به گزارش شبکه اطلاعرسانی طلا و ارز و به نقل از فوربز، پس از صدور فرمان اجرایی هفته گذشته برای ایجاد «ذخیره راهبردی بیتکوین» (SBR)، سیاستگذاران موظف شدهاند تا راهکارهای خلاقانهای برای انباشت بیتکوین بدون افزایش بودجه فدرال یا تحمیل هزینه به مالیاتدهندگان بیابند. این فرمان بر انباشت بیتکوین به شیوهای تأکید دارد که تأثیری بر بودجه نداشته باشد؛ به این معنا که خرید بیتکوین برای ذخیره، از طریق روشهای حسابداری انجام خواهد شد، نه خرید مستقیم از بازار. این رویکرد از نظر مالی محتاطانه است و تلاش دارد تا از جنجالی شدن موضوع جلوگیری کند، چرا که استفاده از مالیات مردم برای خرید یک دارایی نوسانی، ممکن است باعث انتقاد از دولت شود؛ بهویژه که بسیاری از آمریکاییها درک کاملی از بیتکوین ندارند.
با این حال، انباشت بیتکوین توسط دولتها، یک مسئله حیاتی در حوزه امنیت ملی محسوب میشود. خوشبختانه، در ایالات متحده برخی از مقامات بلندپایه به اهمیت راهبردی بیتکوین آگاهاند. اما اگر این موضوع تا این حد مهم است، وزارت خزانهداری آمریکا چگونه میتواند ذخیره بیتکوین خود را افزایش دهد، آن هم بدون فشار بر بودجه؟
انباشت بدون فشار بر بودجه چیست؟
اصل «بیطرفی بودجهای» در سیاستهای دولتی به این معناست که هزینههای جدید نباید باعث افزایش مخارج یا کسری بودجه شوند. در عمل، این یعنی دولت برای هر هزینه جدید، باید از بخش دیگری از بودجه کم کند یا منابع درآمدی تازهای ایجاد نماید. در مورد بیتکوین، این سیاست یعنی دولت نمیتواند با استفاده از مالیات، بیتکوین را مستقیماً از بازار خریداری کند، بلکه باید راههای جایگزین بیابد. بر اساس این فرمان اجرایی، وزارت خزانهداری موظف است راههایی را شناسایی کند که بدون نیاز به بودجه اضافی، ذخایر بیتکوین را افزایش دهد.
چنین رویکردی بیسابقه نیست. در گذشته، خزانهداری آمریکا ذخایر طلای خود را از طریق سیاستهایی مانند الزام به مبادله طلا یا پذیرش آن بهعنوان مالیات و تعرفه افزایش داده است. این روشها به دولت اجازه دادهاند بدون نیاز به استقراض یا هزینه مستقیم، ذخایر قابلتوجهی از طلا ایجاد کند؛ چرا که طلا از جریان داخلی اقتصاد یا از طریق تجارت خارجی وارد ذخایر شده است.
قانونگذاران و مشاوران راهکارهای مختلفی برای افزایش ذخایر بیتکوین بهصورت بیطرف از نظر بودجه پیشنهاد دادهاند. برخی از این روشها بلافاصله قابل اجرا هستند، مانند نگهداری بیتکوینهای توقیفشده. برخی دیگر نیازمند تغییرات گسترده در قوانین موجود خواهند بود. اما نکته مشترک همه این راهکارها، اجتناب از خرید مستقیم از بازار است. به جای آن، دولت تلاش خواهد کرد تا از طریق جمعآوری یا مبادله، یک ذخیره قابلتوجه از بیتکوین ایجاد کند.
نگهداری بیتکوینهای توقیفشده
در حال حاضر، مقدار قابلتوجهی بیتکوین در اختیار دولت فدرال آمریکا قرار دارد. در طول سالها، نهادهای قضایی مقادیر زیادی بیتکوین را از مجرمان توقیف کردهاند که تخمین زده میشود حدود ۲۰۰ هزار واحد باشد. تاکنون، دولت این بیتکوینها را در مزایدهها فروخته و عواید آن را به صندوق عمومی بازمیگرداند. اما فرمان اجرایی اخیر دونالد ترامپ این روند را تغییر داده و به نهادهای دولتی دستور داده که بیتکوینهای مصادرهشده را مستقیماً به خزانهداری آمریکا منتقل کنند، نه اینکه آنها را بفروشند.
مبادله طلا با بیتکوین
یکی از جسورانهترین پیشنهادات از سوی سناتور لومیس مطرح شده که پیشنهاد داده است وزارت خزانهداری بخشی از ذخایر طلای خود را با بیتکوین مبادله کند. آمریکا یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر طلا در جهان است و حدود ۸۱۰۰ تن طلا در اختیار دارد. اگر حتی بخش کوچکی از این ذخایر فروخته و به بیتکوین تبدیل شود، میتوان ذخیرهای نزدیک به یک میلیون بیتکوین ایجاد کرد؛ معادل حدود ۵ درصد از کل بیتکوینهایی که تاکنون استخراج خواهند شد.
جالب اینجاست که با استفاده از روشهای حسابداری خلاقانه اما کاملاً قانونی، میتوان طلا را بدون تأثیر بر ارزش اسمی آن در دفاتر خزانهداری، با بیتکوین مبادله کرد. علت این امر آن است که خزانهداری ارزش ذخایر طلای خود را نه بر اساس وزن بلکه بر اساس دلار محاسبه میکند و قیمت رسمی طلا در دفاتر دولت هنوز ۴۲.۲۲۲۲ دلار به ازای هر اونس است؛ رقمی که از سال ۱۹۷۳ تغییر نکرده است. این در حالی است که قیمت فعلی هر اونس طلا حدود ۲۹۰۰ دلار است.
دریافت مالیات یا تعرفهها به بیتکوین
ایدهای دیگر که در حال بررسی است، دریافت برخی مالیاتها، تعرفهها یا هزینههای دولتی به بیتکوین است. برای مثال، واردکنندگان هر سال میلیاردها دلار تعرفه گمرکی به دولت پرداخت میکنند. طبق یک سیاست جدید، بخشی از این مبالغ میتواند مستقیماً در قالب بیتکوین پرداخت شود. اگر چنین سیستمی بهطور منظم اجرا شود، دولت فدرال میتواند بدون خرید مستقیم از بازار، بهطور مداوم بیتکوین جمعآوری کند. برای حفظ نقدینگی، وزارت خزانهداری میتواند اوراق قرضهای منتشر کند که پشتوانه آن بیتکوینهای دریافتشده باشد. سرمایهگذاران این اوراق میتوانند بازدهی خود را تا حدی بر اساس افزایش ارزش بیتکوین دریافت کنند. هرچند ممکن است این تغییر برای برخی غیرمعمول به نظر برسد، اما در گذشته، آمریکا تعرفههای وارداتی را به طلا و نقره دریافت میکرد که باعث تقویت ذخایر فلزات گرانبها در خزانه دولت شد.
صندوق تثبیت ارز (ESF)
روش دیگری که پیچیدهتر به نظر میرسد اما قابل بررسی است، استفاده از صندوق تثبیت ارز (ESF) است. این صندوق معمولاً برای مدیریت ارزهای خارجی، طلا و سایر ابزارهای مالی توسط خزانهداری استفاده میشود. برخی تحلیلگران معتقدند که میتوان بدهیهایی را که ارزش آنها بر اساس بیتکوین تعیین شده، تحت این صندوق مدیریت کرد. در این سناریو، خزانهداری اوراقی را خریداری میکند که در سررسید آنها با بیتکوین بازپرداخت میشود. این فرآیند، بدون نیاز به خرید مستقیم از بازار، بیتکوین را به داراییهای دولت اضافه میکند.
البته، اجرای چنین راهکاری نیازمند تفسیر مجدد قوانین مرتبط با ESF خواهد بود، چرا که این صندوق تاکنون فقط برای ارزهای خارجی و طلا مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، این پیشنهاد نشان میدهد که در صورت وجود اراده سیاسی، میتوان زوایای مختلف سیستم مالی فدرال را برای ورود بیتکوین بررسی کرد.
ماینینگ و روشهای دیگر
استخراج بیتکوین توسط دولت یکی دیگر از گزینههای ممکن است، هرچند که تاکنون در آمریکا رایج نبوده است. به عنوان مثال، کشور بوتان از منابع انرژی برقآبی خود برای استخراج بیتکوین استفاده کرده و آن را بهعنوان روشی برای انباشت دارایی بدون نیاز به خرید مستقیم در نظر گرفته است. نسخه آمریکایی این طرح میتواند شامل احداث یا سرمایهگذاری در مزارع استخراج در ایالتهایی مانند تگزاس باشد که منابع انرژی فراوانی دارند. اگر این عملیات سودآور باشد، میتواند هزینههای اولیه را جبران کرده و اثر آن بر بودجه را به حداقل برساند.
ایدهای دیگر، انتشار اوراق قرضهای با پشتوانه بیتکوین است؛ رویکردی مشابه با مدل السالوادور برای تأمین مالی زیرساختها از طریق اوراق قرضه مرتبط با درآمدهای بیتکوینی. تفاوت اصلی در مقیاس است؛ در صورت انتشار میلیاردها دلار اوراق قرضه که بازدهی آنها به سودهای احتمالی بیتکوین وابسته باشد، دولت میتواند هزینههای بهره خود را از محل رشد ارزش این دارایی تأمین کند. منتقدان این روش را پیچیده و پرریسک میدانند، اما طرفداران آن بر انعطافپذیری داراییهای دیجیتال تأکید دارند و معتقدند که با تدوین سیاستهای مناسب، میتوان از ظرفیتهای مالی جدیدی که فناوری بیتکوین فراهم میکند، بهره برد.
ذخیره راهبردی بیتکوین: پیامدهای اقتصادی و سیاسی
ایجاد ذخیره بیتکوین از طریق استفاده از داراییهای موجود، اگرچه ایدهای هوشمندانه به نظر میرسد، اما چالشهای مهمی را نیز به همراه دارد. طرفداران این طرح به مزایای آن برای امنیت ملی و امکان بهرهگیری از افزایش قیمت بیتکوین در آینده اشاره میکنند. در مقابل، مخالفان نگرانیهایی درباره نوسانات بازار، چالشهای امنیتی و احتمال تأثیرگذاری دولت بر بازار بیتکوین مطرح میکنند. برای درک بهتر این موضوع، میتوان به نمونههای تاریخی مراجعه کرد و بررسی کرد که چگونه یک سیاست «بیطرف از نظر بودجه» در آمریکا میتواند پیامدهای گستردهای در سطح جهانی داشته باشد.
تشابه تاریخی: انباشت طلا و استراتژی تعرفهای
در بخش عمدهای از تاریخ آمریکا، طلا ستون فقرات نظام پولی کشور بود. دولت همیشه طلا را مستقیماً از بازار خریداری نمیکرد، بلکه با استفاده از ابزارهای سیاستی مانند تعرفهها، نرخهای مبادله ثابت و حتی مصادره اجباری طلای خصوصی در دهه ۱۹۳۰، حجم عظیمی از ذخایر جهانی طلا را در اختیار خود گرفت. تا سال ۱۹۵۰، خزانهداری آمریکا تقریباً دو سوم ذخایر طلای جهان را در اختیار داشت.
این روند میتواند الگویی برای بیتکوین باشد. به جای خرید مستقیم، دولت آمریکا میتواند جریانهای موجود را هدایت کند—مثلاً داراییهای توقیفشده را نگه دارد یا ذخایر ارزشمند فعلی، مانند طلا، را به دارایی دیجیتالی تبدیل کند. در دهه ۱۸۷۰، پرداخت تعرفهها با طلا به حفظ استاندارد طلا کمک کرد و فلزات گرانبها را به خزانه دولت سرازیر کرد. امروز، یک سیستم مشابه میتواند همان «پول سخت» را به شکل بیتکوین دریافت کند. مزیت اصلی این روش، دیجیتالی بودن بیتکوین است—دیگر نیازی به انتقال فیزیکی فلزات گرانبها نیست. اما چالش آن این است که بازار بیتکوین جهانی و آزاد است، بنابراین برخلاف طلا، امکان تثبیت نرخ مبادله بین دلار و بیتکوین برای آمریکا وجود نخواهد داشت.
تأثیر احتمالی بر بازار بیتکوین و نگاه جهانی
در کوتاهمدت، خودداری دولت از فروش بیتکوینهای توقیفشده، فشار فروش دهها هزار کوین را از بازار حذف کرده است. تحلیلگران میگویند که اگر دولت تصمیم به نگهداشتن (HODL) بگیرد، دیگر نگرانی از بابت فروش ناگهانی حجم انبوهی از بیتکوین توسط دولت وجود نخواهد داشت، که این موضوع میتواند ثبات قیمت را تقویت کند. از منظر ژئوپلیتیکی، حتی اگر ذخیره بیتکوین دولت آمریکا نسبتاً کوچک باقی بماند، احتمالاً نوعی «بازی استراتژیک» را در سطح بینالمللی به راه خواهد انداخت. سایر کشورها، و حتی ایالتهای آمریکا، ممکن است نگران عقبماندن از این روند شوند و برنامههایی برای خرید رسمی بیتکوین تدوین کنند. پذیرش بیتکوین توسط السالوادور در مقیاسی کوچک اتفاق افتاد، اما اگر آمریکا به این دارایی بهعنوان یک ابزار راهبردی نگاه کند، احتمال دارد سایر کشورها نیز مسیر مشابهی را در پیش بگیرند.
با این حال، برخی مخالف ورود دولت به بازار بیتکوین هستند. گروههایی که به آزادیهای اقتصادی اهمیت میدهند، نگران این هستند که مالکیت دولتی بیتکوین به مداخله سیاسی در بازار منجر شود. مثلاً ممکن است دولت از خرید و فروش بیتکوین برای تأثیرگذاری بر قیمتها استفاده کند، همانطور که گاهی از ذخایر نفتی استراتژیک برای کنترل بازار نفت بهره میبرد. نگرانی دیگر، ایجاد انگیزههای نامناسب برای نهادهای قضایی است؛ اگر بیتکوینهای توقیفشده به داراییهای دولتی تبدیل شوند، آیا نهادهای اجرایی انگیزه بیشتری برای مصادره اموال به دست خواهند آورد؟
امکانسنجی، ریسکها و مسیر پیش رو
نامیدن این استراتژی بهعنوان «بیطرف از نظر بودجه» به این معنا نیست که ریسکهای بیتکوین نادیده گرفته شود. قیمت بیتکوین میتواند ظرف چند ماه ۵۰ درصد نوسان کند، و اگر دولت قصد داشته باشد از این دارایی برای کاهش کسری بودجه استفاده کند، سقوط ناگهانی آن میتواند این هدف را ناکام بگذارد. هیچ سیاستمداری نمیخواهد به قمار کردن روی یک دارایی پرنوسان متهم شود. علاوه بر این، امنیت نگهداری مقادیر زیادی بیتکوین چالش متفاوتی نسبت به ذخیره شمشهای طلا در فورت ناکس ایجاد میکند.
مسئله بعدی، روند قانونگذاری است. تبدیل ذخایر طلا به بیتکوین یا الزام پرداخت تعرفهها با بیتکوین احتمالاً نیاز به تصویب کنگره دارد، و همانطور که هر ناظر سیاست در واشنگتن میداند، جلب اجماع در چنین موضوعاتی کار سادهای نیست. فرمان اجرایی ترامپ درباره بیتکوینهای توقیفشده صرفاً در چارچوب اختیارات ریاستجمهوری باقی ماند، اما اقدامات گستردهتر نیاز به حمایت بیشتری خواهد داشت. لایحه سناتور لومیس که خواهان ذخیره یک میلیون بیتکوین است، به جای اختصاص بودجه جدید، بر «تنوعبخشی به داراییهای موجود» تأکید دارد، اما این امر به معنای تصویب آسان آن در کنگره نیست.
با این وجود، طرفداران این ایده نشانههایی از پیشرفت را میبینند. حتی اقدامات نمادین، مانند توقف مزایده بیتکوینهای توقیفشده، میتواند بر نحوه درک بازار از این دارایی و نحوه برخورد سایر کشورها با آن تأثیر بگذارد. اگر خزانهداری رسماً بخشی از داراییهای خود را از طلا به بیتکوین منتقل کند، این یک تغییر اساسی در سیاست پولی خواهد بود. چنین اقدامی ممکن است سلطه دلار آمریکا را به چالش بکشد یا همانطور که سناتور لومیس میگوید، با ترکیب دلار با ویژگیهای کمیاب دیجیتال بیتکوین، «قدرت آن را افزایش دهد».
این مسیر هنوز مشخص نیست. برخی تحلیلگران معتقدند که آمریکا فعلاً رویکرد محتاطانهای در پیش خواهد گرفت و صرفاً به ذخیره بیتکوینهای توقیفشده اکتفا میکند. دیگران فکر میکنند که این آغاز یک تحول اساسی است، مشابه با تصمیم روزولت برای بازنگری در ارزش طلا در دهه ۱۹۳۰. در هر صورت، ایده انباشت بیتکوین بهعنوان یک ذخیره راهبردی از حد یک فرضیه عبور کرده و در قالب عدم فروش بیتکوینهای توقیفشده، به اجرا درآمده است. اینکه این رویکرد در آینده به یک «فورت ناکاموتو» تبدیل شود یا نه، به اراده سیاسی، خلاقیت و توانایی سیاستگذاران برای درک فرصتهای جدید دنیای دیجیتال بستگی دارد.