یادداشت دانشجویی | بادام تلخ طلاق
يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ – ۱۲:۴۲ یادداشت دانشجویی | بادام تلخ طلاق
زوجِ خواهان طلاق به این فکر میکند که با طلاق گرفتن تمام مشکلات برطرف میشود اما سکه طلاق دو رو دارد و ممکن است روی دیگر آن نادیده گرفته شود؛ پس باید تمام جوانب را بررسی کرد و سپس تصمیم قطعی گرفت.
به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس، فاطمه قهرمانی مسئول واحد خواهران انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبائی (ره) طی یادداشتی نوشت: زمانی که به زندگیهای زناشویی نگاه میکنیم، شاهد هستیم که در برخی از مواقع زوجین بر اثر نداشتن مهارت سازگاری، رضایت زناشویی بالایی ندارند؛ این عدم رضایت به خصوص در سالهای اولیه به چشم میخورد بهطوریکه سال اول زندگی مشترک از پرتنشترین ایام به شمار میآید.
طبق آمارهای منتشر شده، بیشترین نرخ طلاق مربوط به پنج سال اول زندگی مشترک است. برای مثال 67 هزار و 491 طلاق در سال 1396، 64 هزار و 25 طلاق در سال 1397 و 61 هزار و 728 طلاق در سال 1398 به ثبت رسیده است. زوجین با هزار آرزوی مبالغهآمیز وارد زندگی مشترک میشوند و زمانی که میبینند زندگی زناشویی انتظارات آنها را برآورده نمیکند، از زندگی خود دل سرد شده و این فکر به ذهنشان خطور میکند که انتخاب غلطی کردهاند، پس تنها راهی که به فکرشان میرسد این است که طلاق بگیرند.
* چه شد که به اینجا رسید؟
در دید زوجین طلاق برای رهایی از مشکلات، اولین گزینه است نه آخرین گزینه؛ این امر، نشات گرفته از چند عامل است. در گذشته فرهنگ پذیرش طلاق در بین خانوادهها به شیوهای که امروزه شاهد آن هستیم وجود نداشت به همین دلیل زوجین آنچنان رغبتی به جدا شدن نداشتند؛ در حال حاضر میبینیم که خانوادههای مبدأ زوجین، زوجی را که خواهان طلاق است، میپذیرند و حمایت میکنند. همیشه اولین تجربه طلاق در خانواده سخت است اما به مرور زمان و تغییر فرهنگ در خانوادهها، طلاق به رسمیت شناخته میشود و دیگر یک امر ناخوشایندی به حساب نمیآید.
مورد دیگری که باعث افزایش تمایل زوجین به متارکه شدهاست در دسترس بودن رابطه جنسی است. در گذشته رابطه جنسی منحصراً در چارچوب خانواده تعریف میشد اما امروزه شاهد روابط قبل و بعد از ازدواج هستیم. براساس تحقیقات Juliana French که درسال 2019 در مجله Psychological science به چاپ رسید، افرادی که قبل از ازدواج مرزی برای روابط جنسی خود قائل نبودند، بعد از مدت کوتاهی از ازدواج خود سرد شده و رضایت زناشویی پایینی را تجربه میکنند. ازطرف دیگر روابط فرا زناشویی گسترش یافته است و افراد بدون پذیرش مسئولیت میتوانند این تجارب را داشتهباشند؛ در نتیجه زمانی که دچار مشکل میشوند، برای بهبود رابطهشان تلاشی نمیکنند.
* تیغ جراحی خطرناک است
وجود تنش در بین همسران یک امر طبیعی است و اگر این تعارض نباشد باید به کیفیت آن زندگی شک کرد، اما اینکه با این اختلاف چگونه مواجهه داشته باشیم مهم است. زمانی که یک ناسازگاری جدی به وجود میآید، اولین گزینهای که به ذهن زن و شوهر میرسد طلاق است و شاید برای حل بحران آنگونه که باید تلاشی نمیکنند. اگر زوجین به این نکته برسند که طلاق آخرین گزینه است و درصدد رفع مشکل برآیند، شاهد کاهش چشمگیر آمار طلاق خواهیم بود.
زوج خواهان طلاق به این فکر میکند که با طلاق گرفتن تمام مشکلات بر طرف میشود و آینده روشنی برای خودش ترسیم میکند. اما هر یک از زوجین که خواهان طلاق هستند این را باید بدانند که طلاق مانند یک عمل جراحی است؛ وقتی که به یک بیماری مبتلا میشویم به پزشک مراجعه میکنیم، پزشک در وهله اول توصیه به عمل جراحی نمیکند و سعی دارد با دارو مشکل را بر طرف کند، در آخر اگر مسئله رفع نشد، پزشک بیمار را جراحی میکند.
تعارض در زندگی مشترک هم به همین نحو است. زوجین با وجود کشمکش باید سعی کنند که مشکل را برطرف سازند نه اینکه به طور کلی صورت مسئله را پاک کنند؛ چرا که یک باورغلط وجود دارد آن هم این است که بعد از طلاق اوضاع بهترمیشود، این در حالی است که در مواردی این امر صادق است اما در بسیاری از موارد خلاف آن ثابت شده است.
* آنچه که میبینید ممکن است همه واقعیت نباشد
تصمیم عجولانه برای جدایی از همسر مثل یک بادام است که وقتی میخوریم انتظار نداریم تلخ باشد، اما گاهی اوقات بادام ما تلخ است و به مزاج ما خوش نمیآید.
برای نمونه یکی از معضلاتی که ممکن است بعد از طلاق به وجود بیاید مشکلات اقتصادی است. زوجی که خواهان طلاق است باید به این فکر کند که ادامه زندگی خودش را چطور میخواهد بگذراند و از چه منبعی نیازهای مالی خود را تامین کند. مشکل بعدی دید اطرافیان به طرف مقابل است؛ اینکه به یک فرد مطلقه در جامعه چه نگاههای اشتباهی میشود مهم است؛ آیا فرد میتواند آنها را تحمل کند یا خیر. مشکلات روانی مثل افسردگی، اضطراب و… هم ممکن است به سراغ فرد بیاید.
علاوه براین مسائل، ممکن است مشکلاتی از قبیل بحرانهای روحی و روانی، خلأ عاطفی، افت تحصیلی، گرایش به بزهکاری و اعتیاد هم برای فرزندان به وجود آید.
زوجِ خواهان طلاق معمولاً خودش را عاری از هرگونه مشکل و زوج گریزان طلاق را مقصر میداند. این نکته را باید در نظر گرفت که برخی از مشکلاتی که در زندگی زناشویی وجود دارد حاصل عدم مهارت است؛ پس زوجین اگر طلاق بگیرند ولی در رفتار خود اصلاحی نداشته باشند در زندگی آینده نیز مجدداً دچار مشکل میشوند؛ برای همین است که در وهلهی اول تأکید بر یادگیری مهارتهای زناشویی است. یکی از راههایی که میتوان این نوع مهارتها را آموخت و در زندگی به کارگرفت مراجعه به مشاوران خانواده است. مشاور خانواده سعی میکند با توجه به نوع مشکل، در قدم اول زوجین را درک کند و با همکاری یکدیگر برای حل مسئله به یک راهکار اجرایی برسند.
* طلاق از نگاه کلان
اما در این مسئله فقط نگاه نباید به داخل خانواده باشد و سیاستگذاریهایی باید انجام شود که به زوجین در تصمیمگیری کمک کند. در قانون جدید حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 برای حفظ کیان خانواده و پیشگیری از طلاق، سازمانهایی مثل داوری و مراکز مشاوره خانوادگی پیشبینی شدهاست. این دو سازمان در کنار خانواده حضور دارند و تلاش میکنند ابتدا مشکلات زوجین را شناسایی و در مراحل بعدی با حل آن مشکلات از وقوع طلاق جلوگیری کنند.
قانونگذار در ماده 19 قانون جدید حمایت از خانواده، به مراکز مشاوره خانوادگی اختیار ارائه خدمات را به زوجینی که در آستانه طلاق هستند، دادهاست؛ این مراکز در صورت مصالحه زوجین میتوانند به تنظیم سازشنامه اقدام نمایند. همچنین، اگر طرفین حاضر به سازش نشوند، مشاوران مراکز مذکور به صورت مکتوب و مستدل نظریه کارشناسی خود را با ذکر دلایل و مستندات به دادگاه ارائه میکنند و دادگاه بنا بر صلاحدید تصمیم میگیرد.
مطابق بند 10 سیاستهای کلی خانواده که مقام معظم رهبری ابلاغ فرمودهاند، لزوم توجه به مشاوره پیش از ازدواج و مشاوره در حین ازدواج دیده میشود که این امر در این قانون نادیده انگاشته شده است؛ لذا اگر به دنبال افزایش کیفیت روابط زناشویی و کاهش چشمگیر آمار طلاق هستیم، انتظار میرود قانونگذار علاوه بر اجباری کردن مشاوره پیش از طلاق که یک امر پسندیده است، این التزام را به مراحل قبلتر بیاورد تا زوجین به مرحله نهایی که طلاق است نرسند.
بسیاری از مشکلات زوجین که در زندگی با آنها مواجه هستند در نتیجه عدم آگاهی صحیح، انتظارات نامعقول و عدم مهارتهای زندگی زناشویی است که هدف اصلی مشاوره، آگاهیبخشی به زوجین، آموزش مهارتهای زندگی و اصلاح باورهای نادرست آنها است. اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم از شرایط افرادی حکایت میکند که در آستانه ازدواج هستند و به دلیل هزینههای سنگین مشاوره و عدم تقبل این هزینهها توسط بیمههای خدمات درمانی، به مراکز مشاوره رجوع نمیکنند و با شناخت کم وارد زندگی مشترک میشوند.
در آخر باید به این نکته اشاره کرد که طلاق پایان یک ازدواج است نه پایان یک زندگی ولی باید در ابتدا برای اصلاح تلاش کرد نه برای طلاق چرا که گاهی اوقات تبعات طلاق گرفتن بیشتر از جدا نشدن است.
انتهای پیام/
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار