هادی حجازی فر: بازیگر شش دانگ نداریم/ سالها مخاطب جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، نشست تخصصی هادی حجازی فر بازیگر سینما با عنوان «هدایت بازیگر» با دبیری احمد الستی پژوهشگر و استاد دانشگاه عصر روز ۲۹ مهرماه در پردیس ملت محل برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزار شد.
حجازیفر در ابتدای این کارگاه گفت: من برای حضور در نشست پرهیز داشتم چون فکر میکنم تجربیات هر کسی با توجه به کاراکتر و زندگیاش به شدت شخصی است، قابل تعمیم نیست و نمیشود به عنوان یک فرمول ارائه کرد. من سالها مخاطب این جشنواره بودم و تلاش میکردم ببینم و یاد بگیرم ولی اینها بر اساس تجربیات شخصی است. آنچه ما در دانشگاه یاد گرفتهایم در مواجهه با کار و موانع، چندان به من کمکی نکرد و فقط یک دانش به من داده است. هدایت بازیگر امر دوم است. همانطور که مدیریت عوامل حرف اول را میزند مدیریت بازیگر هم مهم است. این را هم باید بگویم بازیگران افراد حساسی هستند. یک روز با حال خوب، یک روز با حال بد سر کار میآیند. مثلاً اگر کسی من را سر کار ببیند میگوید او دو قطبی است! چون احوالات متفاوتی را تجربه میکنیم.
وی با بیان اینکه کار در تئاتر به من در سینما بسیار کمک کرد، توضیح داد: من خیلی از فیلمنامه ها را رد کردم چون در آن خواندم «هادی با صدای بلند میخندد» این در حالی است که من اصلا نمیتوانم با صدای بلند بخندم البته به آنها نمیتوانم این دلایل را بگویم چون احساس ضعف در برابر این ماجرا میکنم مدیریت یعنی کشف تواناهایی یک بازیگر.
حجازی فر اظهار کرد: نباید بازیگر را به چیز دیگری تبدیل کرد چون در این صورت تاثیرگذاری روی مخاطب ندارد. باید برخی ویژگیهای شخصیتی خودشان را لحاظ کنیم. باید انتخاب درست و مطالعه روی ویژگیهای آن فرد داشته باشیم خیلی وقتها من ویژگیهای بازیگر را به فیلمنامه اضافه میکنم در «موقعیت مهدی» همه نابازیگر بودند به نحوی که در برخی جاها با هم دعوا میکردیم ولی یکی از بازیگران چشمهایی که داشت بسیاری از ضعفهای فیلمنامهای من و البته بازیگری او را میپوشاند. من آن آدم را بهخاطر چشم هایش انتخاب کرده بودم اینها چیزهایی است که کار ما را بکر میکند. خیلی وقتها این امتیاز کارگردانی است. مخصوصاً در شهرستانها محدودیت بازیگر وجود دارد ولی اتفاقا در آنجا باید سراغ کسانی که بازیگر نیستند بروید و آنها را بر اساس یک ویژگی، یک خنده و… انتخاب کنید و این یعنی مدیریت بازیگر.
بازیگر «ایستاده در غبار» مطرح کرد: خیلی از دوستان دوست دارند بازیگر حرفهای در کارشان بیاورند مثلا یک زمانی من سالی چند فیلم کوتاه بازی میکردم و میگفتم این زکات کار من است اما برخی فیلمنامهها را رد میکنم و نمیفهمم که چرا باید من در آن حضور داشته باشم. پیشنهاد من این است که گرفتن بازی از نابازیگران را تست کنید.
حجازی فر مطرح کرد: من کامل برای نقشم میجنگم، چیزی را که نتوانم درک کنم حضور در آن را نمیپذیرم و نمیتوانم بازی کنم. اگر جهان خود را بسازید آن گاه وقتی با یک بازیگر حرفهای هم صحبت کنید حضور در کار شما را میپذیرد.
این بازیگر بیان کرد: در نهایت یک هارمونی باید در یک اثر وجود داشته باشد. من وقتی پنج بازیگر دارم به دنبال نقطه قوت آنها میگردم چون می دانم اگر انتظار دیگری از آنها داشته باشم برآورده نمیشود. گاهی میبینید یکی نگاه عجیب و غریبی دارد پس باید از آنها استفاده کنید همین بازیگر را میبینید صدای خوبی ندارد پس باید صدا را از او دریغ کنید چون ما بازیگر ۶ دانگ نداریم. اغلب بازیگران عشق گریه هستند و فکر میکنند ماجرا تمام است ولی تو در مقام بازیگری باید بدانی مجموعه بازیها چگونه است خیلی وقتها بابت یک نوع بازی تشویق شدهام اما بعداً دیدهام که چقدر بد شده است. چون مهم این است که همه بازیگران خوب باشند وقتی تنها به یک بازیگر توجه کنید تبدیل به سرطان میشود و علیه شما عمل میکند. مدیریت یعنی اینکه بین داشته ها و نداشتههایتان هارمونی ایجاد کنید. هر کسی اثر انگشت خود را هم دارد.
وی گفت: من لهجه دارم و تا چند سال پیش سعی میکردم آن را از ببین ببرم و جلوی خیلی از جریان ها، آدمها، فیلمها مرعوب بودم ولی سه چهار سال پیش فهمیدم چیزی که از آن فرار میکردم شامل کودکی من، ترک بودن من، پدر و مادرم است من تلاش میکردم این ویژگیها را از بین ببرم ولی بعدها تلاش کردم بر همان تکیه کنم چون این اثر انگشت من است من این اثر انگشت را در خوی، در کودکی خودم و روی درختهای خانهمان پیدا کردم این برای من یک سرمایه بود و این باعث شد اعتماد به نفس پیدا کنم، بجنگم و تبدیل به چیزی شوم که شکل خودم است. اگر هر کسی بتواند اثر انگشت خود را پیدا کند موفق میشود. فیلم دیدن و کتاب خواندن خوب است اما به شرط آنکه مقهور و مرعوب آن نشویم. برای من در مقام بازیگر کسی جذاب است که بر اساس داشتهها و فرهنگی که از آن آمده چیز جدیدی ارایه دهد.
وی گفت: پنج، شش سال پیش یک فیلم کوتاه ساختم و فیلم خوبی هم شد، دو روز از فیلمبرداری که گذشت میخواستم ببینم میتوانم برای مخاطب حسی ایجاد کنم یا نه که از این قضیه ترسیدم و سعی کردم ماجرا را از نگاه کاراکترهای مختلف نشان بدهم. بعد از دو روز هرچه فیلم گرفته بودم دور ریختم و دوباره آن را ساختم که به نظرم خوب شد. من الان فیلمهای کوتاه خوبی از مناطق ترکنشین میبینم اما هیچ ربطی به آن جغرافیا ندارند. در یزد و نورآباد فیلم میسازیم و فکر میکنیم یزد و آدمهایش برای فیلمسازی کافی نیست این احساس ناکافی بودن در بازیگری هم وجود دارد. خواهشی از شما دارم، اینکه خودتان باشید، اثر انگشت داشته باشید مهم نیست که هادی حجازی فر کار شما را دوست داشته باشد یا نه. هنوز هم البته برای خود من هم ادا درآوردن و مقبول بودن در نزد دیگران در من وجود دارد ولی سعی میکنم آن را از بین ببرم.
وی گفت: اگر جای برگزارکنندگان جشنواره بودم، بازیگران حرفهای را از قضاوت فیلمها کنار میگذاشتم. من در کارگردانی خیلی دیکتاتور هستم. ما خیلی وقتها به برخی ویژگیهای خودمان واقف نیستیم و کارگردان بهتر میتواند این کار را کند. خیانت بزرگی که به سینمای ایران میشود این است که صاحبان سرمایه برای ورود بازیگران جدید به سینما ریسک نمیکنند. چند سال پیش کاری به من پیشنهاد شد و یک بازیگر دیگر را معرفی کردم و گفتم حاضرم دستم را گرو بگذارم که او سیمرغ میبرد و تبدیل به ستاره میشود اما کسی قبول نکرد.
حجازی فر گفت: زمستان امسال یک فیلم کوتاه میسازم و حتما از نابازیگران استفاده میکنم. روابط انسانی همیشه برای من جذاب بوده و هیچ چیزی جذابتر از مطالعه روی انسانها برایم جذاب نبوده است. برخی بازیگران بازیگر مدیوم، برخی بازیگر کلوز و برخی بازیگر لانگ شات هستند.
وی گفت: من همیشه حواسم به تدوین هست و حتی جای کاتها را پیشبینی میکنم تا کار با من تمام شود و تدوینگر مجبور شود از تصاویر من استفاده کند، راکورد حسی هم بسیار مهم است. به نظرم فیلم در تدوین ساخته میشود، بازیگران خوب، تدوین را به خوبی میشناسند. بازیگری که تدوین را بداند در کارش شکست فاجعه بار ندارد. یکی از شانسهای بزرگ من کار با مهدویان بود، کارش مثل یک ورکشاپ برای ما بود مثلا زمان تدوین همه ما حضور داشتیم. شانس کار با مهدویان آن موقع بسیار خوب بود، ما سر «ماجرای نیمروز» روزهایی که تعطیل بودیم هم سر صحنه میرفتیم چون مهدویان به ما امکان مشارکت میداد. هر بازیگری که میخواهد شکست نخورد باید تدوین بداند. من معتقدم فیلم کوتاه مقدمهای برای سینمای حرفهای است.