پادشاه لخت در تمدن سایبری
يکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۹ – ۱۶:۱۸ پادشاه لخت در تمدن سایبری
در تمدن سایبری، لباسهای نامرئی فراوانی برای حاکمیت دوختهاند. به تدریج لباسهای او از تنش در آورده میشود، و لباس خیالی نامرئی را بر تن او میکنند. تصور میکند، مقتدرانه در حال فرمانروایی است، تا در شرایط بحرانی و گلوگاهی، با کودک واقعیتهای محیط برخورد کند، و واقعیتها فریاد بزند که او لخت است؛ قدرتی در کار نیست.
خبرگزاری فارس ـ اردوان مجیدی: در سلسله یادداشتهایی، به تحلیل ابعادی از تحول و چالشهای این تمدن سایبری میپرداختیم. این چهارمین یاداشت از این مجموعه است. در دو یادداشت قبلی به عنوان یک نمونه از مسائل حاکمیت و حکمرانی در تمدن سایبری، به مسأله رمز ارز پرداختیم. دیدیم که رمز ارزها، پارادایم جدیدی را پیش روی حاکمیت قرار میدهند. اگر حاکمیت پیش از این، در تعیین چرخه ارزش پول در نظام اقتصادی خود، نقش تعیین کننده و محوری داشت، امروز در شرایطی قرار میگیرد، که این چرخه تا حد زیادی، از حیطه اختیار و اقتدار او خارج میشود. حاکمیت در پهنه رمز ارزها به چالش کشیده میشود. رمز ارزها فقط نمونهای از این به چالش کشیده شدن حاکمیت بود. این چیزی است که در تمدن سایبری، نظیر آن در بسیاری از حوزه دیگر نیز اتفاق میافتد. بحث حاکمیت در تمدن سایبری را در این یادداشت دنبال میکنیم.
لباس جدید پادشاه
روزی، روزگاری، پادشاهی بود که به پوشیدن لباسهای جدید و جور و واجور، علاقه داشت. آنقدر لباسهایش را عوض کرد که دیگر هیچ یک از لباسهایی که خیاطها میدوختند، او را راضی نمیکرد. به همین دلیل دستور داد هر کس لباس جدیدی برای او بدوزد، پاداش بزرگی میگیرد. دو شیاد که گرسنه و بی پول، وارد آن شهر شده بودند، از فرصت استفاده کرده، به قصر آمده و گفتند که طبق روشی که در کشوری دوردست یادگرفتهاند، میتوانند لباسی جدید و عجیب برای پادشاه بدوزند؛ لباسی که فقط یک لباس نیست و کارکردی عجیب دارد! این لباس میتواند افراد باهوش را از افراد احمق تفکیک کند؛ به صورتی که فقط افراد باهوش آن را میبینند و احمقها آن را نمیبینند. به شرطی که امکانات، پول و غذای مناسب در اختیار آنها بگذارند.
آنها داربستی ساختند و هر بار که کسی از آنجا رد میشد، اینگونه نشان میدادند که در آن داربست مشغول کارند. منتهی روی داربست هیچ نخی مشاهده نمیشد. هر کسی که پارچهای را روی داربست نمیدید، تصور میکرد چون احمق است، پارچه را نمیبیند. به همین دلیل برای اینکه پیش دیگران خجالت نکشد، شروع به تعریف از پارچه میکرد.
تا بالاخره یک روز خیاطها به پادشاه اعلام کردند که لباس او حاضر است. در هوا دستشان را جوری حرکت میدادند که انگار لباسی در دست دارند. پادشاه هم وقتی چیزی ندید، با توجه به تعاریف اطرافیان از آن لباس، تصور کرد که چون خودش احمق است، آن لباس را نمیبیند؛ بنا بر این به روی خودش نیاورد، و شروع به تعریف از لباس کرد. آنها کمک کردند که پادشاه لباسش را دربیاورد و آن لباس خیالی را بپوشد. پادشاه اظهار کرد که چقدر این لباس لطیف و سبک است. آن دو شیاد بعد از اینکه پول فراوانی گرفتند، به سرعت از قصر فرار کردند.
پادشاه چنان وجود این لباس عجیب را باور کرده و شیفته آن شده بود، که اعلام کرد برای آنکه مشخص کند در شهر چه کسانی باهوش و چه کسانی احمقند، به میان مردم خواهد رفت. مردم که از ماجرا با خبر بودند، با دیدن پادشاه در دل خندهشان گرفت، اما جرات گفتن حقیقت را نداشتند؛ و ضمنا کمی هم گمان میکردند که ممکن است به دلیل حماقتشان، لباس را نمیبینند. به همین دلیل همه شروع به تعریف کردن از لباس پادشاه کردند.
تا اینکه یک کودک با دیدن پادشاه بلند خندید و فریاد زد: ”پادشاه لخت است!“ مادر او هر چه کرد نتوانست او را ساکت کند، و کودک حرفش را تکرار کرد. کم کم هم مردم مطمئن شدند که لباسی وجود ندارد، و هم خود پادشاه! پادشاه هدایای زیادی به کودک داد، چرا که حقیقت را به او گفته بود؛ چیزی که مردم از گفتن آن به پادشاه ابا داشتند.
حاکمیت، بدون قدرت
حکمتهای زیادی در این داستان مشهور کودکان هانس کریستین اندرسن است. منظرهای مختلفی از این تمثیل را در زندگی خود، کشف میکنیم. اما از یک منظر، حکایت لباس پادشاه، حاکمیت است. حاکمیت، اقتدار مشروع برای حفظ امنیت و نظم در اداره کشور و جامعه است. پادشاه لخت، حاکمیت بدون قدرت و اقتدار است؛ حاکمی است که قدرت فائقی در حوزههای حاکمیت خود ندارد؛ در عین حالی که تصور میکند، قدرت در اختیار او است.
در تمدن سایبری، لباسهای نامرئی فراوانی برای حاکمیت دوختهاند. به تدریج لباسهای او از تنش در آورده میشود، و لباس خیالی نامرئی را بر تن او میکنند. تصور میکند، مقتدرانه در حال فرمانروایی است، تا در شرایط بحرانی و گلوگاهی، با کودک واقعیتهای محیط برخورد کند، و واقعیتها فریاد بزند که او لخت است؛ قدرتی در کار نیست.
اقتدار نمای توخالی
حاکمیت تصور میکند که قوام دادن تمدن، فرهنگ و سبک زندگی جامعه را بر عهده دارد، اما فرهنگ جامعه از یک سو با درگیر شدن با رسانههای دیگری که از دور مشغول قوام دادن (و یا از هم پاشاندن قوام) تمدن و فرهنگ به گونهای دیگر هستند، و از سوی دیگر با درگیر شدن در میدان زندگیای که عوامل متعددی در آن، نیازها، سبک و بافت زندگی آنها را، خارج از مدیریت حاکمیت، تعیین میکند، مسیر دیگری را میرود.
حاکمیت تصور میکند، انسجام اقتصاد جامعه را در دست دارد، و در حال انجام مدیریت میدان بازی اقتصاد است، اما زیرساختهای اقتصادی، با بازی بازیگران کوچک و بزرگ دیگر، از بیرون و درون محدوده جغرافیای کشور، بازی دیگری را ترتیب میدهند.
حاکمیت تصور میکند تکلیف تعلیم و تربیت فرزندان ما را مشخص میکند، و تمام امور با جزئیات تمام در دست او است؛ اما فرزندان ما از یک سو در بازی بازیگران غیر حاکمیتی در میدان آموزش کنکوری گرفتار شده، و حتی حاکمیت نیز مجبور به بازی در این میدان خود ساخته و داده شده به غیر میشود، و از سوی دیگر هم در میدان یادگیری واقعی برای امور زندگی واقعی خود، به گونه ای دیگر تربیت واقعی خود را دریافت میکنند.
حاکمیت گمان میکند حداقل از پس مدیریت رفت و آمد درون شهری شهروندان بر میآید، و قدرت را در این میدان بر عهده دارد؛ اما پس از افتضاح ایجاد شده در این میدان، و تجربه ناخوشایند شهروندان از این مدیریت ناموفق، و ساعتها کز کردن کنار خیابان و دویدن برای سوار شدن به وسیله نقلیه عمومی، میدانی دیگر توسط دیگران ایجاد میشود، و مدیریت رفت و آمد را در دست گرفته، و حتی به تنظیمگری موفق فعالان این حوزه و رفتار آنها، از جایگاه غیر حاکمیتی میپردازد. و حاکمیت که خود را بیرون معرکه میبیند، سعی میکند، اگر شد با معرکهگیری و تهدید و هیاهو، و اگر نشد، با التماس و تعدیل خواستههای خود، از گردانندگان این میدان درخواست کند، که بگذارند کمی او هم حکمرانی و تنظیم گری خودش را انجام دهد.
حاکمیت گمان میکند، دیگر از پس امنیت اطلاعات جامعه بر میآید، و حصار امنی برای حراست از کشور و نیز حریم خصوصی شهروندانش برقرار میکند، اما اطلاعات شهروندان که پیشکش، درصد عمدهای از تعاملات حاکمیتی و حکمرانی و فعالان رده بالای حاکمیت، در زیرساختها و با ابزارهایی انجام میشود که صریحا توسط دشمنان بیرونی حاکمیت، ساخته، پهن شده و مدیریت میشود.
حاکمیت تصور میکند مدیریت فضای نوآوری و صنعت را بر عهده دارد، و از ابتکار و خلاقیت جوانان و متخصصان بهره میبرد، و میدانی موثر در این زمینه ایجاد میکند، اما طیف زیادی از تلاشهای نوآورانه، در میدان ایجاد شده توسط شرکتهای بزرگ جهانی، جهت داده شده، گم میشود، یا این تلاشها را به درون خود جذب و هضم میکند، و تلاشهای حاکمیت، به بزرگتر و قوی تر شدن سیطره میدان این شرکتها ختم میشود.
البته هنوز حوزههای زیادی باقی مانده که اقتدار حاکمیت در آنها وجود دارد، اما تمدن سایبری، یکی یکی و با حوصله در حال فتح کردن، و کندن لایههای مختلف لباس حاکمیت است؛ و اگر حاکمیت دیر بجنبد، لباسی برای او باقی نخواهد ماند.
میدان تغییر پارادایم تمدنی
اشتباه نشود، بحث این نیست که شیادانی مشغول توطئه چینی و فریب حاکمیت هستند، و این اتفاقات به توطئه آنها در حال وقوع است؛ پس باید جلوی این اتفاقات را گرفت! در توطئه چینی و فریب دشمنان و فریبکاران شکی نیست، و به شرایط کنونی هم محدود نیست؛ از قبل بوده و در آینده هم خواهد بود.
مسأله اصلی این است که شرایط ایجاد شده در جامعه امروز، و مؤلفهها و مشخصههای تمدن سایبری، یک تغییر پارادایم تمدنی است. قواعد و مؤلفههای تمدن گذشته، در چرخه معادلات این تمدن، اعتبار ندارد. قواعد و سازوکارهایی که در پارادایم گذشته کارآمد بود، در این پارادایم محلی از اعراب ندارد. و قواعدی که در گذشته قابل اجرا یا حتی قابل تصور نبود، در میدان معادلات پارادایم کنونی، حرف اصلی را میزند.
فهم اصلی پارادایم در حال تحقق، مهمترین مسئله در حفظ حاکمیت در این میدان است. حاکمیت باید بداند که با پارادایم متفاوتی روبرو است، و قواعد معادلات این میدان، متفاوت از گذشته است. برای حفظ حاکمیت، باید این دستگاه معادلات را در این فضای پارادیمی جدید بشناسد، و طبق معادلات آن عمل کند.
تفاوت دشمنان و توطئه چینان گذشته و کنونی آن است، که کنونیها با قواعد پارادایم جدید به جنگ ما آمدهاند. ما هم باید برای مبارزه با آن دشمنیها و توطئهها، در معادلات همین پارادایم یا پارادایم برتری که قواعد آن بر پارادایم جدید شمول باشد، به جنگ آنها برویم. نه آنکه طبق قواعد پارادایم گذشته، با آنها بجنگیم، و با نارو خوردن از آنها در قواعد میدان جدید، به آنها فحش بدهیم و میدان را به آنها واگذار کنیم.
از سوی دیگر، برخی از تلاشهای افراد داخلی و حتی بعضا خارجی هم که بی طرفند و قصد دشمنی ندارند، اما طبق قواعد پارادایم کنونی عمل میکنند، با توجه به اینکه فضای حاکمیت و حکمرانی کنونی در فضای پارادایم گذشته بسته شده، در مقابل حاکمیت قرار گرفته، آن را تضعیف میکنند، و به همین دلیل دشمن تصور میشوند. در صورتی که قصد دشمنی در آنها وجود نداشته است. این حکمرانان کنونی هستند که با بافت حاکمیت و ساختار حکمرانی منسوخ، حرکت آنها را در این پارادایم هضم نکرده، و موجب تخریب اقتدار حاکمیت تصور میکنند؛ و بالطبع شمشیر مبارزه و مقابله با آنان را از رو و زیر میکشند. اتفاقا برخی از این افراد نوآورانی هستند، که میتوانند به حاکمیت کشور در یافتن اقتدار در پارادایم جدید کمک موثری کنند. اما برخوردهای چکشی حاکمیت سنتی با آنان، یا آنان را از میدان فعالیت طرد کرده، یا به فعالیت در میدان حاکمیتها و کشورهای دیگر سوق میدهد.
لباس تغییر ماهیت داده، در میدان و شرایط تغییر کرده
طیف مهمی از لباسهای خیالی را شرایط محیط و خصوصیات تمدنی جدید، با خصوصیات خودش به تن حاکمیت میپوشاند. تغییر شرایط و واقعیتهای محیط، جنس لباسهای گذشته را به لباسهای نامرئی و ناموثر در تمدن جدید تبدیل کرده است. این لباسهای قدرت هستند که در این تغییر شرایط، تغییر ماهیت دادهاند. آنچه که قبلا اقتدار حاکم بود، امروز به پدیدهای غیر موثر و بدون قدرت تبدیل میشود. و البته طیفی از این لباسهای نامرئی را هم توصیه کنندگان و تجویز کنندگان ناآگاه یا ناسالم و دغل باز، با استفاده از فرصت عدم فهم حکومت مردان از شرایط محیطی پارادایم جدید، به حاکمیت عرضه میکنند و بر تن آن میپوشانند.
اما مسئله اصلی اینجاست که پوشیدن لباس خیالی و از دست دادن اقتدار حاکمیت، بیش از هر چیز به فهم و تصور خود حکومت مردان باز میگردد. اگر پادشاه و اطرافیان، فضای واقعیتهای کنونی را فهم میکردند، دغل بازی دو لباس دوز دغل باز را هم فهم میکردند، حرف آنها را باور نمیکردند، و به این فتنه و آبروریزی گرفتار نمیشدند.
*****
اما باید دید مردان حکومت در شرایط کنونی کشورمان، چه نوع رفتارهایی را در مقابل لباسهای خیالی و پارادایم جدید انجام میدهند. در یادداشت بعدی، به طیف بندی انواع بازی مردان حکومت در تمدن سایبری میپردازیم. پس از آن در سلسله یادداشتهای بعدی، بتدریج ابعاد حاکمیت و حکمرانی در تمدن سایبری و مشخصههای پارادایم آن را تبیین میکنیم، و قواعد بازی در این پارادایم را مورد بحث قرار خواهیم داد؛ ان شاء الله. الحمد لله رب العالمین.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار