حسینیههای خیابانی یا گریه پروانهها در نظم نوین جهانی
پروانههایی که در پیلههای حسینیه با اشک بر امام حسین (ع) تربیت شدهاند، حالا برای یک رستاخیز عمومی دعوت شدهاند. رستاخیزی که در امتداد تجربه پیاده روی اربعین میل جهانی شدن دارد.
به گزارش مشرق، دهه هفتاد دهه اوجگیری و رشد هیئتهای خیابانی بود. بساط چلچراغ و علامتکشی، زنجیرزنی، طبل و سنج و سینهزنی برپا میشد. هر کوچهای برای خودش هیئتی راه میانداخت و صف عریض و طویلی از زنجیرزنان و سینه زنان شکل میگرفت. هیئت در کوچه و خیابانها راه میافتاد و تا منزل بانیهایی که هیئت را دعوت کرده بودند حرکت میکرد. ثمره این اتفاق بروز اجتماعی عزاداری برای سیدالشهدا (ع) بود.
علامتهای سنگین و آهنین، چلچراغهای تزئین شده، مارش طبل ریز و سه ضربهای بلند طبل بزرگ و پخش صدای مداح در خیابان مردم را دعوت میکرد. فارغ از متن عزاداری و مرثیه خوانی، هیئت حاشیههای تماشایی داشت که مردم را جذب تماشا میکرد. دیدن هیئت جذابیت داشت و بسیاری از مواقع صف تماشاگران از عزاداران هیئتها بیشتر بود. هرچه بود هم عزای حسین (ع) زیبا بود هم تماشای عزا.
اینچنین در دهه اول محرم با حرکت هیئتهای بزرگ خیابانی فضای شهر کاملاً دگرگون میشد و حتی نظم شهری هم تغییر میکرد. حرکت هیئت، خیابانها را مسدود میکرد و شاید یک خیابان بزرگ برای چند ساعتی زیر پای هیئت بود و نظم مدرن شهری تحت تأثیر قرار میگرفت. بنابراین بروز اجتماعی عزاداری برای امام حسین (ع) و بسط نظم هیئتی در فضای شهری از اصلیترین ویژگیهای هیئت خیابانی بود.
حسینیه؛ رشد معرفتی و معنوی بچه هیئتیها
دهه هشتاد اما تمرکز هیئتها تغییر کرد. هیئتها وارد حسینیهها، تکایا، مساجد، منزل خانواده شهدا و … شدند و هیئتهای حسینیهای رشد چشمگیری پیدا کرد. اگرچه هیئتهای خیابانی هنوز فعالیت داشت و تا امروز هم هست اما ذائقه اکثر هیئتیها از خیابان به حسینیه تغییر پیدا کرد. بسیاری از هیئتهای کوچک و محلهای محو شدند و هیئتهای بزرگ و مرکزی شهر کوچکتر شدند که به تبع آن جمعیت در حسینیهها افزونتر از گذشته شد.
گسترش هیئتهای حسینیهای فضای مراسم عزاداری را تغییر داد و این تغییر نتایجی داشت که چهار مورد آن قابل تأمل است:
اول اینکه بروز اجتماعی عزاداری برای امام حسین (ع) کمتر شد. جمعیت چند هزار نفری که در حسینیه عزاداری میکردند کمترین جلوه بیرونی را داشت و همه چیز در حسینیه اتفاق میافتاد. برای مردمی که از کنار حسینیه رد میشدند چیز جز صدای نامفهوم اکوها و جمعیت داخل جلسه وجود نداشت.
دوم اینکه جمعیت هیئتهای خیابانی که مظهر نمایش عزای امام حسین (ع) برای مردم بودند هم کم شد و بسیاری از این تیپ هیئتها از بین رفت.
سوم اینکه اگرچه با کوچک شدن هیئتهای خیابانی گستردگی عزاداران و نمایش عزاداری افت پیدا کرد، اما ارتباط با حضرت سیدالشهدا (ع) از طریق روضه و منبر عمیق و کیفیتر شد. جلسات روضه به مراتب سنگینتر و پرشورتر بود و جلسات منبر پر معرفتتر. اصلاً بحث منبر و سخنرانی خودش به عنوان یک عامل مهم دیده شد که بسیاری از مردم جذب سخنران میشدند. همین دو عامل روضه و منبر منجر به رشد معرفتی و معنوی بچه هیئتیها شد.
برای هیئتهای خیابانی محرم خلاصه میشد در علامت کشی و زنجیرزنی و طبل زنی. اگرچه بعضاً فرصت روضه و اشکی هم پیش میآمد اما اغلب وقت صرف حرکت در خیابان بود و چنین شکلی از عزاداری اقتضای روضه و سخنرانی کمتری داشت. در حالی که هیئتهای حسینیهای فرصت کافی برای برپایی منبرهای معرفتی و روضه داشتند و ثمرهاش گسترش فرهنگ گریه بر اباعبدالله (ع) بود.
نتیجه چهارم حسینیهای شدن هیئتها دیده شدن زنان به عنوان مخاطب جلسه عزاداری بود. هیئتهای خیابانی فضای کاملاً مردانهای داشتند و تقریباً تمام نقشهایی که وجود داشت نقشهای مردانه بود. برای زنان در متن هیئت هیچ نقشی وجود نداشت. به همین سبب در حاشیه هیئت و در پیادهروها صف طویلی از خانمها هم حرکت میکردند. خانمهایی که بچه خردسال یا نونهالشان را نمیتوانستند تنها راهی هیئت کنند یا اینکه قلبشان با امام حسین (ع) بود و دوست داشتند جزئی از سیاهی لشکر عزای امام حسین (ع) باشند در کنار هیئت راه میافتادند که بعضاً برای خودشان جمعیتی به حساب میآمدند.
دیدن شدن زنان به عنوان مخاطب اتفاق مهمی بود که در هیئتهای حسینیه اتفاق افتاد و آنها را هم از ویژگیهای هیئت حسینیهای بهره مند میکرد.
این چهار عامل در دل خود نتایج تربیتی و اجتماعی دیگری را هم رقم میزد که باعث تغییر ذائقه هیئتیها شد و تقریباً دو دهه حسینیهها و تکایا تربیتکننده بچههیئتیها بودند.
حسینیههای خیابانی
در آخرین سالهای دهه نود اتفاق دیگری رقم خورد. کرونا؛ بیماری که خودش را به عنوان یک مرض ناشناخته و مرگبار معرفی کرد تا مدتها در صدر رسانههای جهان جای داشت و آنها را وادار کرده بود که روزانه دست به توصیف و تحلیل از این بیماری بزنند.
در زمانی که مبارزه با کرونا در اوج خودش بود، محرم سال ۹۹ هم داشت از راه میرسید. نحوه برگزاری هیئتها برای همه جای سوال داشت. این سوال در ذهنها میچرخید که محرم امسال چه میشود؟
نهایتاً ستاد کرونا در فاصله دو روز مانده به ماه محرم اعلام کرد که برگزاری هیئت در حسینیهها و هر جای مسقفی ممنوع است و جلسات میبایست در فضای عمومی برگزار شود.
ظاهراً هیئتها در برگزاری دهه محرم دچار چالش و مشکل میشدند؛ اما در باطن این ماجرا، اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود. هیئتهایی که دهه هشتاد و نود دست به تربیت کیفی مخاطبان خود زده بودند؛ حالا میبایست وارد فضای عمومی بشوند و آن تجربه را مردمیتر و اجتماعیتر در میان بگذارند. مخاطب مثلاً دو، سه هزار نفره حسینیه، حدوداً شده بود پنج، شش هزار نفر. یعنی دو برابر و بلکه بیشتر از دو برابر جمعیت داشت و حالا برنامهریزان هیئتها میبایست برای چنین جمعیتی برنامهریزی میکردند.
در کنار این ماجرا دو اتفاق مهم در دهه نود اتفاق افتاد که در اجتماعی شدن فضای عزاداری بسیار مهم بود. اتفاق بسیار مهم اول پیاده روی اربعین بود که جمعیتی میلیونی را از قومیتها، مذاهب و کشورهای مختلف به حضور دعوت کرد و دوم رویش موکبها و ایستگاههای صلواتی در سطح شهر بود.
مجموع این اتفاقات در دهه نود حکایت از رویش پروانههایی دارد که در پیلههای حسینیه با اشک بر امام حسین (ع) تربیت شدهاند و حالا برای یک رستاخیز عمومی، بلکه جهانی دعوت شدهاند. رستاخیزی که از محلهها و شهرها شروع شده و در امتداد تجربه پیاده روی اربعین میل جهانی شدن دارد.
منبع: مهر