به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، روابط ایران و لبنان از گذشته مورد توجه جهانیان بوده است. براساس پژوهشهای صورت گرفته، تاریخ این دو سرزمین به شکل چشمگیری به یکدیگر گره خورده است و مورخان، راویان سرگذشت همیاری و برادری آنها بودهاند.
به دنبال به وقایع اخیر منطقه و حمله رژیم صهیونیستی به خاک لبنان، زنان و کودکان بیگناه بسیاری به شهادت رسیدند و کشور ایران به دنبال پیوند برادری تاریخی خود با این سرزمین، وظیفه خود دانسته است تا به یاری مردم لبنان بشتابد. در ادامه به سابقه تاریخی ارتباط دو کشور ایران و لبنان میپردازیم.
پیوندهای تاریخی سرزمین ایران و لبنان به دوران امپراتوری هخامنشیان در ایران و در سده ششم پیش از میلاد باز میگردد؛ زمانی که لبنانیها را با نام کشور «فینیقیها» میشناختند. کوروش؛ پادشاه سلسله هخامنشی در جریان فتوحات خود در اواسط این سده، منطقه «بین النهرین» (عراق امروزی) و سرزمین شامات که شامل سوریه، لبنان و فلسطین بود را به تصرف خود در آورد. ایرانیان در آن هنگام توانستند بدون خونریزی و یا آسیب رساندن به شهرها -که در آن زمان، رسم سپاهیان کشورگشای بود- و همچنین با حفظ احترام به باورهای دینی، به سرعت شهرهای بیروت، جبیل، طرابلس، صیدا، صور، بعلبک و مناطق ساحلی سوریه و فلسطین را تصرف کنند.
در کتاب «صور در دوره فینیقیه» چاپ بیروت، آمده است که در سده پنجم پیش از میلاد، در شهرهای صور، صیدا و جبیل سکه به نام «داریوش» پادشاه هخامنشی ضرب میشد.
باستانشناسان اروپایی در حفاریهایی که در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ در مرکز بیروت انجام دادند به برخی از آثار قدیمی دست یافتند که به دوران هخامنشی باز میگردد. از نکات جالب توجه اینکه این کاوشگران در مناطق ساحلی بیروت خانههای کوچک و کنار هم کشف کردند که به گفته آنان به دوره حضور ایرانیان در این سرزمین مربوط شده و نشانگر اهمیت راهبردی حفظ بنادر نزد سپاهیان هخامنشی بوده است. کاترین ادبیر؛ باستانشاس فرانسوی، گفته است، در کاوشهای نزدیک به هتل «هیلتون» بیروت تعدادی ظروف سفالی کشف شده است که به دوران حاکمیت ایران در این کشور باز میگردد.
محمد علی مکی در کتاب «لبنان از آغاز اسلام تا پیدایش امپراتوری عثمانی» گفته است: «بو عبیده بن جراح در سده نخست ظهور اسلام منطقه بعلبک را فتح کرد و برای مهار اوضاع و جلوگیری از شورش رومیان و ایرانیان که در این شهر به سر میبردند، معاهده صلح با آنان بست و اجازه داد تا از عقاید و باورهای مذهبی خود پیروی کنند.»
براساس نوشته مکی، زبان فارسی در آغاز پیدایش اسلام از زبانهای رایج در این منطقه بود؛ به گونای که برای مردم آن زمان، زبانی آشنا به شمار میرفت. با به قدرت رسیدن معاویه بن ابی سفیان به عنوان والی منطقه شامات در سده نخست اسلامی، این منطقه شاهد جنگهای بسیاری میان مسلمانان و رومیان بود که سرانجام به اخراج و کوچ اجباری رومیان و تحکیم موقعیت ایرانیان در این منطقه انجامید.
روابط علمای شیعه جبل عامل در جنوب لبنان با ایران به سده هشتم هجری قمری به دوره حاکمیت سربداران در خراسان باز میگردد. سربداران تلاش کردند تا ابوعبدالله شمسالدین محمد بن مکی مشهور به «شهید اول» متوفی ۷۸۶ هجری قمری را برای تبلیغ آیین تشیع به خراسان دعوت کنند، اما شهید اول در پی مشکلات فراوانی که حکومت عثمانی برای وی پدید آورد، امکان عزیمت به خراسان را نیافت و در عوض، کتاب خود به نام «اللمعه الدمشقیه» را به علی بن موید؛ حاکم سربدار تقدیم کرد.
روابط ایران و لبنان در زمان شاه اسماعیل صفوی قوت بیشتری گرفت. پس از فروپاشی ایلخانیان مغول، سربداران در سالهای ۷۳۷ تا ۷۸۳ در بخشهایی از خراسان حکومت کردند و آنان پیش از صفویه، پرچمدار تشیع در ایران بودند. این موضوع روشن میسازد که روند مهاجرت علمای جبل عامل به ایران به تدریج از همان زمان آغاز شده و با روی کار آمدن صفویان، شتاب بیشتری پیدا کرد.
شاه اسماعیل صفوی روحانیون شیعه لبنان را به سفر به ایران تشویق کرد و آنان نیز که از برخورد زمامداران عثمانی در لبنان به تنگ آمده بودند، آزادی اندیشه در دوران حاکمیت پادشاهان صفوی را برای زندگی در آن سرزمین غنیمت شمردند.
شاه طهماسب یکی دیگر از شاهان صفویه خود را نیازمند راهنمایی مذهبی میدید، به همین دلیل مورخان، داستانهای بسیاری از احترام او به روحانیان جبل عامل و اینکه دست آنان را در همه امور کشور باز گذاشت نقل کردهاند. به همت علمای جبل عامل، مذهب تشیع در ایران در دوره صفویه به عنوان مذهبی رسمی این کشور شناخته شد؛ اتفاقی که باید از آن به عنوان مهمترین دستاورد مهاجرت علمای جبل عامل به سرزمین ما یاد کرد.
رقابت دو سلسله عثمانی و صفویه که یکی مظهر اقتدار اهل تسنن و دیگری به کانون تشیع مبدل شده بود، سبب شد تا شیعیانی که خارج از ایران به ویژه در لبنان به سر میبردند، مورد ستم حاکمان عثمانی قرار گیرند. همین امر عامل دیگری بود که روند مهاجرت علمای جبل عامل به ایران را افزایش داد.
حسین بن عبدالصمد؛ پدر شیخ بهایی در رساله «الرایه» خود در ترسیم شرایط آن مقطع زمانی نوشت: «از مهمترین عواملی که سبب شد تا این کتاب را بنویسم، فرار از دست حکومت ظالم عثمانی و پناه بردن به کشور ایمان و وفاق یعنی ایران است».
گفتنی است رهبر انقلاب در خطبه عربی خود در نماز جمعه ۱۳ مهرماه بیان میکنند: «ما ایرانیها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ کسانی، چون شهید محمّد بن مکّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال کَرَکی، و شهید زینالدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخ بهایی و غیر آنها از مردان علم و دین، ایران را در دولتهای سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از برکات دانش سرشار خود بهرهمند کردهاند.»
افزایش آگاهی شیعیان معاصر لبنان، مدیون تلاشهای یک شخصیت بسیار تاثیرگذار ایرانی بوده است: امام موسی صدر. مجاهدتهای او در عرصه سیاسی و اجتماعی –و از طرفی، خود انقلاب سلامی- موجب قدرت یافتن شیعیان لبنان شد.
تداوم وجود ظلم به مردم جنوب لبنان، امام موسی صدر را ترغیب به ایجاد یک تشکیلات سیاسی رسمی در کنار مجلس اعلا برای رفع محرومیت از این جامعه کرد. وی با هدف ایجاد عدالت و مساوات برای همگان در جنوب لبنان و سایر نقاط این کشور، «حرکت المحرومین» را تأسیس کرد تا ضمن برقراری توازن بین طوایف مختلف لبنان، کل جامعه لبنان را محرومیت زدایی کند.
جنبش محرومان به رهبری امام موسی صدر به سرعت موفق شد در میان مردم لبنان به ویژه شیعیان که متحمل محرومیت از ابتدایی ترین امکانات سیاسی و اجتماعی بودند، جایگاه ویژهای پیدا کند. این تلاشهای سبب گردید وی در عرصه سیاسی نیز بتواند رهبری سنتی جامعه شیعیان را کنار زده و خود به نماینده اصلی شیعیان مبدل شود.
با اینکه اصلیترین محور فعالیتهای این جنبش مبتنی بر تأسیس مؤسسات اقتصادی و اجتماعی برای طوایف مختلف لبنان بهویژه محرومان این سرزمین بود، ولی در عمل، جوانان شیعه در خفا برای مقابله با اسرائیل، آموزشهای نظامی دیدند. در این راستا پس از دیدار امام موسی صدر با جمال عبدالناصر، گروهی از جوانان شیعه به کشور مصر اعزام شدند تا برای فنون نظامی آموزش ببینند.
با بازگشت این جوانان به لبنان، اولین کادرهای مقاومت لبنان شکل گرفته و عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی – لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز گردید. این نوع عملیاتهای مشترک تا اوایل سال ۱۹۷۲ ادامه پیدا کرد. پس از آن، با تلاش امام موسی صدر، مؤسسه صنعتی جبل عامل به ریاست شهید مصطفی چمران، به صورت رسمی کادرسازی خود را آغاز کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، تجاوز رژیم بعث به خاک ایران، جوانان سلحشور ایرانی برای دفاع از سرزمین خود وارد جبهههای جنگ شدند. البته باید گفت در کنار جوانان ایرانی، رزمندگانی نیز برای مبارزه با ارتش صدام حاضر شدند که جزو شاگردان شیعه امام موسی صدر و دکتر مصطفی چمران در جنبش امل یا مراکزی مانند «مؤسسه صنعتی جبل عامل» و یا از اعضای جنبش تازه تأسیس مقاومت اسلامی لبنان -حزب الله- بودند؛ جوانان لبنانی.
تعدادی از این جوانان، که تعداد حدود ۲۰ نفر میشدند، طی عملیاتهای مختلف دفاع مقدس به افتخار شهادت رسیدند. در میان آنها، میتوان به شهدایی، چون عبدالمنعم قصیر، سردار شهید حاج سید محمد هاشم و شیخ محمد رملاوی اشاره کرد.
با پایان یافتن جنگ تحمیلی، آرمان فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی و همچنین ظلم و ستمی که مردم این خطه همواره شده بود همچنان پیوند محکم دو ملت ایران و لبنان بود. شیعیان لبنان که به شدت متأثر از مکتب امام خمینی (ره) بودند، با جانشین خلف وی یعنی حضرت آیت الله خامنهای و شیرمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روابط خود را مستحکم کردند تا جایی که تقریبا یک روح در دو پیکر یا دو کشور شدند.
اوج اقتدار این ارتباط مستمر به جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ رسید. با شروع این جنگ، حاج قاسم سلیمانی برنامهریزی، طرحریزی، هدایت و فرماندهی میدانی آن را در لبنان بر عهده داشت. با این وجود، حاج قاسم به خاطر اخلاص بالا، همواره فرمانده خود را شهید سیدحسن نصر الله میدانست.
شهید سید حسن نصر الله در مستند «او با ما بود» پیرامون نقش شید سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه اظهار داشت: بعد از آزادی جنوب لبنان در ۵ خرداد ۱۳۷۹ دیداری داشتیم، در این دیدار در شورای جهادی و با حضور حاج قاسم بود. در این برآورد مطرح بود که پیروزی در سال ۲۰۰۰ یک پیروزی تاریخی محسوب میشد و سران رژیم صهیونیستی از این دستاورد مقاومت لبنان و حزب الله چشم پوشی نخواهند کرد و یک روز به حزب الله حمله خواهند کرد تا حزب الله را نابود کنند. زمان این جنگ معلوم نبود آیا در سال ۲۰۰۰ بوده یا چند سال دیگر، مشخص نبود، اما همیشه در حال آماده باش بودیم.
وی افزود: از طرف دیگر، وظیفه بسیار مهمی داشتیم که آزادی تمامی اسرا در زندانهای رژیم صهیونیستی بوده است و ما در حال برنامه ریزی برای اجرای عملیات اسیرگیری برای آزادی اسرایمان بودیم. اسرائیل به لبنان یعنی در واقع به زمین و آب لبنان طمع داشت و این نیاز به قدرتی بیش از آنکه در سال ۲۰۰۰ یا پیش از آن بوده است، داشت تا با ایجاد بازدارندگی به دشمن بفهمانیم که هرگونه تجاوز با پاسخ مواجه خواهد شد.
دبیرکل حزب الله در ادامه گفت: بنابراین با موارد مطرح شده باید به زیرساختهای قدرتمندی نسبت به قبل برسیم. باید به سلاحهای جدید و امکانات جدید دست یابیم. همه این مسائل با حضور حاج قاسم مطرح شده بود و در خلق این چشم انداز سهیم بود و باور و اعتقاد ایشان به این چشم انداز بسیار مهم بود. اگر حمایت ایران و تلاشهای حاج قاسم نبود تمامی اینها نوشتهای بر روی کاغذ باقی میماند.
شاخصترین افراد حزب الله لبنان مانند آیت الله شهید سید حسن نصرالله و شهید مغنیه معروف به حاج رضوان در پیوندی با رهبر انقلاب و حاج قاسم قرار گرفتند، ملتها به خصوص جریان حزب الله لبنان هم بیشتر از همیشه به جمهوری اسلامی نزدیک شدند و دوشادوش یکدیگر برای منافع مشترک و دشمنهای مشترکشان جنگیدند.
زینب مغنیه؛ خواهر شهید عماد مغنیه در گفتگو با العهد درباره رابطه برادرش با سردار شهید «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه ایران اشاره کرده بود: رابطه این دو بالاتر از دوستی، کار، جهاد یا برادری بود، ارتباط حاج عماد و سردار سلیمانی مانند دو سرباز در مسیر ولایت و تحت عبای ولی برای یاری مسائل امت بود.
ارتباط و الهامگیری شخصیتهای برجسته جبهه مقاومت از رهبران دینی ایران قابل چشم پوشی نیست. شهید سیدحسن نصرالله خود را از پیروان امام موسی صدر و همزمان تحت تأثیر شخصیتهایی، چون امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای میدانست و در این خصوص میگفت:
«باید اعتراف کنم که بسیار تحت تأثیر امام موسی صدر هستم. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم باید بگویم که من تحت تأثیر چهار شخصیت بزرگ هستم: حضرت امام خمینی (ره)، حضرت امام موسی صدر، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای و شهید بزرگوار سیدمحمدباقر صدر. نه تنها من بلکه همه جوانان مجاهد و انقلابی لبنان تحت تأثیر این چهار شخصیت عظیم و بزرگوار هستند…»
مروری بسیار مختصر بر تاریخ دو کشور ایران و لبنان، نشان داد که این دو سرزمین روابط بسیار نزدیکی با هم داشته و در طول بحرانهای تاریخی و ملی مختلف، از یکدیگر حمایت کردهاند. در کنار در نظر گرفتن تاریخ، نزدیکی مذهبی ایران و لبنان در برادری آنها بی تاثیر نبوده است. ما امروز شاهد حملات بی امان رژیم صهیونیستی به لبنان در کنار غزه هستیم. برای مردم ایران، تماشای رنج کشیدن برادران خود در سرزمینهای اسلامی قابل تحمل نیست. این همان موضوعی است که آنها را برانگیخته است تا در کنار حضور در راهپیماییهای پیرامون جبهه مقاومت، از انجام کمکهای مالی دریغ نکنند. مراسم «همدلی طلایی» که مدتی قبل برگزار شد و تعداد قابل توجهی از بانوان کشور در آن با اهدای طلا، سکه و پول خود، کمکهای مالی را برای لبنان آماده کردند، تنها نمونه کوچکی از همراهی مردم ایران با کشور برادر خود، لبنان است.