نئولیبرالیسم به مثابه دین دیاثت
دبی نمونه ای از دنیای اتوپیایی محقق شده نئولیبرالیسم است، دنیایی در ظاهر بهشت، اما در باطن غیرقابل تحمل تر از آخرت یزید!
به گزارش مشرق، در تعریف نئولیبرالیسم اغلب آن را دیدگاهی معطوف به حوزه اقتصاد می دانند که با ترویج «رقابتی شدن اقتصاد» و «کاهش مداخله دولت»، بر ارزشهایی مانند مالکیت خصوصی، رشد فردگرایی، نگرش جهانی، خوشبینی به آینده و… تاکید میکند. اما واقعیت این است که نئولیبرالیسم نه یک رویکرد اقتصادی، بلکه دینی با منظومه ای از مفروضات، ارزشها و قواعد رفتاری است که تنها خدای آن «بازار آزاد» و تنها امور مقدس آن نیز ارزش ها و قواعد این بازار است. اگر خداوند را موجودی متعالی، مقدس، فراسوی اعتبار و اراده انسان، قدرتمند و تعیین کننده حق و باطل بدانیم که امور زندگی فردی و اجتماعی انسان را تدبیر و مقدرات خرد و کلان او را تنظیم می کند؛ در دین نئولیبرالیسم، پروردگار واقعی، یعنی تعیین کننده حق و باطل و مقدر کننده سرنوشت انسانها، بازار آزاد است؛ بر این اساس، هر چیزی که موجبات اختلال در کارکرد بازار آزاد را فراهم آورد، باطل و در مقابل هر چیزی که بسترساز تسهیل چرخه و رونق بازار آزاد شود، حق است. در دین نئولیبرالیسم هیچ خط قرمزی جز ارزشها و هنجارهای بازار آزاد وجود ندارد. بازار امری خودبنیاد است که بدون نیاز به کسب مشروعیت از منابع مشروعیت بخش زمینی یا آسمانی، به صورت خودآیین، قواعد عملکرد خود را تعیین و براساس آنها عمل می کند.
در این دین تمام مقدسات، باورها، آرمان ها، ارزش ها و هنجارهای الهی و یا حتی ارزش ها و عواطف انسانی، فاقد قداست و اصالت ذاتی بوده و اعتبار آنها در نسبت با بازار آزاد تعیین و ارزیابی می شود؛ اگر آرمان ها و ارزش هایی چون دفاع از مظلومان و ستمدیدگان، گسترش عدالت، مقابله با مستکبران و ظالمان، بسط حیا و عفت و غیرت، مقابله با هتک ناموس و پایمال شدن مال و جان مردم، مقابله با ارتداد و… بسترساز محدودیت بازار آزاد، تحریم، اختلال در تبادلات پولی و مالی و تجارت اقتصادی، کاهش صادرات و درنتیجه کاهش درآمدها و رشد اقتصادی، افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی شود؛ باید آنها را به دیوار کوبید و به هر صورت ممکن یا خود و بازار خود را از شر آن ارزش ها رهانید و یا به گونه ای آنها را بازتفسیر و خنثی کرد که عملاً هیچ آسیبی از ناحیه آنها متوجه بازار آزاد نشود. در کیش نئولیبرالیسم تنها امر اصیل و حقیقی بازار است و سایر امور اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و… اعتباری بوده و به همین دلیل جایگاه و ارزش خود را برحسب نوع و میزان خدمت به بازار آزاد، به دست می آورند. برای انسان و اجتماع معتقد به نئولیبرالیسم تنها نشانه حیات، نبض بازار آزاد است که خود را در قالب فراز و فرود شاخص های بازار سهام، افزایش بازدهی نظام بانکی و بیمه ای، افزایش رشد اقتصادی، بالارفتن نرخ سرانه های مختلف و… نشان می دهد.
پیروان دین نئولیبرالیستی، هرگونه تمسک به امور متافیزیکی را در صورت تقابل با قواعد و منطق بازار آزاد، به نام آرمان گرایی، شعارزدگی و ناواقع-گرایی محکوم و سرکوب می کنند. طرفه این که در جوامع دینی و به ویژه در جمهوری اسلامی، باورمندان به نئولیبرالیسم اغلب پیراهن یقه گرد بر تن، با پیشانی های پینه بسته، تسبیح به دست و ذکر بر لب، غایات، ارزش ها و قواعد بازار آزاد را با پوشش گرفتن از فرهنگ و ادبیات دینی توجیه، ترویج و اجرا می کنند.
هداف اعلامی آنان، سبک دوش کردن دولت از مسؤولیت بنگاه داری و واگذاری بنگاه های دولتی به بخش خصوصی، مشارکت دادن مردم در اقتصاد، مبارزه با فقر، بسترسازی تحقق عدالت از طریق تولید ثروت و اشتغال، استفاده از محصول خردجمعی بشر و به ویژه جذب سرمایه گذاری خارجی برای رونق تولید و رفع مشکلات گوناگون مردم از هوای تنفس تا آب خوردن و… است؛ و کیست که با این شعارهای فریبا مخالف باشد و یا خدای ناخواسته ای اندکی تردید در صداقت و اخلاص صاحبان آنها داشته باشد؟؛ مگر اسلام و حکومت اسلامی چه آرمانی غیر از تحقق همین شعارها و آرمان ها دارد؟
اما، بازار آزاد و ایدئولوژی پشتیبان آن یعنی نئولیبرالیسم، ارزشها و قواعد خاص خود را دارد. نئولیبرالیسم از قبل یک ارکستر سمفونی اقتصادی جهانی ایجاد کرده و نت های آهنگ آن را نوشته و نوع ساز و نحوه نواختن اعضای ارکستر را تعیین کرده است؛ هیچ کس حق نواختن سازِ ناکوک را ندارد، به همین دلیل هر آهنگ ناکوکی باید به سرعت کوک و یا از گردونه سمفونی اقتصاد جهانی اخراج شود؛ و این گونه است که ابتدا پای توصیه های نهادهای مالی جهانی و سپس زیاده خواهی های قدرت های اقتصادی استکباری به میان می آید و در صورت عدم تمکین، سازوکار تحریم فعال می شود و شما را بر سر دوگانه تسلیم یا مقاومت قرار می دهد. با پذیرش نئولبیرالیسم، در یک فرایند تدریجی و نرم، حساسیت، نفوذناپذیری و غیرت از ساحت-های مختلف اخلاقی، فرهنگی، ارزشی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کوچ می کند و گام به گام موجبات سقوط فرد و جامعه از وادی «غیرت» به ورطه هولناک «دیاثت» و گشودن راه نفوذ بیگانگان فراهم می شود. دین نئولیبرالیسم دین دیاثت است، نه تنها دیاثت اخلاقی و ارزشی، بلکه دیاثت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی. به تعبیر آیت الله جوادی آملی کسانی که «راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی بهروی کشور میگشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند». کافی است اصالت بازار آزاد را باور کنیم و به قواعد آن پای بند شویم، دیری نخواهد گذشت که با تمام وجود در مرداب دیاثت فرو خواهیم رفت و از تمام خطوط قرمز خود یکی پس از دیگر دست خواهیم شست و به موجودی واداده، منفعل و فاقد غیرت دینی و عرق ملی مبدل خواهیم شد. گاو شیردهی که هر قلدری با دیدنمان هوس دوشیدن به سرش می افتد!
آنچه بر سر کشورهای عربی ساحل جنوبی ایران آمده است، نمونه ای گویا و نمایا از سقوط در ورطه دیاثت است. اخیرا شبکه 13 تلویزیون اسرائیل در گزارشی از دبی، این شهر را پایتخت فحشای جهان دانسته و گوشه هایی از اقتصاد پورن و بردگی جنسی در این امیرنشین را به تصویر کشیده است. در دبی ظاهراً همه چیز سر جای خود است؛ آسمان خراش هایی که سینه آسمان را شکافته و رکوردهای ارتفاع گینس را به نام خود ثبت کرده اند، مال های محیرالعقولی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را عرضه می کنند، شهر ها و جزیره های زیبای مصنوعی ساخته شده در دل دریا، بزرگراه های وسیع و طولانی و سیستم مدرن تحت الارضی و فوق-الارضی حمل و نقل که با کمترین ترافیک و اتلاف زمان دسترسی به تمام نقاط شهر را تسهیل می کنند، گردشگرانی از چهارگوشه دنیا، خیل عظیم سرمایه گذارانی که هم به سود خود می رسند و هم سود اهالی این امارت نشین را تأمین می کنند؛ خلاصه اتوپیایی که تنها در قصه ها یا آرزوهای خیالبافان گذشته امکان تصور داشت، امروز بر روی زمین و در کشوری با طبیعتی خشن و مردمانی به مراتب خشن تر و اسیر ارزش های جاهلی قبیله ای، ردای تحقق بر تن کرده و در منظر اهل عالم قرار گرفته است. اساس شکل گیری این شهر آئین نئولیبرالیسم است؛ پس هر که دارد هوس مدینه نئولیبرالیستی، کافیست مشق خود را از روی دست این امارت نشین بنویسد.
حالا بعد از سپری شدن چند دهه تصویرسازی جعلی از این امارت نشین، عنکبوتی و اوهن البیوتی بودن این خانه و مسجدضرار بودن این بت کده بیش از پیش عیان شده است؛ شهری با ظاهری آراسته اما باطنی لجن زار و مردابی، فحشاخانه ای که مقصد روسپی های سراسر عالم است، خانه ای شیشیه ای که با حماقت یک کودک می تواند بر سر ساکنانش آوار شود و… . دبی نمونه ای از دنیای اتوپیایی محقق شده نئولیبرالیسم است، دنیایی در ظاهر بهشت، اما در باطن غیرقابل تحمل تر از آخرت یزید!
نویسنده:نعمت اله کرم الهی
منبع: رسا