لیبرال دموکراسی ؛ بلای جان بشر امروز!
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹ – ۲۱:۳۲ لیبرال دموکراسی ؛ بلای جان بشر امروز!
در گام دوم انقلاب اسلامی آنچه بیش از همه ضرورت دارد، در ضمن عبرتآموزی از گذشته و توجه به نقاط قوت و ضعف، کامورزیها و ناکامیها، فرصت ها و تهدیدات، تلخی ها و شیرینیهای رخ نموده در عرصههای مختلف است که البته نقشه راه جامعه چه با نگاه به داخل و چه در فضای بین المللی و جامعه جهانی نیز منظور می گردد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس حجت الاسلام ابوالقاسم علیزاده مسئول نمایندگی ولی فقیه در فرماندهی حفاظت سپاه در یادداشتی به بررسی تبعات لیبرال دموکراسی در زندگی بشر امروز پرداخت.
متن یادداشت به شرح ذیل است:
در گام دوم انقلاب اسلامی آنچه بیش از همه ضرورت دارد ، در ضمن عبرت آموزی از گذشته و توجه به نقاط قوت و ضعف ، کام ورزی ها و ناکامی ها ، فرصت ها و تهدیدات ، تلخی ها و شیرینی های رخ نموده در عرصه های مختلف ؛ تمرکز بر سه اصل اساسی چرخه حیات و زندگی بشر می باشد که البته نقشه راه جامعه چه با نگاه به داخل و چه در فضای بین المللی و جامعه جهانی نیز منظور می گردد.
۱- جهانبینی ؛ که به منزله ریشه و بیخ و بن هر حرکت و تحولی می باشد . زیرا بینش و نوع عقیده است که باورهای آدمی را شکل می دهد. البته عقائد و باورها نیز ریشه در تعلیم و تربیت و به عبارتی علم و آگاهی و معرفت و بصیرت دارد که در دو حوزه خدا دادی انسان یعنی عقل( مرکز خرد و تفکر و اندیشه و علم و آگاهی ) و قلب (مرکز یقین و ایمان و باور و وجدان) تجلی می یابد.
۲ – در فرایند رو به رشد و نمو و تعالی و کمال آدمی ، پس از شکلگیری نوع بینش و جهان بینی و عقائد و باورهای عقلی و قلبی ، نگرشها و نوع نگاه انسان ها به ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی است که جهت خود را پیدا می کند. طبیعی است که نوع نگرش و نگاه به هر چیزی در عرصه زندگی مبتنی است بر نوع جهانبینی و باورهای آدمی . اگر بینش و عقائد و باورها، توحیدی و الهی باشد به طور طبیعی نگاه و نگرش انسان به تمامی فعل و انفعالات زندگی و جریان ها و پدیده های پیرامون خود نیز توحیدی و الهی تنظیم می گردد و اما اگر باورها رنگ لیبرالی و سکولاری و یا هر ایسم و ایزم ساخته و پرداخته بشر به خود بگیرد به تبع آن نگاه آدمی نیز لیبرالی و سکولاری و یا بر طبق هر عقیده و جهانبینی دیگری شکل میگیرد و اگر بینش الحادی و مادی باشد همچنین ….. این نزاع و اصطکاک همواره در طول تاریخ حیات بشر بین انسانها بوده است . آنچه مهم تر به نظر می رسد اصل سوم این چرخه حیات و زندگی است.
۳- منش و کنش و به عبارت دیگر رفتار و کردار و عمل انسان هاست که میوه و محصول دو اصل قبل است وقتی بینش الهی و توحیدی بود به طور طبیعی نگاه و نگرش انسانها نیز توحیدی و خدایی می شود و این نوع نگاه آدمی را به عمل صالح و رفتار نیکی که مورد پسند خدای متعال است رهنمون می گردد . چنانکه عقیده لیبرالی و یا الحادی و مادی و یا حیوانی و شیطانی نیز نوع نگرش به محیط پیرامون و ابعاد مختلف زندگی را این گونه تنظیم کرده و جهت میدهد و در نهایت در رفتار و عمل آدمی ثمره و نتیجه آن تجلی مییابد. این یک حقیقت و منطق مسلمی است که به گواه تاریخ و نیز واقعیت های زندگی انسان همواره جریان داشته و دارد مهم این است که بدانیم با چگونه بینش و عقیده و جهانبینی ای ، ریشه ی درخت زندگی ما پا گرفته است ؟ آیا بذر باورها و ایمان های ما مبتنی بر بینش توحیدی است و یا لیبرالی و کمونیستی و ماتریالیستی و یا حیوانی و شیطانی و یا هر جریان اعتقادی دیگر …؟
حال با این مقدمه کوتاه اما مهم ، ذهن و دل همه آنان که دغدغه پیشرفت و رشد معنوی و مادی جامعه و ملت شریف ایران را صادقانه داشته و دارند و از شرایط سخت پیش آمده در عرصه زندگی مردم رنج میبرند را به عامل اصلی این گرفتاری ها توجه میدهم تا از این رهگذر تنها راه نجات ملت و کشور و بلکه دنیا از بحران های اقتصادی و مالی و سیاسی و حتی فرهنگی و اجتماعی و نیز نا امنی ها و بی عدالتی ها و ظلم ها و فتنهها شفافتر عیان گردد.
همه میدانند کشور عزیزمان ایران ، کشوری است دارای ذخایر سرشار و ثروتی عظیم و ارزشمند به لحاظ داشتن نیروی انسانی مستعد و ظرفیتهای قابل توجه رشد و توسعه در عرصه های مختلف که کافی است تنها در جهش ها و پیشرفت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی منصفانه و بدون تعصب و ذهنیت مرموز و مخربی که رسانههای بیگانه و ضد انقلاب با پشتوانه نظام سلطه به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی و روباه پیر انگلیس و ایادی منطقهای ایشان بوق و کرنا میکنند، بررسی و نظری افکنده بشود!
هرچند این سوال و یا معما همه را گیج کرده است که واقعاً اداره کشوری با ۸۵ یا ۹۰ میلیون جمعیت ، با این همه ثروت خدادادی و امکانات و داراییهای سرشار ؛ چرا مشکل و یا کار سختی باشد تا جایی که بناچار راه نجات و رهایی را در برجام های نافرجام جستجو کنیم و یا به بیگانگانی که همچون گرگان گرسنه و وحشی ، هر از چند گاهی چنگ و دندان به ملت ایران نشان میدهند، دلخوش نماییم ؟ آیا مردم نجیب و سربلند و مقاوم ایران اسلامی مستحق این همه رنج و گرفتاری و یا خفت و ذلت است ؟ به راستی ریشه اصلی این گرفتاری ها کجاست؟
البته اگر بخواهیم در پاسخ به این سوال به رسانههای بیگانه و جنگ روانی جبهه اصلاح طلبی و لیبرالی و نگرش های بیگانه پرستی و تشنگان قدرت و ثروت مادی و خود باختگان سست ایمان و ترسو و بزدل نظر کنیم و به القائات و شبهه افکنی و بیانصافی و رذل صفتی قلم ها و زبانهای وابسته به بیگانگان را محور توجه خود قرار بدهیم ؛ می شود حکایت همان دزدی که دست به دزدی زده بود و خود نیز فریاد می زد : آهای دزد! آهای دزد! ……
آری ! راه انداختن موجی دروغین با هدف رد گم کردن و آدرس غلط به مردم دادن و انحراف افکار عمومی به جای مسئولیتپذیری و پاسخگویی به توده مردم مظلوم و شریفی که به آنان دلخوش داشته و اعتماد نمودند، نزدیک ترین و ساده ترین راه و عملی است که سیاست بازان تشنه قدرت و ثروت معمولا پیشه میکنند.
و حال به راستی راه چاره چیست؟
پس از چند دهه ، سپردن سرنوشت قدرت و ثروت در کشور به جریان ها و احزاب خاص سیاسی که وجه مشترک شان در غرب زدگی و اندیشه ی لیبرال دموکراسی بوده و هست و به تبع آن جهت نگاهشان به جای سرمایههای داخلی بدست بیگانگان ، و به جای تکیه نمودن به کانون های علمی و پژوهشی و توانمندی های داخلی، براحتی از صاحب نظران و اندیشمندان و ظرفیتهای داخلی عبور کرده و سالها به بهانه توسعه اقتصادی و سیاسی و گفتگوی تمدنها و بالاخره مذاکرات برجامی همه ی هست و نیست ملت ایران را چوب حراج زدند و نه تنها به حریم اعتقادات و ارزشهای فرهنگی و دینی مردم همچون عفاف و حجاب تجاوز کردند، که وضع اقتصاد و نان و آب مردم را نیز به مخاطره انداخته و متاسفانه تا توانستند شکاف بین توده های محروم و مظلوم جامعه و سرمایهداران زالو صفت را بیشتر و بیشتر نمودند. آیا هیچ می دانید هم اکنون در کشور ، مناطقی هست که مردم با هیچ واقعاً هیچ ! زندگی میکنند؟
با اینکه بهترین خاک و آب برای کشاورزی در اختیار دارند اما محصولاتشان روی دستشان تلف و هدر می رود و در عین حال از خارج از کشوراقلام مورد نیازی همچون ذرت و نی شکر وارد می گردد. آیا سیاستهای اقتصادی صاحبان اندیشه لیبرالی و سکولاری ولی نعمتان این کشور یعنی مستضعفان و فقرا را فقیرتر و سرمایهداران را فربه تر نکرده است آیا کافی نیست اعتماد به این قوم یاجوج و ماجوج ؟
آیا بس نیست بی اعتمادی به نسل جوان و استعدادهای معجزه آفرین داخلی و آیا سرزمین حاج قاسم سلیمانی که فریاد شور آفرینش هنوز در آسمان ایران و بلکه جهان طنین انداز است که ( ما ملت شهادتیم ما ملت امام حسینیم) برای کدامین نیاز مردم و جامعه دستش خالی است که باید در برابر دنیای استکبار اینگونه ذلیلانه کوتاه آمده و با تسلیم در برابر چند سند مرموز و مذاکرات مرموز تر از آن؛ دلگرم باشیم ! تنها راه نجات از مشکلات ، نه در دلخوشی و دلگرمی مذاکره با بیگانگانی است که خود عامل همه ستم ها و نا امنی ها و بیچارگی ملت ها از جمله ملت ایران بوده و هستند ؛ که در بازگشت به حاکمیت سیاسی مبتنی بر مبانی دینی و ارزشهای مکتبی و اسلامی و مراجعه به مکتب امیرالمومنین علی و نهج البلاغه پربار و ارزشمندش و منطق و مکتب امام حسین علیهما السلام و فاصله گرفتن از اندیشههای لیبرالی و الحادی و سکولاری است . ریشه همه گرفتاری ها در فاصله گرفتن از آموزه ها و دستورات دینی و رعایت نکردن حلال و حرام خداست.
آنچه مردم را امیدوار به آینده می کند توجه به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که توسط سکاندار کشتی انقلاب امام خامنه ای (مدظله العالی) در چهل سالگی انقلاب اسلامی صادر فرمودند. گام دوم انقلاب! گام وداع با اندیشههای الحادی و لیبرالی باید باشد. گام خداحافظی با ایسم و ایزم های من درآوردی بشر، از اومانیزم گرفته تا فیمنیزم و… گام دوم انقلاب!
گام پیشرفت و تعالی و اقتدار بیشتر، تحت سایه آموزه های دینی و مکتبی ؛ باید باشد. آنچه این ملت بزرگ را بزرگتر می کند نه قیل و قالهای رسانههای بیگانه و نه اراجیف مشتی سلبریتی خوشگذران و بی درد و نه دنیا طلبان تشنه ی قدرت و ثروت و نه عمله و پیادهنظام فرهنگ بیگانه و غربی و نوکران جیره ۳خوار نظام سلطه در منطقه و نه عوامل نفوذی و خودفروخته داخلی که گلوگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر در کشور را مدتی است به ناحق اشغال نموده و جز در جهت خوشایند اربابان ظالم وجنایتکار شان به چیز دیگری نمی اندیشند ؛ بلکه تنها چیزی که بر عزت و اقتدار و عظمت ملت ایران می افزاید و به فضل الهی با سربلندی تمام ، کشور و نظام اسلامی را از گردنه های سخت و پیچیده فتنههای آخرالزمانی عبور خواهد داد، تنها و تنها یک مثلث مبارک و غرورآفرینی است که در سیره و سیرت حاج قاسم سلیمانی ها با مرکب خون پاکشان به نقش و نگار در آمده است. مثلث امیدبخشی که ضلع اصلی آن بینش و عقیدهای توحیدی و الهی ، خداباوری و معاد باوری است و ضلع دوم آن نگرش ولایی و حسینی و مهدوی (علیهمالسلام) است و در نهایت ضلع تمام کننده آن منش و کنش و رفتار عاشورایی است که خود ترجمان این جمله امام حسین علیه السلام است که در صبحدم عاشورا به سپاهیان و یاران مظلومش فرمودند:"علیکم بالصبر و الجهاد " صبر یعنی ایستادگی و کم نیاوردن در برابر توطئه ها و تهاجمات و تحریم ها و فتنه های دشمنان و منافقان کوردل و جهاد یعنی تلاش بیوقفه ور و کم نگذاشتن در حمایت از جبهه و دین حق و در دفاع از حقوق مسلم ملتهای محروم و مظلوم عالم.
این است منطق روح خدا و شهیدان
همیشه شاهدی که در دامنه کربلا و عاشورا ، منطق همیشه جاوید و زنده و زنده کننده امام حسین علیه السلام را پاس داشته و به امید رسیدن به قله سبز مهدوی عج و نجات و رهایی بشر روی زمین از ناامنی و بی عدالتی و ناپاکی به پیش میرود. و به لطف و کرم الهی به زودی با تحقق لیظهره علی الدین کله ، علیرغم میل مشرکان و کافران و منافقان و ظالمان عالم درجهت استقرار حاکمیت عدل جهانی مهدوی عج جشن رهایی بشر از هرگونه فساد و پلشتی را بر پا خواهد نمود، و در این زمان است که بشر طعم شیرین عدالت و پاکی و امنیت و انسانیت را خواهد چشید انشاالله.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار