دردسری از دوره رضاخان که هنوز باقی است
ثبت و توزیع شناسنامه در ایران، نه در زمان رضاخان بلکه در سال 1297 شمسی و در زمان احمدشاه قاجار انجام شد. به جایش در زمان رضاخان بیدقتی زیاد در ثبت شناسنامهها مشکلات بسیاری به وجود آورد که…
به گزارش مشرق، نخستین تشکیلات ثبتاحوال در ایران در سوم دی ماه ۱۲۹۷ شمسی راهاندازی شد؛ یک واحد اداری زیرمجموعه بلدیه(شهرداری) با هدف ثبت اطلاعات هویتی افراد و ارائه شناسنامه. این واحد اداری بعدها ارتقا یافت و شد اداره احصاییه(سرشماری). در آن سالها به دلیل آغاز روند نوگرایی ناشی از افزایش ارتباط ایرانیان با خارج به تدریج ثبت اطلاعات هویتی در جامعه ایران ضروری شده بود. به ویژه آنکه در سال ۱۲۹۸ شمسی نخستین قانون مدنی در ایران تدوین و روند نوسازی اداری و اجتماعی در ایران کلید خورده بود. در ۳۰ مرداد سال ۱۳۱۳ نیز داشتن نامخانوادگی اجباری شد. البته انتخاب نام خانوادگی در ایران پیش از آن و از زمان مشروطه رواج داشت ولی فقط اعیان و روشنفکران و برخی افراد تحصیلکرده برای خود نامخانوادگی برمیگزیدند.
ناخوانا بودن اطلاعات شناسنامهای و مشکلات املایی در دوره رضاخان، تبدیل به مشکلی به بلندمدت شد
سپردن انتخاب نامخانوادگی به مامور ثبتاحوال!
پیش از اجباریشدن نامخانوادگی، اغلب ایرانیان فقط با نام کوچک خود و نام پدرشان شناخته میشدند. این نوع نامگذاری افراد هنوز هم در روستاهای ایران و حتی ساکنان شهرها و در میان قومیتها مرسوم است و برای مثال میگویند علیِ حسن؛ یعنی علی پسر حسن. دخترها نیز در میان آشنایان و همسایهها معمولا با نام کوچک خودشان و نام مادر یا پدرشان شناخته میشدند. برای مثال زینبِ طیبه یعنی زینب دختر طیبه. علاوه بر آن افراد با نام کوچکشان و پسوندی مرتبط به شهر محل سکونت یا محل تولد یا شغلشان شناخته میشدند. اینطوری نوعی نامخانوادگی ایجاد شده بود که آن زمان «شهرت» نامیده میشد. مثلاً میگفتند رضا پسر عباس مشهور به «رضا نجار». از سال ۱۳۱۳ که قرار شد همه نامخانوادگی داشته باشند انتخاب نام مناسب برای خیلیها دردسرساز شد. افراد باسواد برای خود و اطرافیانشان نام خانوادگی متناسبی برگزیدند که گاهی زیبا و به قول معروف خوشآهنگ بود. در مقابل، افراد بیسواد نمیتوانستند نام مناسبی برای خود بیابند و خیلی پیش میآمد که دیگران برایشان نامخانوادگی میگذاشتند؛ خوب یا بد. بدتر اینکه انتخاب نامخانوادگی محدودیتهای عجیبوغریبی داشت و کار به جایی میرسید که برخی افراد انتخاب را به مأموران ثبتاحوال میسپردند. حالا مأمور یا با انصاف بود و نامی نیکو مینوشت یا به هر دلیل مثلاً برای تحقیر یا شوخی نامی زننده انتخاب میکرد و در شناسنامه مینوشت.
«نامخانوادگی» ناگهان برای ایرانیها اجباری شده بود و انتخاب نام مناسب دردسرها و محدودیتهای زیادی داشت
محدودیتهای عجیب و مشکلات زیاد
آن زمان یکی از محدودیتهای ثبت نامخانوادگی این بود که در ایران تکراری نباشد! و ناگفته پیداست با سیستم دستی و کاغذی ثبتاحوال در آن زمان اصلا نظارت بر چنین کاری ناممکن بود. در اسناد مکتوب تاریخ معاصر ایران چنین ثبت شده که مأموران ثبتاحوال به مردم میگفتند نامخانوادگیشان نباید عربی باشد! گاهی محدودیتهای مندرآوردی مأموران نیز دردسرساز میشد و در دورهای مشکل مهم برخی ایرانیان شده بود اینکه بالاخره بتوانند یک نامخانوادگی خوب برای خودشان پیدا کنند. آن روزها تعیین نامخانوادگی در ایران چند الگوی عمده داشت؛ پیشه نیاکان، محل اسکان نیاکان، شهرت پدربزرگ یا جد بزرگ و شغل یا حرفه خود فرد یا پدرش.
با این حال تعیین نامخانوادگی به صورت دستوری و هولهولکی، نبود تشکیلات منظم و یکپارچه که امکان نظارت عمومی بر نحوه نگارش نامها داشته باشد، کمسوادی برخی ماموران ثبتاحوال و عدم تسلط آنان به زبان فارسی و همچنین ناآگاهی اجراکنندگان این طرح ملی نسبت به تاثیر کارشان در بلندمدت موجب شد بسیاری اسامی نامناسب به عنوان نامخانوادگی در ایران ثبت شود. مشکلات دیگری هم بود؛ ثبت املای اشتباه برای واژهها، ثبت متفاوت یک واژه یکسان، استفاده از الفاظ نامناسب برای نامخانوادگی، جا افتادن یک یا چند واژه از یک نام، متفاوتبودن نامخانوادگی اعضای یک خانواده، بدخط یا ناخوانا بودن واژهها و استفاده از نامی که در زبان محلی یا قومی معنادار و در زبان فارسی بیمعناست یا معنای زشتی دارد.
به این ترتیب انبوهی از نامهایخانوادگی نامناسب بهپیشنهاد خود افراد یا ماموران ثبتاحوال ثبت شد که بعدها و حتی تا امروز مایه درسر است. برخی نامهایخانوادگی نامناسب نسلبهنسل روی افراد باقی ماند و با آنکه طی دهههای بعدی چند بار برای اصلاح واژهها و روش املاء آنها امکانات قانونی فراهم و فراخوان داده شد هنوز هم هر سال هزاران ایرانی برای تغییر نامخانوادگی به دلیل نامناسب بودن یا اینکه برایشان خوشایند نیست به ثبتاحوال مراجعه میکنند.
منبع: فارس