از امام سجاد (ع) نقل شده است که در شب یازدهم محرم که شام غریبان بود، حضرت زینب (س) نماز شبش را ترک نکرد؛ اما به سبب ضعفی که او را فرا گرفته بود، نماز را نشسته خواند.
به گزارش مشرق؛ سوزناکتر از عصر عاشورا نیست، درست همان زمانی که خیمهها به غارت رفت و هیچ پناهی برای اهل حرم باقی نماند. شام غربیان به راستی واژه غریبی است. روز دهم پیکار تا وقت نماز عصر به طول انجامید و آنگونه که منابع و مقاتل نوشتهاند حضرت سالار شهیدان (ع) عصر عاشورا آخرین نفری بودند که توسط شمر بن ذی الجوشن لعنت الله علیه به شهادت رسیدند.
عمر بن سعد غروب عاشورا سر امام حسین (ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان او را که هفتاد و دو سر بود، به همراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزره بن قیس نزد ابن زیاد فرستاد.
عمر سعد خود با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین (ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد. پس از شهادت امام حسین علیه السلام، روی لشکر اشقیا به خیمه ها باز شد و هرآنچه بود و نبود را از خیمهها به غارت بردند و به جان زنان و کودکان رحم نکردند. بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت (ع)، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد کشید: چه کسی حاضر است که اسب بر پشت و سینه حسین (ع) بتازاند! ۱۰ نفر داوطلب شدند و پیکر مطهر امام حسین (ع) را با سمّ اسبان لگدکوب کردند. برای زنان و کودکانی که چند روزی تشنگی را تاب آوردند و شهادت همسر، برادر و پسر دیدند، اسارت بار سنگینی بود که باید تا کوفه آن را میکشاندند. کاروان اسرا به پرچمداری زینب کبری (س) از کربلا به سمت کوفه به حرکت درآمد و پس از آن به سمت شام مسیر خود را ادامه دادند.
در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمیکنم لحظهای که زینب دختر فاطمه (س) را از کنار کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند. او از سوز دل مینالید … و امام سجاد (ع) میفرماید: … من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمهام زینب (س) وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بیتابی نکنم. از امام سجاد (ع) نیز نقل شده است که در شب یازدهم محرم که شام غریبان بود، حضرت زینب (س) نماز شبش را ترک نکرد؛ اما به سبب ضعفی که او را فرا گرفته بود، نماز را نشسته خواند. در طول مدتی که اسرای کربلا در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت میکردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوهها جا داده شده بودند. کوفیان که خیال میکردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه (یزید) عاصی شدهاند، به ایشان جسارت و اهانت میکردند.
عدهای هم از نسب اسرا سؤال میکردند. اسرا با این وضع وارد دارالاماره میشوند. در مجلس عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین (ع) است، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک امام حسین علیه السلام میزد و خود را پیروز میدان میخواند و کشته شدن امام حسین (ع) را خواست خدا قلمداد میکرد. ولی با جوابهایی که از جانب حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) میشنید، بیشتر رسوا میشد.
حضرت زینب (س) اسوۀ صبر و استقامت صبر، نیاز به یک پشتوانه معرفتی دارد؛ یعنی انسان باید حقیقت امور را بشناسد تا بتواند صبر کند، اگر انسان بداند که در پس آنچه برایش اتفاق میافتد، چه حقیقت و حکمتی نهفته است، آنگاه در برابر سختیها صبر و شکیبایی میکند که این امر در حضرت زینب(س) مصداق مییابد.
حضرت زینب(س) از جمله افرادی در خاندان رسولالله(ص) هستند که نام شریفشان را خود خداوند متعال تعیین کردهاند؛ یعنی این فرزند بزرگوار امیرالمؤمنین علی(ع) از ابتدای تولدشان مورد توجه خاص خداوند متعال بودهاند، ایشان تحت تعالیم الگوهای بالای انسانیت؛ یعنی در کنار خاندان وحی تربیت شدند و یکی از توصیفات حضرت زینب(س) این بود که پیامبر اکرم(ص) درباره ایشان فرمودند: «او شبیه همسرم خدیجه(س) است».
ویژگی ممتاز بانوی صبر و استقامت ویژگیهای حضرت زینب(س) این بود که تا حدی که توان داشت، به خانواده خود، چه به برادرانش و چه به همسرش عبدالله بن جعفر خدمت میکرد، به طوری که در تاریخ آمده که هیچگاه خلاف خواسته شوهر خود کاری انجام نداد و البته تمام اینها را از مادرش حضرت فاطمه(س) آموخته بودند.
جمله ای در بیان مقام علم لدنی حضرت زینب(س) امام سجاد(ع) جمله معروفی درباره حضرت زینب(س) دارند، که به ایشان میفرمایند: أنْتِ الْحَمْدُ للهِ عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهِّمَة؛ شکر خدا، تو دانای بدون آموزگار هستی و تو بانوی فهیمی هستی که فهمانندهای نداشتهای.
حضرت زینالعابدین(ع) در این جملات به صراحت اعلام میکنند که عمهشان حضرت زینب(س) علم لدنی دارند؛ یعنی خداوند متعال مستقیما علم الهی را در وجود این بانوی بزرگوار قرار داد و ایشان بدون اینکه تحت تعلیم ظاهری قرار بگیرند، واجد علوم الهی شدند.
عفت و حجب و حیای حضرت زینب(س) نقل است که یکی از همسایگان امیرالمؤمنین(ع) در کوفه میگوید: «من پنج سال در همسایگی ایشان زندگی میکردم، اسمی از زینب(س) شنیدم، ولی شخصیت او را ندیدم» یعنی آنقدر حیا و عفت حضرت زینب(س) زیاد بود که حتی در برابر چشمان نامحرمان ظاهر نمیشد.
ایشان در تمام جنگها همراه امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) بود و بردباری بسیار زیادی داشت.
ایشان صبر و رضا را از پدر و برادر خود آموخته بود، صبر پدر را در فقدان حضرت زهرا(س) و صبر برادر را در برابر دشواریهای کربلا دیده بود، همانطور که امام حسین(ع) میفرماید: «إلهِی صَبْراً بِقَضَائِکَ، تَسْلیماً لِأمْرِکَ؛ خدایا من، در برابر قضاء تو صبر میکنم و در برابر امر تو تسلیم هستم» حضرت زینب(س) نیز در برابر امر و تقدیر الهی کاملاً صبور و شکیبا بود.
حضرت سیدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر گفتند: «مرا در نماز شبت دعا کن» وقتی امام معصوم(ع) به کسی بگوید مرا دعا کن، جایگاه چنین فردی بسیار بالا و متعالی است و این نشان میدهد که حضرت زینب(س) به جایگاه عصمت بسیار نزدیک بودهاند.
آرامش خواهر به واسطه دعای برادر اگرچه حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا بسیار بیتابی میکردند، ولی امام حسین(ع) دعا کردند که خداوند آرامش و سکینه را بر قلب ایشان فرود آورد و بدین ترتیب، ایشان آرامش پیدا کردند و تمام سختیها و مصیبتهای کربلا را تحمل کردند و توانستند پیام کربلا را به گوش کسانیکه از آن غافل بودند و از ترس، به یاری سیدالشهداء(ع) نیامدند، برسانند.
رضایت و تسلیم محض در برابر پیشگاه خداوند وقتی حضرت زینب(س) پیکر آغشته به خون برادر را دیدند، به خداوند عرضه کرد: أللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذا الْقُرْبان؛ پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر» و حضرت با این جمله نشان دادند که رضایت و تسلیم در برابر امر الهی در گفتار و شخصیت او موج میزند.
یکی دیگر ازجملات حضرت زینب(س) که نشاندهنده صبر بالای ایشان است، این جمله است که فرمودند: ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَةِ؛ سپاس خدایی را که ما را با شهادت گرامی داشت، حتی حضرت زینب(س) هنگامیکه فرزندان خود را در کربلا از دست داد، از خیمه بیرون نیامدند و این نشان میدهد که روح این بانوی بزرگوار، چقدر باعظمت بوده است.
جز زیبایی هیچ ندیدم!
پس از واقعه کربلا، هنگامیکه یزید به حضرت زینب(س) گفت: «آیا دیدی خداوند با شما چه کرد و در کربلا چه به سرتان آمد؟» حضرت در جواب یزید فرمودند: «مَا رَأیْتُ إلَّا جَمِیلاَ؛ من چیزی جز زیبایی ندیدم. این جمله بسیار پر معنای حضرت زینب(س) نشاندهنده مقام صبر و رضای این بانوی با عظمت است که همیشه تسلیم امر و قضای الهی بودند و هیچگاه به درگاه الهی شکوه و شکایت نکردند.
زینب (س) حافظ پیام عاشورا بود! سخنرانی حضرت زینب(س) در کوفه که هیچ مردی جرأت بیان آن سخنان را نداشت، حقیقتا برای همه بهتآور بود، اگر سخنرانی حضرت زینب(س) در کوفه نبود، قطعا حضرت سیدالشهداء(ع) نمیتوانستند پیام خود را به گوش جهانیان برسانند.
چگونه میتوان از این صبر و شکیبایی حضرت زینب(س) الگو گرفت؟ صبر، نیاز به یک پشتوانه معرفتی دارد؛ یعنی انسان باید حقیقت امور را بشناسد تا بتواند صبر کند، اگر انسان بداند که در پس آنچه برایش اتفاق میافتد، چه حقیقت، معنا و حکمتی نهفته است، آنگاه میتواند در برابر سختیها و ناملایماتی که برایش رخ میدهد، صبر و شکیبایی کند.
نکته دیگر برای الگو گرفتن از صبر و شکیبایی حضرت زینب(س) توجه به جایگاه صابرین در قرآن کریم است، آنجا که خداوند متعال میفرماید: إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ؛ شکیبایان پاداش خود را بی حساب [و] به تمام خواهند یافت. (سوره مبارکه زمر، آیه شریفه ۱۰)
عقیله بنیهاشم چگونه و در کجا وفات یافت در خصوص تاریخ درگذشت حضرت زینب (س) اختلاف نظر است. برخی تاریخ وفات وی را سال ۶۳ هجری قمری دانستهاند و بعضی دیگر ۶۵ هجری قمری. ولی مشهور آن است که وی در سال ۶۲ هجری قمری درگذشته است بر این اساس حضرت بعد از حادثه عاشورا تنها یک سال و اندی زنده بود.
حضرت زینب (س) بعد از حادثه عاشورا به پاسداری از قیام امام حسین(ع) پرداخته و سرپرستی اهل بیت را بر عهده گرفت. بیتردید اگر خطبه های آتشین و آموزنده حضرت نبود، یزید و یزیدیان، نهضت عاشورا را تحریف و خون شهدا را پایمال میکردند.
حضرت زینب (س) در کوفه خطبه خواند تا مردم را از خواب غفلت بیدار کند و افکار عمومی را متحول نماید. خطبه حضرت در کوفه به گونه ای مؤثر بود که زمینههای قیام توابین را فراهم کرد و نگرش مردم کوفه را نسبت به قیام امام و اهداف حضرت تغییر داد. افزون بر آن، آنان را از رفتارشان نسبت به اهل بیت پشیمان کرد.
حضرت زینب (س) در شام با خطبه خواندن و اتخاذ سیاستهای منطقی، افکار عمومی حاکم بر شام را نیز تغییر داد. هر کلمه خطبه او همانند رعد و برق بر کاخ یزید فرود میآمد.
بعد از خطبه خواندن امام سجاد(ع) و حضرت زینب، چنان مردم تحت تأثیر قرار گرفتند، که یزید مجبور شد اهل بیت امام حسین(ع) را به مدینه بفرستد و از کار خود اعلام نارضایتی کند.
اهل بیت(ع) در شام به معرفی امام حسین و اهداف قیام او پرداخته و از مظلومیت ایشان سخن گفته و جنایات یزید و یزیدیان را معرفی کردند.
زینب (س) بعد از برگشت به مدینه نیز به پاسداری از قیام امام حسین(ع) پرداخته و ظلم و ستم یزید را بیان نمود. فعالیت های حضرت در قالب روضه خوانی، عزاداری و … ظهور نمود.
وجود بانوی بانوان، زینب در مدینه کافی بود که آتش حزن بر شهیدان را شعلهور کند و مردم را بر ضد ستمکاران بشوراند. کار به جایی رسید که نزدیک شد شورش بر ضد بنیامیه صورت گیرد. فرماندار مدینه به یزید گزارش داد: " بودن زینب میان اهل مدینه، احساسات را بر می انگیزاند. او زنی است فصیح، خردمند و دانا. او و کسانی که با وی هستند، تصمیم گرفتهاند برای خون خواهی قیام کنند. " یزید دستور داد باقی مانده اهل بیت را به شهرها و نقاط مختلف تبعید کرده و پراکنده سازند. فرماندار از حضرت زینب (س) خواست از مدینه بیرون رود و هر جای که میخواهد اقامت کند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دومین نشست خبری پانزدهمین جشنواره «عمار» در آستانه برگزاری…