Categories: فرهنگ و هنر

روزنامچه فجر ۴/ درخشش دوبارۀ اوج با «مصلحت»

فیلم مصلحت، اولین فیلم جدی در نقد قوه قضائیه است. چهرۀ فرهاد قائمیان شبیه به آیت الله محمدی گیلانی گریم شده است؛ کسی که در ابتدای انقلاب، علیه دو پسر خودش حکم کرد و آنها را به مجازات سپرد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق– هر دو فیلم امروز، نخستین ساختۀ کارگردان‌هایشان بودند. ارسلان امیری که حداقل چهار فیلمنامه از او به فیلم درآمده، امسال اولین فیملش را کارگردانی کرد، که متأسفانه ناموفق بود. در عوض، حسین دارابی که فرد شناخته‌شده‌ای نبود، در نخستین فیلمش به خوبی درخشید.

فیلم‌های نمایش‌یافته در روز چهارم در سالن اصحاب رسانه (برج میلاد) به این ترتیب هستند:

زالاوا/ ارسلان امیری

مصلحت/ حسین دارابی

جن‌گیری

زالاوا/ ارسلان امیری/ · (بی‌ارزش)

خلاصه داستان: ماجرای جن‌گیری توسط آمَردان (پوریا رحیمی سام) در یک روستا کردنشین در دهۀ ۱۳۵۰.

فیلم زالاوا، نخستین ساختۀ ارسلان امیری است که تا پیش از این، به عنوان مستندساز و فیلمنامه‌نویس شناخته می‌شد. عمده فیلمنامه‌های او، همکاری مشترک بودند؛ آثاری مانند ویلایی‌ها (۱۳۹۵)، گیجگاه (۱۳۹۹) و مخصوصاً نگارش فیلمنامه‌هایی در معیت همسرش آیدا پناهنده: ناهید (۱۳۹۳)، اسرافیل (۱۳۹۵) و تی‌تی (۱۳۹۹). جالب توجه اینکه جناب امیری امسال با سه فیلمنامه در جشنواره فیلم فجر حضور دارد: زالاوا، تی‌تی و گیجگاه. دور باد چشم حسود!

زالاوا را می‌توان در ژانر ترسناک دسته‌بندی کرد؛ فیلمی با موضوع جن و جن‌گیری که قصد دارد خرافات ماجرا را با نگاهی شبه‌طنز تصویر کند. جناب کارگردان، در کنفرانس خبری اذعان کرد که منکر وجود جن نیست، زیرا در قرآن چنین سوره‌ای وجود دارد. او فقط می‌خواسته خرافات ماجرا را دستمایۀ فیلمش قرار دهد، در حالیکه اعتراف دارد که از موضوع جن و جن‌گیری اصلاً چیزی سر درنمی‌آورد.

خیلی عجیب است! کسی که در موضوعی تخصص ندارد، چطور می‌تواند درست و غلط آن را تشخیص دهد یا به دیگران تعلیم دهد!؟ این کار، فقط از شبه روشنفکران برمی‌آید که دربارۀ چیزهایی که نمی‌دانند، نظر بدهند. و معنای دقیق روشنفکری همین است. یعنی اینکه هیچ چیز مخفی، در جهان نیست و همه چیز اصولاً روشن و واضح است، حتی اگر ما از آن سر در نیاوریم. آنها وجود «راز» در جهان را انکار می‌کنند و معتقدند که علم تجربی همه چیز را روشن کرده یا خواهد کرد. از این منظر، موضوع مهمی مانند مرگ نیز همچون یک بیماری تلقی می‌شود که دانشمندان به زودی درمانش را کشف می‌کنند!

واقعاً تأسف برانگیز است که نویسندۀ فیلمنامه ویلایی‌ها، در نخستین ساخته‌اش به سراغ چنین فیلمی رفته است، فیلمی که تماشای آن یک نوع احساس خسران نصیب تماشاگر می‌کند. همکاران ارسلان امیری در نگارش فیلمنامه، تهمینه بهرام و آیدا پناهنده بوده‌اند. کارگردان در کمال ناباوری، در کنفرانس خبری خبر داد که همسرش (خانم پناهنده) دشمن این فیلم است! چطور امکان دارد؟ آیا ساخت فیلم در این موضوع را به کارگردان یا تهیه کنندگان (روح الله و سمیرا برادری) سفارش داده‌اند؟

نام فیلم، به روستای کردنشینِ محل وقوع حادثه اشاره دارد. ظاهراً جناب کارگردان این فیلم را در قوم و قبیلۀ خودش ساخته است. به نظر می‌رسد که این فیلم هم مانند فیلم ستاره بازی، برای دریافت جایزۀ هنر و تجربه به جشنواره راه داده شده است. فیلم‌هایی خسته کننده و بدون جاذبه، که تماشای آنها خالی از مشقت نیست.

*****

آقازاده

مصلحت/ حسین دارابی/ *** (خوب)

خلاصه داستان: مشکاتیان (فرهاد قائمیان) در اوایل انقلاب، دادستان کل کشور است. مهدی پسر او (مجید نوروزی)، قتلی مرتکب شده و می‌گریزد. آیا مصلحت نظام ایجاب می‌کند که پدر از پسرش حمایت کند یا اینکه او را به محکمۀ عدالت بسپارد؟ هر کس، تفسیری دارد.

این فیلم نخستین ساختۀ بلند حسین دارابی است و فیلمنامه نیز توسط جناب کارگردان نوشته شده. «مصلت» همچنین نخستین فیلم تولید شده مشترکِ حوزه هنری و سازمان اوج است. نام فیلم در ابتدا «مطلحت نظام» بود. سپس بنا به مصالحی، به «پدری» تغییر نام داد. و در نهایت، به «مصلحت» بازگشت.

فیلم دربارۀ مجازات آقازاده‌ها است که آیا عدالت در مورد آنها رعایت می‌شود یا نه. فرهاد قائمیان در نقش دادستان، یک نقش دو وجهیِ مثبت و منفی را ایفاء کرده است، چیزی که برای بنده یادآور نقش سرگرد جیمز هرناندز در فیلم جرائم بزرگ (۲۰۰۲) ساختۀ کارل فرانکلین است که دو وجه خیر و شر را با هم دارد (فیلمی با بازی مورگان فریمن و اشلی جاد). مخاطب گاهی سرگرد را «شر» می‌پندارد و در مواقعی دیگر، به خوبی‌اش حکم می‌کند. نه تنها چهره، بازی و گریم این شخصیت، بلکه حتی نورپردازی نیز به کمک بازیگر و این القای این حسّ دوگانه، درآمده است.

فیلم مصلحت اولین فیلم جدی، در نقد قوه قضائیه است. چهرۀ فرهاد قائمیان شبیه به آیت الله محمدی گیلانی گریم شده است؛ کسی که در ابتدای انقلاب، علیه دو پسر خودش حکم کرد و آنها را به مجازات سپرد.

نام سعید مظاهری در تیتراژ به عنوان مشاور حقوقی درج شده است. اما باز هم چند ایراد حقوقی در فیلم دیده می‌شود؛ از این قرار:

۱. ناهید (نازنین فراهانی) مادر مقتول، دو نوبت خود را ولی دم می‌خواند و در انتها نیز اجرای حکم قصاص به او سپرده می‌شود. در حالیکه مادران در قانون مجازات اسلامی، ولیّ دم نیستند و حق قصاص ندارند. اولیاء دم، پدر و فرزند و جد پدری هستند.

۲. مهدی در دفاع از جان خود اقدام به شلیک کرده است. قتل منتسب به او، «شبه عمد» است، و نه قتل عمد. چون قصد او، دور کردن فرد مهاجم بوده است. قانون مجازات اسلامی اجازه می‌دهد که هر کس برای دفاع از جان خود یا حتی ناموس یا عرض دیگران، شریر را دفع کند یا به او آسیب برساند. لذا مهدی، محکوم به قصاص نیست. البته جرم حمل اسلحه، موضوع دیگری است که باید به طور علی‌حده بررسی شود. نکته در این است که هیچ دادگاهی در فیلم برای مجازات مهدی برگزار نشده، او از همان ابتدا محکوم فرض می‌شود.

۳ یکی دیگر از ضعف‌های کارگردانی، نماهای اشتباه در معرفی شخصیت‌ها است. به طوریکه در ابتدا دیالوگ را می‌شنویم و بعد از چند ثانیه اولین تصویر از آن شخصیت را می‌بینیم. به کارگردان توصیه می‌کنم برای تعلیم گرفتن، به تماشای چند بارۀ فیلم چقدر درۀ من سرسبز بود (۱۹۴۱) اثر جان فورد بپردازد.

** امیر اهوارکی

موتور جستجوی avalkhabar

Share
Published by
موتور جستجوی avalkhabar