رشد 28 پلهای ایران در شاخص توسعه انسانی در انقلاباسلامی
دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ – ۰۱:۵۴ رشد 28 پلهای ایران در شاخص توسعه انسانی در انقلاباسلامی
وزیر اسبق جهاد کشاورزی نوشت: بر اساس معیار توسعه انسانی سازمان ملل، کشور ایران از یک کشور با سطح توسعه پائین با عدد 51.2 درصد در زمان پهلوی، به یک کشور با سطح توسعه بالا با عدد 79.7 درصد، در دهه چهارم انقلاب، ارتقاء یافته است.
به گزارش خبرگزاری فارس، صادق خلیلیان استاد دانشگاه تربیت مدرس و وزیر اسبق جهاد کشاورزی، یادداشتی نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد.
در چهل و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی؛ بررسی دلایل تاریخی شکل گیری انقلاب اسلامی، پیشرفتهای ایران بعد از انقلاب و چالشهای پیش رو از اهمیت زیادی برخوردار است. بررسی سیر تاریخ سیاسی و اقتصادی کشور ایران از حدود 200 سال قبل، نشان میدهد، پس از عهدنامههای گلستان و ترکمنچای و نفوذ تفکرات غربگرایانه؛ اقتدار نظام حکمرانی ایران به تدریج، رو به افول گذاشت و زمینه دخالت کشورهای خارجی بر ایران فراهم شد.
با تضعیف و اضمحلال تدریجی سلسله قاجار؛ استعمار انگلستان که بر مقدرات کشور ایران مسلط شده بود؛ سلسله پهلوی را روی کار آورد و دیکتاتوری رضا شاه به کشور ایران تحمیل شد.
با وجود ضعف پادشاهان مستبد قاجار و دخالت خارجی در برخی امور ایران (مانند عزل امیرکبیر و انتصاب میرزا آقا خان نوری)، تشکیل و استقرار سلسلههای پادشاهی تا آن زمان، منبعث از اراده ملی و مناسبات قدرت داخلی در ایران بود، اما در دوره پهلوی، پادشاه کشور ایران توسط استعمار خارجی بر مسند قدرت قرار گرفته بود و استقرار وی ناشی از اراده ملی نبود و ریشه در خاک سرزمین ایران نداشت.
در دوره پهلوی، تا سال 1332 استعمار انگلیس بر ایران مسلط بود؛ اما بعد از کودتای 28 مرداد 32، کشور آمریکا بر زمام امور ایران تسلط یافت و شاه ایران مطیع دستورات سفارت آمریکا بود. سیاستها و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران بر اساس برنامه و الگوهای دیکته شده استعمار و در جهت منافع آنها صورت میگرفت.
ویژگی اقتصاد ایران در دوره پهلوی، حرکت به سوی صنعت مونتاژ، فناوریهای سطح متوسط، مهاجرت کشاورزان به حاشیه شهرها و افزایش واردات مواد غذایی بود. ظلم و فساد گسترده و سازمان یافته توسط دربار و عناصر وابسته به خاندان پهلوی بر کشور حاکم بود.
عمده منافع حاصل از صادرات نفت و ثروت ایران به قدرتهای خارجی میرسید، کشور ایران پایگاه نظامی قدرتهای استعمارگر بود و آمریکا اختیار ارتش ایران را در دست داشت.
به این ترتیب، کشور ایران که در قرن هجدهم به عنوان یکی از پنج امپراطوری جهان شناخته میشد، در قرن بیستم به کشوری تحت استعمار، با حاکمی سرسپرده و عزت ملی خدشه دار شده تبدیل شد که هیچ جایگاهی در بین کشورهای پیشرفته و قدرتمند جهان نداشت.
پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1357، دست استعمارگران را از حاکمیت و منابع ثروت ایران کوتاه کرد، ریشه قدرت سیاسی را به اراده داخلی و تصمیم ملت مرتبط نمود و عزت ملی را به ایران برگرداند. انقلاب اسلامی توانست طی چهار دهه، کشور ایران را به یک کشور قدرتمند، آزاد، توسعه یافته و با نظام حکمرانی مستقل تبدیل کند که از مدیترانه تا شمال آفریقا دارای قدرت بلامنازع شده است.
برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)، شاخص چند بعدی توسعه انسانی HDI را به عنوان معیار توسعه یافتگی کشورهای جهان معرفی کرده است. این معیار در برگیرنده ابعاد سلامت، آموزش، دانش و استانداردهای یک زندگی شایسته است.
بر اساس این معیار، کشور ایران از یک کشور با سطح توسعه پائین (با عدد 51.2 درصد) در زمان پهلوی، به یک کشور با سطح توسعه بالا (با عدد 79.7 درصد)، در دهه چهارم انقلاب، ارتقاء یافته است.
نابرابری توزیع درآمد بر اساس "ضریب جینی" از عدد بسیار نابرابر 50 درصد در قبل از پیروزی انقلاب به عدد 40 درصد بهبود یافت. امید به زندگی از 57 سال به 76 سال افزایش یافته و نرخ مرگ و میر کودکان زیر یکسال، 90 درصد کاهش یافته است. همچنین پیشرفتهای بزرگی در صنعت، کشاورزی، پزشکی، علوم هوا و فضا، فناوریهای بیو و نانو، انرژی هستهای و سلولهای بنیادی صورت گرفته است.
علیرغم این پیشرفتهای عظیم، چالشها و کاستیهایی نیز در کشور وجود دارد. با وجود اینکه در برنامههای توسعه، نرخ رشد اقتصادی مورد نیاز کشور 8 درصد در سال تعیین شده، اما متوسط سالانه سه دهه اخیر (1368 تا کنون)، حدود 5 درصد بوده است.
میانگین سالانه نرخ تورم در سی سال گذشته نسبتاً بالا و معادل 20 درصد بوده که 2.5 برابر هدف برنامههای توسعه است. نرخ بیکاری همواره در محدوده 11.6 درصد قرار داشته که دو برابر مقدار مطلوب است. نابرابری در توزیع درآمدها بر اساس شاخص "ضریب جینی" باید به کمتر از 35 درصد کاهش یابد و فاصله طبقاتی کم شود.
با توجه به تلاش دولتهای مختلف طی شش برنامه توسعه و سرمایه گذاریهای عظیم صورت گرفته در کشور، اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی به طور کامل محقق نشده است و دو چالش مهم نیز کشور را تهدید میکند.
یکی اینکه در موارد ضعف مدیریت و قصور مسئولان که خسارتهایی به کشور تحمیل مینمایند، مسئولان عالیرتبه از یک حریم امن در تداوم مسئولیت و عدم پاسخگویی برخوردارند.
در کشورهای لیبرال سرمایه داری که نظام حکمرانی آنها مورد انتقاد جمهوری اسلامی است، با کوتاهی در انجام وظایف و تخلفات مقامات حکومتی با حساسیت بیشتری برخورد مینمایند. به طور نمونه در دهه اخیر؛ به عزل و محاکمه رئیس جمهور کره جنوبی به دلیل سوء استفاده از مسئولیت و نیز استعفای داوطلبانه اخیر نخست وزیر ایتالیا به دلیل ضعف در مدیریت میتوان اشاره کرد. عزل، محاکمه و یا استعفای مسئولان در چارچوب قانون، منجر به اقناع افکار عمومی و پایداری بیشتر نظام حکمرانی میشود.
یکی دیگر از خطرات تهدید کننده کشور این است که از اوایل دهه 70، در بخشی از نیروهای انقلاب و مدیران عالیرتبه، تفکری شکل گرفت که آنها و بستگانشان را به تدریج به سمت استفاده از رانت موقعیت سوق داد که در بسیاری از موارد به فساد اقتصادی منجر شد.
این تفکر که الگوی نظام لیبرال سرمایه داری غرب، برتری سیاسی و اقتصادی آمریکا و لزوم تن دادن به شرایط قدرتهای استعماری (برجام های چهارگانه) را پذیرفته؛ عملاً از مسیر بالنده اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی و استقلال ایران فاصله گرفته است.
گذشته چراغ راه آینده است و تداوم این چالشهای خطر ساز میتواند سبب تکرار روندی در کشور شود که از دوره قاجار و پس از قراردادهای گلستان و ترکمنچای و تن دادن به شرایط بیگانگان شروع شد و در نهایت به ضعف حکومت، عقب ماندگی کشور و تسلط بیگانه بر ایران در دوره پهلوی ختم شد.
با توجه به دستاوردهای بزرگ انقلاب؛ میتوان با تقویت نقاط قوت عملکرد نظام، پایبندی و تحقق اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی و رفع برخی چالشهای نهادینه شده در نظام حکمرانی کشور؛ آیندهای درخشان، پیشرفته و تمدنی بزرگ و سرزنده را برای ملت ایران در گام دوم انقلاب اسلامی رقم زد.
انتهای پیام/ب
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار