جنگ روایتها چگونه نبض اقتصاد را کم و زیاد میکند؟
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹ – ۱۰:۲۳ جنگ روایتها چگونه نبض اقتصاد را کم و زیاد میکند؟
اقتصاد این روزها یکی از حیاتیترین موضوعات کشور و زندگی تکتک مردم است؛ اما آیا میدانید رسانه چگونه روی معادلات اقتصادی تاثیر میگذارد؟
گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس- مصطفی کوشکی: «در جنگهای فردا برنده کسی نیست که بمب دارد؛ بلکه کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد.» این جمله را اندیشکده آمریکایی «رَند» در کتابی به نام جنگهای شبکهای نوشته است. روایتها به شکل ضمنی تحلیل ما از حوادث و جهان پیرامون را شکل میدهند؛ اما در ساحت ذهن متوقف نمیمانند و به تبع ذهن، رفتارها و کنشهای ما را به وجود می آورند. این رفتارها و کنشها دامنه گستردهای دارند و همه عرصههای زندگی را در بر میگیرند؛ یکی از مهمترینشان، عرصه اقتصاد است. پژوهشها نشان داده که اکثر مردم از روی تخصص دست به فعالیت اقتصادی نمیزنند؛ بلکه این قصهها و روایتها هستند که مردم را به نوعی خاص از فعالیت اقتصادی رهنمون میسازند. در عصری که رسانه ها، روایتهای مختلفی را عرضه میکنند؛ منافع سیاسی و اقتصادی ما، در گرو تشخیص روایت حقیقی از روایت کاذب است. در این گزارش، با ذکر چند مثال، اهمیت این موضوع در اقتصاد را بررسی خواهیم کرد.
* روایت وقوع جنگ، باعث ریزش بورس شد
بعد از شهادت سردار سلیمانی، دو روایت درباره نحوه نزاع ایران و آمریکا رواج یافت. روایت اول از انتقام ایران و متعاقبا پاسخ آمریکا و درنهایت وقوع جنگ خبر می داد. با وقوع جنگ هم، بورس به شدت ریزش پیدا می کرد. پس کسانی که روایت جنگ را پذیرفته بودند؛ دست به کار شدند و سهمهای خود را در بورس با قیمت پایین فروختند. روایت دوم حکایت از واکنش ایران بدون وقوع جنگ داشت. در این روایت بورس پس از چند روز ریزش، دوباره به روند صعودی خود بر میگشت. در رزوهایی که طرفداران روایت اول سهمهای خود را با قیمت پایین میفروختند؛ طرفداران روایت دوم این سهمها را از آنها میخریدند. در نهایت، روایت دوم به وقوع پیوست و طرفداران این روایت با تشخیص روایت درست از نادرست توانستند سود خوبی به دست آورند.
وضعیت قرمز بورس پس از شهادت شهید سلیمانی
*ترس از رکود، رکود را افزایش میدهد
بعد از حمله به برجهای دو قلو در یازده سپتامبر در آمریکا، نگرانی و ترس سراسر آمریکا را فراگرفت. این نگرانی عمومی سبب میشد که مردم کمتر خرید کنند و به تدریج رکود اقتصادی حاکم شود. نگرانی عمومی سبب رکود میشود و رکود مقطعی موجب نگرانی از وقوع رکود طولانی مدت میگردد و نگرانی از وقوع رکود، خودش عامل افزایش رکود است. سیاستمداران و اقتصاددانهای آمریکایی که این نکته را فهمیده بودند؛ تلاش کردند تا با به کارگیری رسانه ها، حس میهن دوستی و غرور را جایگزین حس نگرانی و ترس کنند. با غلبه روایت میهن دوستانه بر روایت ترس آفرین، جلوی رکود گرفته شد.
*داستان منحنی لافر و مالیات
افزایش یا کاهش اخذ مالیات، از مسائل مهم در همه کشورها به ویژه در آمریکاست. در آمریکا، جمهوری خواهها بر خلاف دموکراتها، خواهان کاهش دریافت مالیات هستند. در دهه ۱۹۸۰، در روزنامه وال استریت ژورنال داستانی نقل میشود که به داستان منحنی لافر مشهور است. منحنی لافر بیان می دارد که اگر دولت، مقدار کمتری مالیات بگیرد؛ افراد بیشتری حاضر میشوند مالیات بدهند و در نتیجه در آمدهای مالیاتی دولت افزایش مییابد. جمهوری خواهها با طرفداری از منحنی لافر، از کاهش اخذ مالیات دفاع میکردند. برای تبلیغ روایت لافر در بین مردم، داستانی از این منحنی در روزنامه وال استریت ژورنال ساخته شد. داستانی که هیچگاه واقعیت نداشت. در این داستان، لافر همراه با دو تن از سیاسیون برجسته آمریکایی؛ یعنی دونالد رامسفلد و دیک چنی در رستوران نشسته است. لافر برای آموزش منحنی لافر به این دو سیاستمدار، منحنی لافر را روی دستمال کاغذی ترسیم میکند. این داستان در بین مردم رواج مییابد و کاهش اخذ مالیات را برای مردم توجیه میکند. در دهه ۱۹۸۰ روایت کاهش اخذ مالیات به وسیله همین داستانها در بین مردم مقبولیت مییابد.
منحنی لافر
عکسی که به عنوان دستمال کاغذی لافر در رسانهها پخش شده است.
*قصههای راز آلود بیت کوین
بیت کوین از آغاز پیدایش، با قصه هایی راز آلود همراه بوده است. نحوه پیدایش بیت کوین، مخفی بودن مؤسس آن و پیچیدگی شیوه عملکرد آن بر رازالودی آن افزوده است. علاوه بر این، این قصهها رویکردی آنارشیستی دارند. یعنی بیت کوین را قهرمان مقابله با سلطه دولتها بر اقتصاد معرفی میکنند. در این قصه ها، افراد به وسیله بیت کوین میتوانند آزادی مالی پیدا کنند و از تسلطهای مالی و اقتصادی دولتها رهایی یابند. بیت کوین همزمان با جنبش وال استریت اوج گرفته و تلاش داشته تا همواره چهرهای فراملی و رها از قید دولتها به خود بگیرد. قصهها درباره بیت کوین نقش مهمی در اقبال مردم به ویژه جوانان به بیت کوین داشته است.
*ترس از جنگ و هجوم به بازار
در اردیبهشت ماه سال ۹۸، دولت آمریکا با بهکارگیری رسانه.های اپوزیسیون، این روایت را به مردم القا می کرد که جمهوری اسلامی ایران راهی به جز تسلیم در برابر آمریکا ندارد و در غیر این صورت جنگ در پیش خواهد بود. این رسانه ها، با القاء ترس به مردم، جنگ آمریکا علیه ایران را قریب الوقوع میدانستند. در نتیجه این القائات، عدهای از مردم رو به سوی بازارها آورده و با خرید عمده برخی از کالا ها، برخی اقلام در بازار کمیاب شد. رهبر معظم انقلاب برای شکستن روایت دشمن، به صحنه ورود کردند و با قاطعیت اعلام داشتند:«جنگ نمیشود، مذاکره نمیکنیم». در حقیقت با این جمله نشان دادند که روایت دشمن از اینکه ایران دو راه بیشتر ندارد و یا باید تسلیم شود و یا مذاکره کند؛ اشتباه است. این ورود رهبر معظم انقلاب، آرامش را به مردم و ثبات را به بازار بازگرداند.
*داستانی که ترامپ از خود ساخت
در آمریکا، هر کاندیدایی که بخواهد در انتخابات پیروز شود؛ نیازمند کمکهای مالی کلان سرمایه دارهاست. همین امر سبب میشود پس از پیروزی در انتخابات، رئیس جمهور خود را مدیون سرمایه دارها بداند و سیاستهای اقتصادی خود را در جهت منافع آنان تنظیم کند. اما ترامپ برای جلب نظر و رأی طبقات پایین مردم، روایتی از شخصیت مستقل خود ساخت. در این روایت، ترامپ شخصیتی ثروتمند، خود ساخته و مستقل است و برای تبلیغات نیازمند کمکهای کلان مالی نیست. لذا پس از پیروزی در انتخابات، خود را مدیون کلان سرمایه دارها نمیداند و لذا میتواند سیاستهای اقتصادی را به نفع طبقات پایین تنظیم کند. همین امر سبب شد در انتخابات سال ۲۰۱۶، بسیاری از طبقات ضعیف اقتصادی به ترامپ رأی بدهند.
*خنثی شدن تحریمها، به باور روایت درست بستگی دارد
از مثالهای بالا دریافتیم که پذیرفتن هر کدام از روایت ها، نتایج خاص سیاسی و اقتصادی را به دنبال دارد. امروز مردم ایران در برابر روایتهای مختلفی قرار گرفته اند. مثلا در ماجرای تحریم، دو روایت اصلی وجود دارد. در روایتی که جریان تحریف ارائه میدهد، جمهوری اسلامی ایران با بن بست مواجه شده است؛ بنبستی که ناشی از تحریمهای آمریکاست و این موضوع مدام و به شکلهای مختلف تکرار میشود که برای رفع این تحریمها هم چارهای جز کوتاه آمدن و سازش با آمریکا وجود ندارد. اما در روایت جریان اصیل انقلاب اسلامی که بر پایه تجربه تاریخی قرار گرفته،سازش با دشمن، نه تنها منجر به رفع تحریمها نمیشود بلکه دشمن را گستاختر می کند. چرا که سازش نشانه ضعف است و دشمن وقتی یقین کند که ماضعیف شده ایم دلیلی ندارد تا دست از فشار بردارد. در این روایت، باید با تقویت بنیه اقتصاد داخلی، تحریمها را خنثی کرد. وقتی دشمن دید که تحریمها نه تنها ما را ضعیف نکرده بلکه سبب افزایش قدرت ما شده؛ خود به خود دست از ادامه تحریمها بر خواهد داشت. حالا این خود مردم هستند که باید با مطالعه تاریخ، درس گرفتن از برجام و با به کارگیری عقلانیت و هوشمندی در برابر عملیاتهای رسانهای، روایت درست را از روایت کاذب تشخیص دهند.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار