سیاسی

نقد مبانی تئوریک در اندیشه بازرگان

شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ – ۱۳:۰۶ نقد مبانی تئوریک در اندیشه بازرگان

بازرگان از یک خانواده مذهبی و یک تحصیل کرده و تاثیر پذیرفته از دنیای غرب چون بسیاری دیگر بود که اختلاط تدین و غرب پسندی در وی سبب فاصله ای بین وی و واقعیات دینی و در اجتماع ایران و تعاریف اصیل مذهبی گشته بود.

نقد مبانی تئوریک در اندیشه بازرگان

خبرگزاری فارس؛ یادداشت میهمان ـ سید حسام الدین شجاعی کیاسری: سوال مهمی که در تحلیل مَشی مهدی بازرگان باید بدان پاسخ داد این است که بازرگان را باید علیرغم جهد تئوریک فراوان در نهایت یک عنصر ایدئولوژی محور محسوب نمود یا خیر؟

اگر جواب این سوال مثبت است محتوای ایدئولوژِی وی چه بود؟ تا چه میزانی تحت تاثیر عملگرایی های با موقع و بی موقع ایشان واقع می‌گردید؟ و چگونه در ساز و کارهای روابط سیاسی و اجتماعی قبل و بعد انقلاب تبلور پیدا می نمود؟

به نظر می رسد تفکرات و باورهای مرحوم بازرگان بیشتر از هر چیز بر یک مجموعه تفاسیر فردی و تاملات درونی استوار بوده است. البته اجتهادات فردی و استقلال فکری از ضروریات یک عنصر تئوریک است، یک آنکه روحیات و سلوک شخصی وی در کنار آشنایی با دگر اندیشان مذهبی در اوان جوانی، بر حرفه ای بودن، دقت، و در چارچوب اصول متقن و پذیرفته شده قرار داشتن تفاسیر وی تاثیر داشته است.

مثلا مؤلفه فایده گرایی افراطی در ایشان، نفی تاملات متافیزیکی در تفسیر مفاهیم دین و ابزارهای دیگر شناخت اعم از فلسفه یا شهود به همراه نوعی پوزیتیویسم رقیق، سبب اتخاذ رویکرد نسبتا تنگ و باریک علم محوری (علم ریاضی و تجربی) در تفسیرابعاد وسیع دین گردیده است.

نکته دیگر اینکه این تلاش ها بصورت یک ظرف خود جوش و خود غنی پندار و نه سیال بود که هرگونه رجوع ، مقایسه را با اندیشه های متقن چند سده ای شیعی تحت عنوان ارائه یک تفسیر به روز و پیشرفته پس می زد و یا حداقل مورد استقبال قرار نمی داد.

مساله بعدی در باب التزام ایشان به تفاسیر ایدئولوژیکش، وجود محافظه کاری در موارد نابجا در قبال بعضی وقایع و از سوی دیگر نوعی لجاجت و سرسختی در موقعیت های دیگر به شکل غیر ضروری است که سبب تشویش عملی ایشان شده است.

فرضیه عدم یک عنصر ایدئولوژِیک حرفه ای بودن ایشان و عدم تشخیص صائب و هوشمندی استراتژیک و عمقی در جلب منافع و دفع مضرات برای باورهایش وقتی تقویت می‌شود که در می یابیم ایشان قبل از انقلاب علی رغم انتقادات تند و علنی خود به روحانیت که بعضا سبب رنجش عناصر روحانی می شد سعی در تعدیل رفتار خویش به عنوان یک شخصیت دوستدار و مطیع روحانیت داشت و با روحانیونی نیز ارتباط وسیعی بر قرار کرده بود.

در واقع این حملات روشنفکری تند و از سویی دیگر ارتباط با روحانیت حاکی از وجود الگوهای غلط و رفتار آشفته بود که معلوم نمی ساخت ایشان خواستار ارتباط با روحانیت است و یا خیر. گرچه به نظر می‌رسید عناصر روحانی به واسطه سوابق مذهبی وی سیاست طرد ایشان را نداشتند اما بعد از تشکیل دولت موقت مسامحه در اختلافات اعتقادی بنیادین قابل مشاهده بود.

همچنین ایشان مجاهدین خلق را "فرزندان عزیز" خواند و از کاندیداتوری رجوی برای انتخابات دور دوم مجلس حمایت کرد در حالی فاصله فکری وی با روحانیت کمتر از اختلافش با منافقین بود. ایضا کسی که باورهایی نظیر آزادی و دموکراسی و حقوق بشر را تبلیغ می‌کند چگونه ارزشهای بلوک شرق چپ و قبله آمال منافقین نظیر جبر تاریخ ، دیکتاتوری پرولتاریا و اقتصاد دولتی یا تضییق آزادی های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نظام تک حزبی را می پذیرد.

در این بین شاهد مناقشات فکری فراوان ایشان و نهضت آزادی با بنی صدر و نفی مطلق فکر دولت موقت از سوی بنی صدر؛ بازرگان را حتی به دفاع از دکتر حبیبی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی که بازرگان را دشمن خطاب می‌کرد، کشید ولی بعدها به خاطر لجاجت و با علم به کژی های بنی صدر پشت سر بنی صدر در سخنرانی ۱۷ شهریور ۵۹ قرار گرفته یا میتینگ ۱۸ اسفند ۵۹ نهضت آزادی را ۴ روز بعد از سخنرانی تند بنی صدر، در امجدیه ترتیب دادند.

مشخصات فکری مهندس بازرگان را چه مؤلفه هایی تشکیل می‌داد؟

الف) وجود آنتی تزها، مخلّ در التزام و انقیاد در برابر تز روحانیت و اسلام حوزوی: اختلاط تدین و غرب پسندی در افراد همیشه سبب نوعی التقاط راست و تحریف دین شده است بدلیل تفاوت‌ها در مبانی معرفت شناسانه اسلام و غرب و مبادی انگیزه ها و مقاصدشان. یک پای را در حوضچه غرب گذاردن و پای دیگر در دیانت گرچه خود باز فرضیه قبلی یعنی عدم دقت معرفتی ایشان را این بار در عدم درک تمایز جدی بین مطلوبات فرهنگ و مبانی توسعه غرب و ایدئولوژی توحیدی-فقاهتی اسلام به اثبات می‌رساند اما در عین حال می‌تواند علت گرایش بازرگان به خط سازش در مواجهه با آمریکا در سیاست‌های دولت موقت و در سالهای جنگ و بعد از آن نیز باشد.

با مطالعه اجمالی در آثار ایدئولوژیک ایشان در می یابیم که بازرگان در لفظ مبارزه؛ نظری در باب آمریکا به عنوان مصداق امپریالیسم وقت ارائه نمی‌دهد یا آثارش از ادبیات اسلامی اصیل چون حق و باطل، توحید و شرک ، اصل اصیل جهاد (ابتدایی و دفاعی)، تولّی و تبرّی آنگونه که در خور یک اندیشمند دینی مبارزه طلب است خالیست.

عمده اثر ایشان در حوزه اسلام سیاسی کتاب بعثت و ایدئولوژی است که دوری آن از مبانی فقهی و حدیثی مشهود است. یکی از ایرادات به ایشان در حوزه اندیشه دینی پژوهش های فردی بی چارچوب (اگر نگوییم تفسیر به رای و بدون در نظر گرفتن اسلوب و مراجع و آرای تفسیری معتبر شیعه) در قرآن و فارغ از توجه به احادیث و روایات به عنوان یکی از منابع مسلّم اخذ اندیشه دینی است. در آثار دیگر ایشان رجوع به حدیث بسیار کم یا رجوع به احادیث ضعیف بوده است که از وجوه افتراق با مشی متداول تفکر جواهری است.

ایشان با پیشینه های روشنفکری و غربی چندین بار در سخنرانی ها جامعه روحانیت را به سخره می‌گیرد که ناراحتی شخص امام را نیز در پی داشت.آیت الله گرامی در باره نقل میکند: «امام راجع به کسرویون گفتند که فعلاً با اینها درگیر نشوید ولی درباره آقای بازرگان گفتند بازرگان باید کوبیده شود».

می‌توان این را نیز از نظر دور نداشت که بازرگان با تمام پایبندی های دینی شخصی خود ، به نوعی غرور علمی و تبختر آکادمیک ـ اروپایی به واسطه تصور از داشتن زندگی و تجربه درک دنیایی متفاوت و بالاتر مادی و والاتر اخلاقی (اروپا) در مقابل روحانیت به صورتی درونی در خود احساس می‌کرد که بعضا به صورت فلته های زبانی خود را علیه روند متداول چندین قرنی دینی و روحانیت آشکار می ساخت. خود نیز میگوید:«بنابراین اصل روحانیت، مثل اصل‌های عدل و توحید نیست. در میان روحانیون و روحانیت، نه تنها در اسلام و تشیع بلکه در هر دینی، افراد جاهل و غافل و خطاکار بودند، و از آن طرف هم افراد پاک و خوب هم بودند».

نکته دیگر اینکه ایشان دو رویکرد قرآنی در پیش گرفته است ۱- تفسیر بر اساس آموزه های علم تجربی و ریاضی ۲- تاریخ گذاری آیات . در مورد نکته اول به صورت کلی نگرش علم محور ایشان را در بند ج توضیح خواهیم داد اما در مورد روش دوم باید بیان داشت که روش تاریخ گذاری قرآن یک روشی بدعی و بی پیشینه در جهان اسلام و مشی علمای دین محسوب می‌شود. چرا که مفسرین با شناختی که از منابع تاریخی پیرامون ترتیب نزول آیات داشته اند در یافته بودند که تفسیر با سلسله ای از آیات تاریخ گذاری شده ممکن نبوده و انسجام معنایی را در تفسیر به هم ریخته و سبب تحمیل برخی آرا خارج از دایره منظور و معنا بر مدلولات وحی می‌شود.

این روش تنها بین مستشرقین غربی فارغ از تعهدات شرعی تحلیل علمی مسبوق به سابقه است. در واقع باید گفت مشکل این تفکر آن است که به طور دقیق تاریخ نزول همه آیات را نمی‌توان استخراج کرد و منابع معتبر و متقنی درباره نزول آیات براساس تاریخ نزول موجود نیست. بنابراین فقط میتوان بخش‌های محدودی از آیات را به این روش بحث کرد نه تمام قرآن را.

بازرگان به دلیل عدم مطالعه تخصصی در فقه اسلامی در حوزه عمومی ، درکی از حکومت اسلامی به معنای ساختاری قابل تجویز در فقه جعفری نداشت. حتی آن را در حوزه اجتماعی بلا مصرف دانسته و دانشی متورم می‌دانست. ایشان بیشتر ابعاد اخلاقی و روح حاکم بر حکومتی مبتنی بر سلوک مسلمانی را در ذهن می پروراند که این محتوا بیشتر از آنکه ایجابی و حقوقی و ساختار ساز بویژه مبتنی بر اعتقادات و فقه باشد سلبی و انگیزشی بوده و برداشتی کلی از آیینی اصلاح کننده سوءرفتار های اخلاقی و اجتماعی در جامعه مسلمانها ، علمی، همسو با ملیت خواهی و موید پیشرفت و آبادانی ودر حداکثر کلام ظلم ستیز داشت. ایشان گرچه سخن از هدایت جامعه توسط دین میگوید ولی خروجی آن برای خواننده از اسلام به عنوان یک آیین تنها الهام بخش و غیر قابل عملیاتی در میدان حکومت برآورد میشود و حتی تفکیک حقوقی دین و دولت را در مقاله " مرز دین و سیاست" مطرح میکند.

تاکید بر مساله دموکراسی، آزادی ، پلورالیسم سیاسی، تفکیک حقوقی دین و دولت یا بحث حق و تکلیف در اسلام و اندیشه غرب، مبانی مشروعیت حکومت در اسلام از جمله مباحثی است که بازرگان به دلیل سهل انگاری در تخلیط مفاهیم و کلی نگری اعتقاد به ملائمت آنان با دین داشت. حتی این اختلاط غرب گرایان مذهبی چون سروش و مجتهد شبستری را به دفاع از آموزه های غربی بر آشفت.

رویکرد علم محوری افراطی، جز اولین جهد‌ها در این حوزه بود و به نوعی ابتکاری پر جاذبه برای احیای دین از سوی ایشان فرض می شده است. لیکن گام دقیقی برای طرح با دقت و کارآمد دین برآورد نمی شد از آن جهت که آسیب های روشی فراوانی به همراه داشت. اولا نشان از تصور ایشان از کمبود و عدم غنا در خود دین برای طرح خود بود ثانیا بخش عمده ای از گزاره های دین مبتنی بر رهنمود های غیبی و ماورای حیطه حس و تجربه است ولی بر ایشان معلوم نبود که اساسا منطقی برای اثبات این گزاره ها از طریق روند متغیر برداشتهای علمی بشر وجو ندارد.

چه آنکه روش شناخت در دین امریست که نزد عقلا احصا گردیده و امری غامض و قابل میان بر زدن نیست که تهوّر رویکردی چنین آسیب زا را سبب شود، روش سه گانه شناخت یا از طریق شریعت یا از طریق عقل محض استدلالی و یا از طریق شهود و معرفت عرفانی بدست می آید که هر سه توسط بازرگان نفی شده است . در عین حال ایشان روش ضیق علم محوری ریاضی و تجربی را جایگزین نموده است.ثالثا گشودن این باب که همه گزاره های دین باید منطبق با علم به نظر برسد اشتباهی راهبردی برآورد میشود که می تواند باب هجمه و سوء استفاده بسیاری از مدعیان علم محوری بی تعهد را باز نموده و متاعی آسمانی و غنی بالذات را که توسط ایشان روی زمین نهاده شده است در معرض تیر رس و لگد مال کردن عالمان ضد دین قرار دهد همانگونه که نمود.

بازرگان و دوستانش را نمی توان بصورت تام از لحاظ مختصات تئوریک، لیبرال با سواد فلسفی در مبانی لیبرالیسم دانست و یا رفتار ایشان با مرام و سیاست های مشهود احزاب لیبرال جهان تطبیق پذیری تام ندارد و اساسا جای ابهام است که آیا این مهندسین و تجربه گرایان ، لیبرالیسم و نتایجش را عمیقا درک کرده بودند یا خیر. از این جهت استفاده از عنوان لیبرال مآبان دنباله رو یا حلقه ضعیف و آخر لیبرال گری در ایران برای سران نهضت آزادی مناسب تر به نظر میرسد. مهندسی که تحت یک نگاه غیر سیاسی و فلسفی به غرب رفت و درکی سطحی و خروجی بین و فارغ از ریشه ها از لیبرالیسم پیدا کرد.مثلا محمدعلی فروغی با آثار و عملش بصورت حرفه ای به دنبال تغییر جهت کشور به سوی الگویی لیبرال و لائیسم سیستماتیک تحت سیستم پادشاهی بود که یک مثال آن در تدوین "قانون اصول محاکمات جزایی" توسط وی قابل ذکر است، یا مصدق را میتوان متاثر از مفاهیم لیبرال و ملتزم به جهات انتظام حکومتی آن دانست گرچه تن به مقدمات حکمی اش نظیر جایگاه پارلمان یا تعدد احزاب نمی داد.

این تراز نه در کتب بازرگان و نه در عمل او مشهود نیست بلکه باید با طرح مساله ی در قبال و در مقایسه با چه، این لیبرال مآبی کور را تحلیل کرد. در تقابل سیاسی وی و نهضت آزادی با یک نظام انقلابی و اسلامی، ارائه یک تعریف بسیط از آزادی، کثرت گرایی سیاسی،جهانی شدن و بین الملل گرایی، عدم قاطعیت انقلابی با بهانه تساهل و تسامح و سیاست گام به گام، مخالفت با استکبار ستیزی و اجرای مفاد شرع در حریم عمومی مثل حجاب یا اجرای احکام فقهی، بی توجهی به اهمیت مساله عقیدتی در به کارگیری پرسنل و مدیران دولت ، عدم باور به صدور انقلاب و تداوم جنگ و مشروعیت مجلس فقاهتی خبرگان ، مرام کور لیبرال مآبانه و سازش کار نهضت آزادی را در مقابل اسلام گرایی تشکیل می‌داد.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

هفت گردون

پر بازدید ها

پر بحث ترین ها

بیشترین اشتراک

بازار globe

اخبار کسب و کار تریبون هفت گردون بیمه رازی زمزم لاستیک بارز رسپینا هفت گردون بیمه رازی زمزم لاستیک بارز رسپینا

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 + 13 =

دکمه بازگشت به بالا