فرهنگ و هنر

بیمارستان امام حسین (ع) خیمه‌گاه حسین (ع) شد +عکس

بیمارستان امام حسین (ع) خیمه‌گاه حسین (ع) شد

هر پرچم «یا حسینی» که می‌دوزد و پرچم بر سردر هر خانه که به اهتزاز درمی‌آید، انگار غم دل‌تنگی برادرهای شهیدش التیام پیدا می‌کند.

به گزارش مشرق، در اولین روزهای ماه محرم، بیمارستان امام حسین (ع) خیمه‌گاه امام حسین (ع) شده است. جوان‌ها در جنب‌وجوش سیاه‌پوش کردن بیمارستان یک‌لحظه ذکر دعا برای بیماران بدحال از زبانشان نمی‌افتد. اصلاً فلسفه حضورشان در بیمارستان همین بوده است که دعاگوی بیماران باشند، هرچند پیش‌ازاین گوش‌به‌فرمان کادر درمان و بیماران کرونایی بودند تا هر کاری که از دستشان برمی‌آید انجام دهند؛ اما با راه‌اندازی طرح «هر هیأت، یک خدمت» در نصب کتیبه‌ها و بیرق عزای امام حسین (ع) شرکت کرده‌اند. امسال سیاه‌پوش کردن مراکز درمانی در کنار تصویر شهدای مدافع سلامت حال و هوای دیگری را به بیمارستان‌ها داده است. ستون‌ها و دیوارهای بیمارستان با کتیبه‌ها رنگ سیاهی به خود می‌گیرند و دیوارهایی که انگار زورشان را انداخته‌اند روی سیاهی‌های عزای حسین (ع)؛ همیشه این‌طور است وقتی شهر سیاه‌پوش می‌شود انگار درودیوار به قوت سیاهی عزای حسین (ع) استوار می‌مانند.

بیشتر بخوانید:

کرونا در محرم، خانه‌ها را حسینیه کرد

ایده تکیه سیار محمود کریمی از کجا آمد؟ +عکس

رزمایش ارادت به حسین (ع) در تب کرونا +عکس

سیاه‌پوش کردن مساجد، سطح شهر کوچه‌ها و اتاق برخی خانه‌هایی که روضه دهه محرم داشتند برای خیلی از جوان‌ها برنامه هرساله شده؛ امسال یک فرق اساسی با بقیه سال‌ها داشت امسال سیاه‌پوش کردن بیمارستان‌ها برای گروه‌های جهادی در اولویت است چراکه جهادی‌های داوطلب و هیأت‌ها معتقدند این روزها خدمات بیمارستان بیشتر مشغول رسیدگی به کارهای درمانی بیماران هستند و با همه‌گیر شدن ویروس کرونا بهتر است، کمک‌حال بیماران و کارد درمان باشند. مخصوصاً در شرایطی که مراکز درمانی با کمبود نیرو مواجه شده‌اند.

تلاشی خواهرانه در کنار سیاه‌پوش کردن

«فاطمه سادات حسینی» سال‌هاست که بیرق امام حسین (ع) می‌دوزد و عشق دوختن پرچم اباعبدالله برجانش نشسته است. میز کار چرخ‌خیاطی و تعدادی از پرچم و کتیبه‌های نیمه حاضر را به بیمارستان آورده است. نواردوزی حاشیه‌ای را در بیمارستان انجام می‌دهد و می‌گوید: «جوان بودم که برادرم «سید محسن» در جبهه «سومار» شهید شد. غم از دست دادن برادر آن‌قدر سنگین بود که نمی‌دانستم چطور باید دل بی‌قرارم را آرام کنم به‌خصوص اینکه دل‌بستگی عجیبی بین ما خواهر و برادرها بود. هنوز شهادت سید محسن را باور نکرده بودم که «سید قاسم» نیز در سال ۱۳۶۴ در عملیات «فاو» شهید شد. حالا باید خودمان را آرام می‌کردیم و این کار فقط با توسل به ائمه ممکن بود.

خانم حسینی خواهر دو شهید دفاع مقدس همان‌طور که کارهای دوخت و دوز کتیبه‌ها و پرچم دوزی ها را انجام می‌دهد تا وقتی از برادرهایش می‌گوید، نگاهش را از روی سیاهه‌ها برنمی‌دارد، می‌گوید: «وقتی فهمیدم که قرار است در سیاه‌پوش کردن بیمارستان امام حسین (ع)، آماده‌سازی و دوخت و دوز کتیبه‌های عزای امام حسین (ع) شرکت کنم با فراغ بال پذیرفتم. آرزو دارم که من هم یک وسیله‌ای باشم برای برپا کردن خیمه عزای امام حسین (ع)»

هر هیأت یک خدمت

خانم حسینی «جمله هر هیأت یک خدمت» را گوشه پرچم اباعبدالله الحسین دست‌دوزی می‌کند و ادامه می‌دهد: «سال‌های سال است که در دهه محرم روضه خانگی برگزار می‌کنم مانده بودم با شرایط که پیش‌آمده چه کنم؟ غصه همه وجود را گرفته بود اصلاً نزدیک محرم که می‌شود هیجان عجیبی پیدا می‌کنم. تا اینکه تماس گرفتند در سیاه‌پوش کردن بیمارستان شرکت می‌کنید؟ با شنیدن این جمله حالم بهتر شد. حالا حس می‌کنم در دستگاه عزای امام حسین (ع) سهمی دارم. از لحظه‌ای که اینجا نشسته‌ام و سیاهه‌ها را مرتب می‌کنم به این نتیجه رسیده‌ام که روضه خانگی هرساله‌ام را برگزار کنم حتی اگر فقط خانواده خودمان باشیم و مهمانی را دعوت نکنیم.»

چرخ‌خیاطی سیدالشهدا

می‌پرسم در سال‌های گذشته برای سیاه‌پوش کردن منزلتان نیز از پرچم دوزی های خودتان استفاده می‌کنید؟

نگاهش را به جوان‌هایی می‌دوزد که در حال نصب کتیبه‌ها بر ستون‌های دیوار بیمارستان هستند می‌گوید: «هیچ‌وقت پرچم‌های خودم را به درودیوار خانه‌ام نزده‌ام تا خدای‌نکرده من را غرور نگیرد. یکی از بزرگ‌ترین و مجهزترین چرخ‌های پرچم دوزی را دارم که بارها صنف پرچم دوزها پیغام داده‌اند که به قیمت خوبی چرخت را خریداری می‌کنیم؛ اما من حاضر به فروش آن نیستم. اوایل که چرخ پرچم دوزی را به هزار نذرونیاز خریداری کرده بودم. به من می‌گفتند: «سن و سال شما برای یادگیری و کار کردن با این چرخ زیاد است. کار را به جوان‌ترها بسپارید». اما من آرزوی دوختن بیرق حسین (ع) را داشتم. ماه‌ها تلاش کردم تا خودم یاد بگیرم هر چه بیشتر تلاش می‌کردم نمی‌توانستم بر پیچیدگی‌ها کار با چرخ قلاب‌دوزی مسلط شوم. چرخ پرچم دوزی مدام خراب می‌شد و حسرت دوختن یک یا حسین بر دلم مانده بود. هر بار مبالغ زیادی هزینه می‌کردم تا سرویس‌کار به منزل ما بیاید و اشکال چرخ را رفع کند؛ اما هنوز سرویس‌کار پایش را از در خانه بیرون نگذاشته بود که یک مشکل دیگری برای چرخ به وجود می‌آمد. چند ماهی این وضعیت را تحمل کردم و سرسختانه تمرین می‌کردم. یکی از همین روزهایی که بازهم چرخ خراب‌شده بود و سرویس‌کار را دعوت کرده بودم که برای رفع عیب چرخ به خانه بیاید بلافاصله بعدازاینکه سرویس‌کار از خانه ما خارج شد به‌سرعت پارچه را زیر چرخ انداختم تا بتوانم یک دل سیر روی پارچه مشکی یک یا حسین خوش‌خط دربیاورم؛ اما هنوز چند دقیقه نگذشته بود که بازهم با یک بهانه دیگر چرخ از حرکت ایستاد. چند روز مانده بود به ماه محرم و من هنوز نتوانسته بودم یک کلمه بنویسم. سال‌ها انتظار خرید چرخ‌خیاطی پرچم دوزی را کشیده بودم و حالا که آن را به دست آورده بودم انگار نمی‌خواست که بدوزد».

قابل باشم، بیرق حسین می‌دوزم

از برادرهایش که می‌گفت اشکش را مهار کرد؛ اما وقتی از آرزوی دوختن پرچم می‌گوید بغض می‌دود لابه‌لای کلماتش: «کنار چرخ پرچم دوزی نشستم و شروع کردم با آن حرف زدن. به او می‌گفتم: «تو را خریدم تا به‌اندازه توانم پرچم امام حسین (ع) بدوزم. آخر من برای برگزاری عزای حسین (ع) کار دیگری از دستم برنمی‌آید. من آرزوی دوختن پرچمی را دارم که روی آن نوشته‌شده باشد یا حسین (ع). همین‌طور که با چرخ حرف می‌زدم دلم شکست و بغضم ترکید و گفتم آبروی من را نبر! بگذار من هم در سیاه‌پوش کردن شهر و دوختن کتیبه‌ها و بیرق عزای امام حسین (ع) سهمی داشته باشم. از همان لحظه تابه‌حال به لطف خدا و نظر سیدالشهدا سال‌هاست که هیچ سرویس‌کاری پایش را در خانه ما نگذاشته و چرخ‌خیاطی تابه‌حال حتی یک ایراد کوچک هم پیدا نکرده است».

خانم حسینی سیاهه‌ها را به دست جوان‌ها می‌سپرد و نیروهای جهادی کتیبه‌ها و بیرق عزای امام حسین (ع) را بر درودیوار بیمارستان به اهتزاز درمی‌آورند تا بگویند همین‌جا در همین بیمارستان گروه‌های جهادی علاوه بر کمک به حال روز بیماران و کمک‌حال بودن برای کادر درمان دست به دعا برمی‌دارند. حالا هر بیمارستان یک حسینیه بزرگ است که مأمن آرامش بیماران و همراهانشان شود. حالا که تکیه‌ها و روضه خای خانگی قرار است با پروتکل‌های بهداشتی و با جمعیت بسیار کمتری برگزار شود همین بیمارستان‌ها می‌توانند سمبل و الگویی از برگزاری مراسم عزاداری با حفظ نکات بهداشتی شوند.

جنس غم «حسین» با همه غم‌ها فرق می‌کند

«مرضیه اسدی» شاهد سیاه‌پوش کردن بیمارستان است؛ از پرستارهای بخش کرونای بیمارستان امام حسین (ع) است می‌گوید: «در این مدت حضور بچه‌های جهادی در کنار ما بسیار روحیه‌بخش بوده است. بیشترشان کارهای خدماتی را انجام می‌دهند و کمتر اطلاعات تخصصی پرستاری دارند؛ اما به‌حق که قوت قلب هستند. حضورشان در کنار بهیاران و کمک بهیاران خیلی به ما کمک کرده است. باوجوداینکه در مبارزه با بیماری کرونا، داشتن روحیه بسیار اهمیت دارد من اینجا با چشم خودم دیدم بیماران بدحال حتی با بیماری‌های زمینه‌ای چطور توانستند مبارزه کنند. خیلی از بیمارها با توکل و توسل قوی‌تر شدند. حتی دوره بیماری را راحت‌تر گذرانند.

وقتی گروهای جهادی بیمارستان را سیاه‌پوش می‌کنند شاید به نظر آنها که اعتقاد کم‌رنگ‌تری دارند غم و ماتم غصه را زیاد می‌کند؛ اما این باور در دل ما وجود دارد که این دهه با همه غمی که دارد اما روشنایی است؛ خیلی‌ها در همین دهه منتظر معجزه هستند و امید به شفای بیمارانشان دارند و اصلاً جنس غم حسین (ع) با همه دردها فرق می‌کند. ان‌شاءالله بخش‌های کرونایی ما در همین دهه خالی می‌شود و بیماران بدحال به مدد نگاه امام حسین شفا می‌گیرند و به خانه‌هایشان می‌روند».

منبع: فارس

  • شهر خبر

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − سیزده =

دکمه بازگشت به بالا