. خنده در ذات خود نوعی دیالوگ است که در انزوا معنی پیدا نمی‌کند، بنابراین کارناوال برخلاف فرهنگ رسمی که مبتنی بر مونولوگ است، امری دیالوجیک است.

آموزش سواد رسانه ای به شهروندان در عصر جهانی شدن، مفهومی کلی است که به مطالعات رسانه ای، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی و تکنولوژیکی وابسته است و می توان آن را به آموزش شیوه های بهتر زندگی کردن در عصر اطلاعات و ارتباطات که به طور خاص در یک جامعه و به طور عام در جامعه جهانی می توان اطلاق کرد.

خنده از این حیث نوعی کنش است که در آن هم برابری وجود دارد و هم آزادی.» خنده و شوخی با به چالش کشیدن جدیت حاکم بر فرهنگ رسمی ساختار سلسله‌مراتبی را با تمام مناسبات و پروتکل‌هایش ویران می‌کند.

ما در جامعه مجازی‌مان با تعلیق نسبی تمایزات و حصارهای سلسله‌مراتبی و ممنوعیت‌ها مواجه هستیم. این فضا امکان به سخره گرفتن تمام چیزهایی را که در خارج از این فضا صاحب ابهت و جایگاه هستند را فراهم می‌آورد. در جریان این ریشخندها و لوده‌بازی‌ها جدیت ساخت رسمی نفی می‌شود و سوژه به‌واسطه دست‌انداختن قدرت حاکم و مسلط قدرت‌نمایی می‌کند.

طنز و به سخره گرفتن علاوه بر اینکه احساس قدرت سوژه را بالا می‌برد، فشارها و سختی‌های زندگی و تلخی‌های ناشی از برخی مسائل و تصمیمات را قابل تحمل‌تر می‌کند. سوژه ناکام‌مانده از تجربه ناب لذت در این فضا عقده‌گشایی می‌کند. آنکه همواره تحت فشار قوانین و هنجارهای اجتماعی- سیاسی قرار می‌گیرد خود را آزاد پنداشته و سعی دارد از ممنوعیت‌های اعمال شده تخطی کند.

او که در ساخت واقعی جامعه مجبور به حرکت در داخل چارچوب‌های معینی است در این ساخت بی‌نهایت متکثر و منعطف عقده پرواز بر فراز تمام آن ساختارها و چارچوب‌ها را می‌گشاید و لذتِ قدرتی را تجربه می‌کند که در فضای واقعی هرگز به آن دست‌نیافته بود؛ لذتی محصول گریز از هرگونه قاب و چارچوب متصلّب که او را محدود می‌کند.

میل سوژه چنان قدرتی برای درهم شکستن دیوار قوانین پیدا می‌کند که کمتر تجربه‌ای از آن را در فضاهای رسمی و عمومی می‌توان سراغ گرفت. حضوری بی‌واسطه قاب‌ها و سرشار از میل، فضایی درست مقابل فضای رسمی ایجاد کرده است. منطقه‌ای با صورت‌بندی‌های متکثر و متنوع و کمترکنترل‌کننده که امکان تولید سوژه خلاق و مولد و البته قدرتمند را فراهم می‌آورد. او به راحتی و از طریق خندیدن از محدوده‌ها فرا می‌رود و به این واسطه انتقام خود را از هر آنچه باعث محدودیتش شده می‌گیرد.

با این تعبیر، جامعه ناشاد ما با خنده قدرت می‌طلبد و محدودیت می‌زداید و تحملش را در برابر سختی‌ها و ناملایمتی‌ها بالا می‌برد. شادی‌های مجازی را نمی‌توان به پای شادی اجتماعی‌مان گذاشت و چنین برداشت کرد که ما ایرانی‌ها افراد شادی هستیم که به راحتی با هرچیزی شوخی می‌کنیم.

**گروه های سوییت هوم تا چه اندازه دانش و آگاهی دارند و می توانند توصیه های درست به مردم معمولی بدهند؟

– بخشی از این پرسش را در تا حدودی در پرسش های قبلی پاسخ دادم. دانش و آگاهی در این گروه بستگی به نوع نگاه و استفاده از ان بخش فضا دارد، زیرا ما بر طبق سلیقه خودمان آن سوییت هم را به وجود آوردیم، بنابراین می خواهیم عرض اندام کنیم، چه به غلط وچه به درست.

سوئیت‌ها به دنبال شخصیت سازی هستند

بنابراین سعی می کنیم از بهترین دانش روز استفاده کنیم تا ما را فردی فرهیخته به حساب بیاورند، اما در بعضی موارد ما دنبال خلق یک ایده هستیم و آن ایده را نمی توانیم به تنهایی بدست آوریم؛ بنابراین کارهای مختلفی می کنیم تا بتوانیم به نتایج مطلوب برسیم، در این زمان سوییت هم می تواند به ما کمک کند.

**سوئیت هوم ها تا چه اندازه ممکن است سبب ایجاد آسیب های روحی و روانی در کاربران معمولی شود؟

آسیب های روحی و روانی سوئیت هوم این است که شما تصاویر، مناظر و شاید وسایل شکیل رو ببینید و بخواهید که مانند آنها داشته باشید، اما به هر دلیلی توانایی دسترسی به آن را ندارید. این موضوع باعث افسردگی و دلزدگی شما از زندگی می شود و شاید زندگی را برسما سخت کند، اما به واسطه آموزش همه چیز آسان می شود.

** آیا می توان سوئیت هوم را سروسامان داد و در مسیر درستی هدایت کرد؟

در این بخش ما به سراغ سواد رسانه ای می رویم، یعنی آموزش همه موارد از ابتدای زندگی با آن عجین شده است؛ زمانی که من به دنیا می آیم باسواد رسانه ای درگیر هستم، زیرا نخستین ارتباط من با جهان صدای جیغ است و اعلام می کنم من هستم، مادر از صدای جیغ من به من توجه می کند و برای هر صدای من مفهوم خاصی را دارست که شاید در نظر دیگران تمامی ان صداها یکی باشد.

امروزه علاوه بر تربیت شهروندی برای یک جامعه ملی، نیاز آماده سازی شهروندان برای زندگی در جامعه جهانی به صورت یک ضرورت تربیتی درآمده است.

آموزش سواد رسانه ای به شهروندان در عصر جهانی شدن، مفهومی کلی است که به مطالعات رسانه ای، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی و تکنولوژیکی وابسته است و می توان آن را به آموزش شیوه های بهتر زندگی کردن در عصر اطلاعات و ارتباطات که به طور خاص در یک جامعه و به طور عام در جامعه جهانی می توان اطلاق کرد.

فرد در زندگی مجازی خواستار نشان دادن چهرهایی است که خود می خواهد داشته باشد و هم اکنون امکان آن برایش نیست یا اینکه زندگی اکنون خودرا نیز آنچنان نشان می دهد که در آن راستا است؛ بنابراین نشان دادن میز غذا و یا خانه ای مرتب که هیچگاه کثیف نمی شود می تواند گویای این مسأله باشد.

سواد رسانه ای به عنوان ابزاری برای حمایت شهروندان در برابر آثار منفی رسانه های جمعی است که چارچوبی را جهت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و خلق پیام ها به اشکال مختلف از چاپ گرفته تا اینترنت، فراهم می کند. سواد رسانه ای رویکردی آموزشی در قرن بیست و یکم محسوب می شود؛ چرا که سواد رسانه ای درکی را از نقش رسانه در اجتماع شکل می دهد و کسب مهارت های ضروری تحقیق و بیان عقاید شخصی را برای شهروندان در عصر جهانی شدن ضروری می داند.

بنابراین ما نیازمند یادگیری سواد رسانه ای هستیم تا بتوانیم هر چه بهتر از ان استفاده کنیم و در جهت رشد و شکوفایی خود و جامعه گام برداریم. از کاه کوه نسازیم و برای خود سوء تفاهم ها را هجمه به حساب نیاوریم.

منبع: فارس

  • شهر خبر

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + نوزده =

دکمه بازگشت به بالا