اجتماعی

همراه با چهره ماندگار هنر آرایشگری/ «قیچی طلایی» را کنار گذاشتم و با «قیچی مهربانی» آرایشگر کارتن‌خواب‌ها شدم

پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۹ – ۱۰:۰۳ همراه با چهره ماندگار هنر آرایشگری/ «قیچی طلایی» را کنار گذاشتم و با «قیچی مهربانی» آرایشگر کارتن‌خواب‌ها شدم

«وقتی بعضی مشتریان جوان از من می‌خواستند موهایشان را با مدل‌های عجیبی مثل «توله سگی»! کوتاه کنم، متحیر و غصه‌دار می‌شدم. هیچ‌وقت تسلیم این درخواست‌ها نشدم اما متوجه شدم چقدر دستمان در این حوزه خالی است. من هیچ مدل جایگزین ایرانی نداشتم که به آنها پیشنهاد کنم…».

همراه با چهره ماندگار هنر آرایشگری/ «قیچی طلایی» را کنار گذاشتم  و با «قیچی مهربانی» آرایشگر کارتن‌خواب‌ها شدم

گروه جامعه خبرگزاری فارس ـ مریم شریفی: «آقا! موهایم را «توله سگی» کوتاه کن!» شنیدن درخواست‌هایی شبیه این از طرف بعضی مشتریان جوان، غصه‌دارم می‌کرد. من هیچ‌وقت این مدل‌های عجیب و غریب و ناخوشایند را روی موهای مشتریان اجرا نمی‌کردم اما درخواست‌های آنها باعث شد به این موضوع فکر کنم که چقدر دستمان در این زمینه خالی است. دلم می‌خواست جوانان سراغ مدل‌های ناهنجار غربی نروند اما نمی‌دانستم باید چه مدلی را به‌عنوان جایگزین به آنها معرفی کنم. همان موقع این ایده در ذهنم جرقه زد که باید خودمان مدل‌های به‌روز و زیبا متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان ابداع و به جوانان‌مان ارائه کنیم». ماجرای طراحی و ابداع مدل‌های موی ایرانی از همین‌جا برای «حمید اکبری»، 38 ساله، چهره ماندگار کارآفرینی و مدیریت کسب و کار در حوزه آرایشگری مردان، تبدیل به یک دغدغه مهم شد. حاصل تحقیق و تلاش چند ساله او، 6 مدل موی ایرانی است که حالا دیگر بعضی‌هایشان مدل‌های پرطرفداری در میان جوانان محسوب می‌شوند. با گفت‌وگوی ما با این هنرمند جوان و دغدغه‌مند همراه باشید که از «قیچی طلایی» گرفته تا «قیچی مهربانی» در کارنامه پربارش دارد.

هنرجوی چپ‌دست؟! برو، تو به درد آرایشگری نمی‌خوری

*امروز شما را با عنوان اولین چهره ماندگار حوزه آرایشگری مردان در کشور می‌شناسند اما ناگفته پیداست که برای قرار گرفتن در این جایگاه، راه درازی را طی کرده‌اید؟ دقیقاً از چه زمانی حس کردید دلتان می‌خواهد قیچی به دست بگیرید و روی موی دیگران هنرنمایی کنید؟

– از وقتی یادم می‌آید، شیفته هنر آرایشگری بودم. خودم هم هیچ‌وقت متوجه نشدم این علاقه از کجا در وجود من شکل گرفت. اما از حدود 15 سالگی که فهمیدم فقط دوست دارم در این حوزه فعالیت کنم، سراغ آرایشگاه‌های مردانه رفتم و درخواست کردم مرا به‌عنوان شاگرد قبول کنند. بالاخره پایم به آرایشگاه باز شد و به‌طور طبیعی هم کارم را با جارو زدن شروع کردم. اما این تازه، شروع مشکلات بود.

من، چپ‌دست هستم درحالی‌که در هنر آرایشگری که به‌عنوان «هنر دهم» شناخته می‌شود، تمام مهارت‌ها و ریزه‌کاری‌ها با محوریت دست راست شکل گرفته و طراحی شده ‌است. همین نکته به‌ظاهر ساده، داشت مرا از هنر و شغل موردعلاقه‌ام دور می‌کرد چون هر استادکاری که متوجه می‌شد من چپ‌دست هستم، محترمانه عذر مرا می‌خواست و می‌گفت: «حمید آقا! از من می‌شنوی، برو سراغ یک کار دیگه. شما نمی‌تونی آرایشگر بشی. آخه از همین اول، داری به دست استادی نگاه می‌کنی که راست‌دست است. تو با دست چپ نمی‌تونی کارهای استادت رو تکرار کنی…».

«حمید اکبری» در دوره نوجوانی و شروع یادگیری آرایشگری

وقتی آینه‌ها صدایت می‌کنند…!

*چه شوک عجیبی! چطور با این موضوع کنار آمدید؟ همین‌که امروز به‌عنوان یک استادکار برجسته با شما گفت‌وگو می‌کنیم، نشان می‌دهد یک راهکار مؤثر برای دور زدن این محدودیت پیدا کردید…

– آن موضوع باعث شد 10، 15 آرایشگاه عوض کنم تا مرا به شاگردی بپذیرند. روزهای سختی بود و خیلی اذیت شدم. اما من کسی نبودم که به این راحتی پا پس بکشم. چطور شد، نمی‌دانم اما در یک مقطع، این ایده در ذهنم جرقه زد که بیایم برای یادگیری آرایشگری، به‌جای اینکه به‌طور مستقیم به استاد نگاه کنم، در آینه به حرکات دستش نگاه کنم. به‌این‌ترتیب، انگار استاد هم چپ‌دست می‌شد و من به‌راحتی می‌توانستم حرکاتش را تکرار و شبیه‌سازی کنم! امتحان کردم و جواب داد. من با همین شیوه خلاقانه توانستم تمام مهارت‌های هنر آرایشگری را یاد بگیرم. جالب است بدانید بعد از 23 سال، من هنوز هم به فردی که در آرایشگاه زیر دستم نشسته، فقط از طریق آینه نگاه می‌کنم تا بتوانم آن تصویرسازی مطلوب از او را در ذهنم انجام دهم و به‌خوبی مدل موردنظرم را روی موهایش اجرا کنم.

*چقدر طول کشید به مرحله‌ای برسید که استاد با اطمینان کامل به شما بگوید می‌توانید به طور مستقل یک آرایشگاه را اداره کنید؟

– در هنر آرایشگری یک هنرجو حداقل باید 5، 6 سال به‌صورت مستمر آموزش ببیند و تمرین کند تا بتواند به یک نقطه «امن» برسد؛ یعنی به مرحله‌ای که بتواند بگوید من یک آرایشگر هستم و توانایی این را دارم که با مهارت‌هایم، یک فرد را حداقل برای 10 سال به‌عنوان مشتری برای خودم نگه‌دارم. من هم 20، 21 ساله بودم که به این مرحله رسیدم و بعد از پایان دوره سربازی، اولین آرایشگاه مستقل خودم را در محله امیریه دایر کردم. حدود 18 سال از آن روزها می‌گذرد، اما من هرچه بیشتر در این حوزه جلوتر می‌روم، بیشتر خودم را یک هنرجو می‌بینم چون اساساً هنر، نامحدود است.

اکبری در کنار اولین استاد آرایشگری اش

وقتی شاگرد، استادش را غافلگیر می‌کند

*بعد از گذشت این سال‌ها، هیچ‌وقت پیش آمد با استادکارانی که در نوجوانی با آنها سر و کار داشتید، مواجه شوید و با موفقیت‌هایی که در زمینه آرایشگری کسب کرده‌اید، غافلگیرشان کنید؟

– بله. چند وقت قبل، اولین استادم، آقای «علیرضا یونسی» را بعد از حدود 20 سال دیدم. بعد از انتخاب من به‌عنوان چهره ماندگار هنر آرایشگری کشور، پرس‌وجو کرده و پیدایم کرده‌بود. یک روز به همراه شاگردش به آرایشگاهم آمد و حسابی شرمنده‌ام کرد. علی آقا آن روز به شاگردش گفت: «می‌بینی آقای اکبری به چه جایگاهی رسیده؟ من یک روز به او گفتم: برو. تو نمی‌توانی آرایشگر بشوی. اما او از چیزی که به آن علاقه داشت، دست برنداشت. آنقدر تلاش کرد تا موفق شد. حالا امروز در مسابقاتی شرکت می‌کند که من جرأت ندارم طرف آن بروم».

البته استاد به من لطف داشت. من همیشه خودم را به حفظ حرمت و جایگاه اساتیدم مقید می‌دانم. اتفاقاً در آن سال‌هایی که خودم حرفه‌ای شده و آرایشگاه مستقل دایر کرده ‌بودم، هر از گاهی می‌رفتم و به علی آقا سر می‌زدم. هر وقت هم پیشش می‌رفتم، آرایشگاهش را جارو می‌زدم. ناراحت می‌شد و تلاش می‌کرد جارو را از دستم بگیرد اما با اصرار، راضی‌اش می‌کردم. می‌گفتم: «می‌خواهم به خودم یادآوری کنم که هیچ‌وقت نباید گذشته‌ام را فراموش کنم». هنوز هم همین اعتقاد را دارم و با افتخار حاضرم آرایشگاه اساتیدم را جارو بزنم. خوب می‌دانم نباید یادم برود از کجا به موقعیت امروز رسیده‌ام.

مدل های مو ابداعی حمید اکبری، ثبت شده در جشنواره «هنر دهم»- بالا(مدل«پاکان»)/ پایین(مدل«تابان»)

*در فهرست افتخارات شما، کسب «قیچی طلایی» در جشنواره «هنر دهم» به چشم می‌خورد. چند سال صبوری و تلاش، شما را به این جایگاه رساند؟

– 11 سال بعد از اینکه اولین آرایشگاه مستقلم را دایر کردم، مزد زحماتم را گرفتم. سال 93 که اولین جشنواره «هنر دهم» به ابتکار اتحادیه آرایشگران تهران با شرکت بیش از 2هزار آرایشگر برگزار شد، موفق شدم «قیچی طلایی» جشنواره را به دست بیاورم.

جالب است بدانید خروجی آن جشنواره، 36 مدل موی ایرانی اسلامی بود که به صورت رسمی به ثبت رسید و به جامعه آرایشگران معرفی شد. ماجرا از این قرار بود که آرایشگران حرفه‌ای شرکت‌کننده در جشنواره، مدل‌های ابداعی خودشان را ارائه کرده ‌بودند و از میان آنها، 36 مدل توسط هیأت داوران انتخاب شد و به ثبت رسید. برای من باعث افتخار بود که 2 مدل از این فهرست به نام‌های «پاکان» و «تابان»، متعلق به من بود و همین نکته هم مرا به قیچی طلایی جشنواره رساند.

حمید اکبری، چهره ماندگار کارآفرینی و مدیریت کسب و کار در حوزه آرایشگری مردان کشور

جوان 35 ساله‌ای که چهره ماندگار شد

*بعد از آن چه روندی طی شد و چه موفقیت‌هایی کسب کردید که زمینه‌ساز کسب عنوان چهره ماندگار هنر آرایشگری کشور شد؟

– 3 سال بعد، در شهریور ماه سال 96 از طرف گروه متخصصین ایران، به عنوان کارآفرین شایسته کشور انتخاب شدم. علاوه‌براین در تمام آن سال‌ها، مدام در حال آموزش و یادگیری بیشتر بودم و با گرفتن مدارک بین‌المللی در زمینه آرایشگری، مهارت‌هایم را ارتقا می‌دادم. اینطور بود که در بهمن‌ماه سال 96 با توجه به معیارهایی مثل کسب قیچی طلایی شهر تهران، ثبت 2 مدل موی ایرانی، عنوان کارآفرین شایسته کشور و کسب 3 مدرک بین‌المللی مدیریت نوین در سالن‌های زیبایی، در نهایت از طرف فراکسیون کار و کارآفرینی مجلس شورای اسلامی به‌عنوان اولین چهره ماندگار کارآفرینی و مدیریت کسب و کار در حوزه آرایشگری مردان کشور انتخاب شدم.

در انتخاب چهره‌های ماندگار، قاعده بر این است افرادی برگزیده شوند که در حوزه فعالیت خود، خبره باشند، آثار ماندگار خلق کرده‌باشند و به موفقیت‌های متعدد رسیده باشند. به لطف خدا من در 35 سالگی واجد این شرایط شدم و این افتخار را کسب کردم که اولین دهه‌شصتی باشم که به جمع چهره‌های ماندگار کشور راه پیدا می‌کند.

اجرای پویش «قیچی مهربانی» توسط حمید اکبری

«قیچی طلایی» را کنار گذاشتم و «قیچی مهربانی» را به دست گرفتم

*در کنار کسب عناوین برگزیده در حوزه آرایشگری، آنچه نام «حمید اکبری» را بر سر زبان‌ها انداخته، فعالیت‌های مردمی و خدمات اجتماعی اوست. برایمان از این فعالیت‌های خودجوش مردمی بگویید.

– راستش را بخواهید، هرچه می‌گذرد، من بیشتر از این حس دور می‌شوم که: «خب، خدا را شکر که به آنچه می‌خواستم رسیدم و از اینجایی که ایستاده‌ام، بالاتر وجود ندارد». اتفاقاً هرچه پیش‌تر می‌روم، خودم را اول راه می‌بینم. بعد از کسب عنوان چهره ماندگار، بیشتر از آنکه به این موفقیت افتخار کنم، احساس کردم یک مسؤولیت نسبت به مردم کشورم بر عهده‌ام گذاشته است. احساس کردم حالا وقت آن است که به مردم نزدیک‌تر شوم. اینطور بود که «قیچی طلایی» را کنار گذاشتم و «قیچی مهربانی» را به دست گرفتم.

قبل از آن به صورت جسته و گریخته، برای دل خودم و بی سر و صدا به شیرخوارگاه کودکان بی‌سرپرست و آسایشگاه سالمندان سر می‌زدم و با کوتاه کردن موی بچه‌ها و پدربزرگ‌های تنها، حال خوبی به دست می‌آوردم. اما بعد از ماجرای چهره ماندگار و بر اساس رسالتی که بر دوشم حس می‌کردم، فکر کردم باید به‌صورت علنی دست به یک فعالیت اجتماعی بزنم و با کمک نهادهای دیگر و رسانه‌ها، تلاش کنم با الگوسازی، هم‌صنفی‌هایم و حتی دیگران را هم به انجام فعالیت‌های عام‌المنفعه تشویق کنم. اینطور بود که به فاصله دو سه هفته بعد از همایش چهره‌های ماندگار، پویش «قیچی مهربانی» را از مدارس پسرانه حاشیه تهران شروع کردم. اما از یک جایی به بعد، حس کردم باید این حرکت را به عرصه عمومی شهر بیاورم، به جایی که همه ببینند؛ هم قشر کم‌بضاعتی که جامعه هدف این پویش بود و هم دیگر مردم جامعه.

با افتخار، آرایشگر کارتن‌خواب‌ها شدم!

*لحن مطمئن شما نشان می‌دهد که موفق شدید این ایده را عملی کنید. پویش قیچی مهربانی در سطح شهر به چه شکلی اجرا شد؟ جامعه هدفتان چه کسانی بودند؟

– بله. کار را از میدان راه‌آهن و با هدف اصلاح سر و صورت کارتن‌خواب‌ها شروع کردم. در پیاده‌رو صندلی می‌گذاشتم و پیش چشم مردم، موهای این همشهریان رنج‌کشیده را به صورت رایگان کوتاه می‌کردم. ماجرا برای رهگذران، عجیب و جالب بود و واکنش‌های متفاوتی داشتند. نزدیک می‌آمدند و می‌گفتند: «آقا! دوربین مخفیه؟ سوژه جدیده؟ ماجرا چیه؟…» اما آنقدر این کار را تکرار کردم تا اینکه بالاخره جا افتاد. هر ماه، دو روز این طرح را اجرا می‌کردم و هر بار بساط قیچی مهربانی را در یک نقطه از خیابان ولی‌عصر(عج) پهن می‌کردم تا اینکه به میدان تجریش رسیدم. اتفاقاً خیلی دلم می‌خواست این کار را در این نقطه از پایتخت که اغلب افراد از سطح مالی مناسب برخوردارند، انجام دهم. دلم می‌خواست در ذهن این همشهریان عزیز هم جرقه‌ای ایجاد شود و برای انجام کارهای مشابه، ایده بگیرند. البته این طرح را در نقاط دیگر مثل میدان نازی‌آباد و میدان حسن‌آباد هم اجرا کردم.

میان آتش من و آتش آنها، تفاوت از زمین تا آسمان است…

*این قبیل حرکت‌ها که از دل برمی‌آیند و به دل‌های مخاطبان هم نفوذ می‌کنند، با اتفاقات جذاب وبه‌یادماندنی همراه هستند. از آن روزهای خاص، چه خاطراتی در ذهنتان ثبت شده؟

– یکی از ابتکارات من در ایران، اصلاح موی سر با آتش است که یک شیوه فانتزی در کوتاه کردن مو به حساب می‌آید. در روزهای اجرای پویش قیچی مهربانی، می‌دیدم بسیاری از افرادی که می‌آیند و روی صندلی می‌نشینند تا اصلاحشان را انجام دهم، نوک موهایشان سوخته! برایم سؤال بود که علتش چیست؟ بعد از مدتی متوجه شدم این کارتن‌خواب‌ها شب‌ها از فرط سرمای هوا، تا آنجا که ممکن است به آتشی که برپا کرده‌اند، نزدیک می‌شوند و در همان حال خوابشان می‌برد. به همین دلیل هم موهایشان می‌سوزد. موقع کوتاه کردن موی این افراد، همیشه یک چشمم اشک بود. از فکر اینکه چقدر میان آن آتش فانتزی که من برای اصلاح موی مشتریان خاص استفاده می‌کنم و آتشی که پناه این کارتن‌خواب‌هاست فاصله و تفاوت وجود دارد، تمام وجودم غم و غصه می‌شد… اما بهترین اصلاح عمرم را هم برای یکی از همین افراد انجام دادم.

سرما، کارتن‌خواب و بهترین اصلاح عمر من

*چطور؟ ماجرایش چه بود؟

– به‌طور طبیعی، بسیاری از افرادی که در این پویش مشتری من می‌شدند، شرایط بهداشتی مناسبی نداشتند. یکی از آنها وقتی آمد، وضعیت موهایش اصلاً طوری نبود که بتوانم شانه و قیچی به آن بزنم. گفتم: «بی‌زحمت سرت رو با آب و صابون یا شامپو بشوی تا بتونم موهات رو کوتاه کنم». حرف‌هایم را که شنید، رفت و وقتی برگشت، دیدم دارد از سرما می‌لرزد. خب، این افراد که به حمام و آب گرم دسترسی ندارند. کجایش را نمی‌دانم اما رفته‌بود در آن سرما سرش را با آب سرد شسته‌بود! حالش را که دیدم، گریه‌ام گرفت. با اینکه راهی جز شستن موهایش نبود اما از حرفی که زده بودم پشیمان شدم. وقتی آمد، یک نوشابه هم برای من خریده بود؛ شاید با تمام پولی که داشت. در همان حال که می‌لرزید، گفت: «حالا موهام رو کوتاه می‌کنی؟» گفتم: «نوکرت هم هستم. بنشین تا سرت را صفا بدهم.» شاید باور نکنید اما یکی از بهترین اصلاح‌های عمرم را برای او انجام دادم.

اتفاق خوبی که در پویش قیچی مهربانی افتاد، این بود که چند بار با همکاری شهرداری منطقه 11 در میدان راه آهن این طرح را اجرا کردیم و دوستان شهرداری بعد از اینکه اصلاح سر و صورت کارتن‌خواب‌ها تمام شد، شرایط را برای استحمام آنها فراهم کردند و لباس تمیز و غذای گرم به آنها دادند.

موافقی ابزار کارَت را «ابزار مهربانی» کنی؟

*پویش قیچی مهربانی توانست هم‌صنفی‌هایتان و فعالان حوزه‌های دیگر را هم تحت‌تاثیر قرار دهد؟

– بله. از ابتدای اجرای این پویش، به فعالان حوزه‌های مختلف پیشنهاد کردم در هر صنفی هستند، بیایند ابزار کارشان را به «ابزار مهربانی» تبدیل کنند و حداقل در یکی دو روز از ماه، کار و مهارت خود را به‌صورت رایگان به مردم عرضه کنند. حرکت‌های مثبت از این دست قبلاً هم وجود داشت اما خوشبختانه این پویش هم توانست موج مثبتی در میان اصناف مختلف راه بیندازد. بعد از آن، فراوان با مواردی مثل رستوران مهربانی، آشپزخانه مهربانی، سبد یا سینی مهربانی در میوه‌فروشی، نانوایی مهربانی و… مواجه شدم. این اتفاقات واقعاً باعث خوشحالی است.

می‌دانید، مهم‌ترین اثر این حرکت‌ها بر جنبه روانی جامعه است. دل‌های مردم با دیدن این فعالیت‌ها به هم نزدیک‌تر می‌شود. آنهایی که دستشان می‌رسد، تشویق به دستگیری از نیازمندان می‌شوند و آنهایی که در مضیقه و سختی هستند، دلگرم می‌شوند که همشهریان فراموششان نکرده‌اند. در همان روزهای اجرای طرح، کسبه و مردم تا متوجه می‌شدند ماجرا چیست، کلی به من محبت می‌کردند و هرطور می‌توانستند تلاش می‌کردند به من کمک می‌کنند. یکی می‌گفت: «آقا! اگر شارژ ماشین برقی‌ات تمام شده، بیا در مغازه من شارژش کن.» دیگری می‌گفت: «خسته شدی، بیا در مغازه من استراحت کن.» آن یکی می‌گفت: «برم برات ناهار بگیرم؟» و… خیلی‌ها هم با من مشورت می‌کردند و راهنمایی می‌خواستند که بتوانند در حوزه فعالیت خودشان به مردم کمک کنند.

*این پویش را تا چه زمانی ادامه دادید؟

– قصد داشتم این کار را تا آخر عمرم ادامه دهم اما متاسفانه شیوع ویروس کرونا اجازه نداد برنامه‌ام را عملی کنم. البته با توقف این پویش هم دست روی دست نگذاشتم و سعی کردم با توزیع ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده به هم‌نوعان کم‌بضاعت خدمت کنم.

نمونه هایی از مدل های عجیب و غریب مو در جوامع غربی

آقا! موهایم را مدل «توله سگی» کوتاه کن!

*یکی از فعالیت‌های مهم شما، تلاش در زمینه ارائه مدل‌های موی متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی بوده. چه انگیزه‌ای باعث شد به این حوزه وارد شوید؟

– از سال‌ها قبل با جوانانی مواجه می‌شدم که از من می‌خواستند مدل‌های عجیب و غریب روی موهایشان پیاده کنم؛ چیزی که از عهده من خارج بود. نه اینکه به لحاظ حرفه‌ای و هنری از پس این کار برنیایم اما آن مدل‌ها با فکر و نگاه من در تضاد بود. احساس می‌کردم بعضی جوانان ما با گرایش به این مدل‌ها دارند از شأن و منزلت خود به‌عنوان یک جوان ایرانی مسلمان فاصله می‌گیرند و خودشان هم متوجه نیستند. می‌دیدم جوان خوب و شایسته و بااخلاق آمده مدل مویی را می‌خواهد که اصلاً با شخصیت و اخلاقش تناسب ندارد. و حواسش نیست که همین مدل مو در درازمدت روی اخلاق و رفتار و فکر خودش و به‌مرور روی هم‌سن‌وسالانش در خانواده، محله و جامعه هم تأثیر خواهد گذاشت.

مدل‌هایی که می‌خواستند، بیشتر بر اساس فیلم‌های خارجی، برنامه‌های ماهواره و این قبیل چیزها بود. مثلاً می‌گفتند: «مدل «توله سگی» می‌خوام!» و من متحیر می‌ماندم که یعنی چه؟! مگر می‌شود یک جوان رشید ایرانی آگاهانه بخواهد چنین بلایی سر خودش بیاورد؟!

*واکنش شما در مقابل این درخواست‌ها چه بود؟

– من هیچ‌وقت این مدل‌های عجیب و غریب و ناخوشایند را روی موهای مشتریان اجرا نمی‌کردم اما آنها را از خودم هم نمی‌راندم. بدون اینکه جدل کنم یا آنها را برنجانم، به هر ترتیبی که بود، با آنها طرح دوستی می‌ریختم. از علایقشان، تیم و بازیکن محبوبشان و … با آنها صحبت می‌کردم و با توجه به همین موارد، به صورت غیرمستقیم یک مدل موی مناسب به آنها پیشنهاد می‌کردم و همیشه هم موفق می‌شدم آنها را با خودم همراه کنم.

اما آن اتفاقات باعث شد به این موضوع فکر کنم که چقدر دستمان در این زمینه خالی است. دلم می‌خواست آن جوانان سراغ آن مدل‌های ناهنجار غربی نروند اما نمی‌دانستم باید چه مدلی را به‌عنوان جایگزین به آنها معرفی کنم. همان موقع این ایده در ذهنم جرقه زد که باید خودمان مدل‌های به‌روز و زیبا متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان ابداع کنیم و به جوانان‌مان ارائه کنیم. ما حتی می‌توانیم براساس ویژگی‌های خاص نقاط مختلف کشورمان، مدل‌های بومی محلی داشته‌باشیم.

از مدل‌های موی «بومی محلی» غافل نشویم

*درباره مدل‌های بومی محلی بیشتر توضیح دهید. چطور هر نقطه از کشور می‌تواند مدل موی مختص خودش داشته‌باشد؟

– من در این زمینه تحقیق کرده‌ام. آرایشگران حرفه‌ای در هر نقطه از کشور می‌توانند با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی و اقلیمی، رنگ پوست مردم آن منطقه، طیف شغلی غالب و…، مدل موی مناسب برای اهالی آن منطقه طراحی و ارائه کنند. به‌طور مثال، در شمال کشور با شاخصه‌هایی مثل آب‌وهوای شرجی، شغل کشاورزی، پوست سفید و صورت کشیده اغلب ساکنان این منطقه، نوع پوشش آنها و مواردی از این دست، می‌توانند مدل‌های موی مناسبی طراحی کنند که خاص اهالی شمال کشور باشد. چنین مدل‌هایی حتماً به زیبایی هرچه بیشتر چهره این افراد هم کمک خواهد کرد. این موضوع در منطقه جنوب کشور با توجه به شاخصه‌های خاص و متفاوت این منطقه و ساکنانش، در شکل متفاوتی رقم خواهد خورد. به‌این‌ترتیب، ما طیف گسترده‌ای از مدل‌های مو و درواقع دایرة‌المعارفی از مدل‌های موی ایرانی خواهیم داشت و دست جوانان‌مان در انتخاب مدل مو، باز خواهد بود.

مدل های مو ابداعی حمید اکبری- بالا(مدل «سالار»)/ پایین(مدل «نیکان»)

از «پاکان» و «تابان» تا «سالار» و «سهند»؛ مدل‌های ایرانی ابداعی من

*خود شما هم در زمینه ارائه مدل‌های ایرانی حسابی فعال بوده‌اید. به نظر می‌رسد مدل‌هایی که به ثبت رسانده‌اید، با استقبال خوبی هم از طرف جوانان جامعه همراه بوده…

– بله. 2 مدل «پاکان» و «تابان» همراه با 34 مدل موی ایرانی دیگر بعد از پایان جشنواره هنر دهم به‌طور رسمی و در قالب یک مجله منتشر شد. خوشبختانه این مدل‌ها از طریق این مجله که درواقع اولین ژورنال مدل موی مردانه ایرانی بود، وارد اغلب آرایشگاه‌های مردانه تهران شد و به‌این‌ترتیب، آرایشگران این مدل‌های موجه و زیبای ایرانی را به مشتریان جوان خود ارائه دادند و کم‌کم این مدل‌ها در جامعه ترویج شد.

واقعاً برای من خوشحال‌کننده است که مدل‌های ابداعی خودم را روی موهای جوانان می‌بینم. اصلاً هم برایم مهم نیست کسی بداند مبدع این دو مدل، من بوده‌ام. حتی شنیده‌ام بعضی همکاران می‌گویند این مدل‌ها متعلق به آنهاست! از این بالاتر، دیده‌ام بعضی‌ها برای تبلیغ آرایشگاه خودشان، تندیس قیچی طلایی مرا در فضای مجازی به‌عنوان نشان (لوگو) آرایشگاهشان استفاده می‌کنند. اما عیبی ندارد. خوشحال می‌شوم وقتی می‌بینم همکاران آرایشگر به مدل‌های ایرانی علاقه و توجه نشان می‌دهند.

مدل های مو ابداعی حمید اکبری- بالا(مدل «سهند»)/ پایین(مدل «به آرا»)

*گویا علاوه‌بر 2 مدل به ثبت رسیده در جشنواره هنر دهم، مدل‌های دیگری هم طراحی کرده‌اید. از این مدل‌ها هم برای علاقه‌مندان بگویید.

– من چند مدل ایرانی دیگر با نام‌های اصیل ایرانی هم طراحی کرده‌ام. روی نامگذاری مدل‌ها تاکید دارم چون معتقدم نام بر محتوایی که تولید و طراحی می‌کنیم، تأثیر مستقیم دارد. مدل‌ها را در 4 گروه سنی بزرگسال، جوان، نوجوان و کودک طراحی کرده‌ام. مدل بزرگسال را «سالار» نامگذاری کردم، به معنای سالخورده و ریش‌سفید. برای مدل جوان، نام «نیکان» را انتخاب کردم، به معنای نیک چون خوبان. مدل نوجوان برایم با نام «سهند» معنا پیدا کرد، نامی که صلابت یک کوه زیبا را تداعی می‌کند. مدل موی کودک را هم با نام «به آرا» ارائه کردم، به معنای خوب آرایش‌شده.

گرچه این مدل‌ها را به مشتریان خودم معرفی و پیشنهاد و روی موهایشان اجرا می‌کنم اما متاسفانه ازآنجاکه دوره‌های بعدی جشنواره هنر دهم یا مسابقات و جشنواره‌های مشابه برگزار نشد، امکان ارائه رسمی این مدل‌ها وجود نداشته.

از پرورش آرایشگران دغدغه‌مند غافل شویم، در مقابل تهاجم فرهنگی آسیب‌پذیرتر می‌شویم

*این روزها مشغول چه کاری هستید و مهم‌ترین دغدغه‌تان چیست؟

– همیشه اعتقاد داشتم یک اقدام ریشه‌ای در بهبود وضعیت آرایشگری در ایران، پرورش آرایشگران دغدغه‌مند است؛ آرایشگرانی که در این حوزه خبره باشند و علاوه‌براین، بتوانند متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی و بر اساس شاخصه‌های چهره ایرانی، مدل‌های موی جدید ابداع کنند. چنین آرایشگرانی، نه به مدل‌های ناهنجار غربی تن می‌دهند و نه حاضر به انجام کارهایی مانند تتو، سولاریوم، برداشتن ابرو و… خواهند شد؛ تخلف‌هایی که متاسفانه در حال حاضر برخی از همکاران ما مرتکب می‌شوند. بر اساس این دیدگاه، مدتی است در سرای محله امیریه شروع به آموزش جوانان علاقه‌مند به هنر و حرفه آرایشگری کرده‌ام و امیدوارم بتوانم آرایشگرانی ماهر و متعهد پرورش بدهم.

*و صحبت پایانی…؟

– از مسؤولان اتحادیه آرایشگران کشور و فعالان حوزه آرایشگری و زیبایی درخواست می‌کنم از افراد دغدغه‌مند در این حوزه حمایت کنند. تقاضا می‌کنم با برگزاری جشنواره‌ها و مسابقات هدفمند، آرایشگران خوب کشور را به میدان بیاورند و آنها را برای نوآوری تشویق کنند. ما آرایشگران بسیار هنرمند و توانمندی داریم که می‌توانند مدل‌های موی جدید و زیبای متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی ارائه دهند و به جوانان جامعه برای انتخاب مدل موی مناسب کمک کنند. اگر ما در این حوزه ورود نکنیم و مدل‌های موی شایسته و منطبق بر فرهنگ خودمان طراحی نکنیم، درواقع آب به آسیاب فرهنگ مهاجم غربی ریخته‌ایم و در تشدید خطراتی که فرهنگمان را تهدید می‌کند، سهیم خواهیم بود.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

پر بازدید ها

پر بحث ترین ها

بیشترین اشتراک

بازار globe

اخبار کسب و کار globe لاستیک بارز ایران فان بیمه البرز هتل تارا

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 1 =

دکمه بازگشت به بالا