چالشهای معماری نظام موجود تعلیم و تربیت در یک نگاه
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ – ۰۷:۲۴ چالشهای معماری نظام موجود تعلیم و تربیت در یک نگاه
در یک جامعه پیشرو، حوزه تعلیم و تربیت باید چند دهه جلوتر از حوزههای دیگر باشد، و حتی آنها را به همراه خود به سمت پیشرفت و تعالی جامعه بکشاند؛ بر خلاف آنکه امروز، چند دهه عقبتر از حوزههای دیگر است! معماری نظام کنونی تعلیم و تربیت، چالشهای پیش روی آن را بهتر تبیین میکند.
گروه آموزش و پرورش خبرگزاری فارس ـ اردوان مجیدی پژوهشگر و فعال تعلیم و تربیت: در سلسله یادداشتهایی، به ریشهیابی و کالبد شکافی مشکلات ماهوی نظام تعلیم و تربیت و ارائه راهحلهای ممکن پرداخته بودیم. این بیست و هفتمین بخش از این یادداشتها است.
پس از اشاره ای به ابعاد پارادایم جدید تعلیم و تربیت، در یادداشت قبلی به اجمال معماری مطلوب در تحقق نظام متفاوت تعلیم و تربیت، تبیین شد. بر اساس این تبیین، حال می توان به تبیین معماری و چالشهای نظام تعلیم و تربیت کنونی پرداخت.
این یادداشت و چند یادداشت بعدی، از بخشهائی از کتاب ”گذار در بحران؛ تعلیم و تربیت در گذار به سمت نظام برتر“، تالیف نگارنده همین یادداشتها، که در حال انتشار در انتشارات خبرگزاری فارس است، انتخاب شده است.
نظام کنونی تعلیم و تربیت؛ چالشهای پیش رو
نظام تعلیم و تربیت در پاسخگویی به مأموریت خود، با توجه به شرایط و نیازهای جامعه امروز، دچار چالشهای فراوانی است. برای اینکه معماری نظام کنونی تعلیم و تربیت را بهتر درک کنیم، لازم است تا ابتدا نگاهی اجمالی به برخی از این چالشها بیاندازیم:
در یک جامعه پیشرو، حوزه تعلیم و تربیت باید چند دهه جلوتر از حوزههای دیگر باشد، و حتی آنها را به همراه خود به سمت پیشرفت و تعالی جامعه بکشاند؛ بر خلاف آنکه امروز، چند دهه عقبتر از حوزههای دیگر است!
شاگردان را برای آن به مدرسه میفرستیم، که توانمندیها، آگاهیها، مهارتها، باورها، عادتها، منش، هنجارها و رفتارهای مناسب برای جامعه پیشرفتهتر و تکامل یافتهتر آینده را کسب کرده، اما مدارس عملا چنین مأموریتی را دنبال نمیکنند؛ و با شعار آموزش علوم پایه، عمدتا فقط بر اهداف دانشی متمرکز میشوند.
فرزندانمان را به مدرسه میفرستیم تا مدرسه بستر رشدشان را در ابعاد مختلف عاطفی، معنوی، هیجانی، نظری، اخلاقی، ادبی، هنری، جسمی، تعامل اجتماعی، اقتصادی، مهارتی و … فراهم آورند، اما نظام رسمی ضمن آنکه در همه این ابعاد شعارهایی میدهد، ولی در عمل فقط متمرکز بر ابعاد نظری محض میشود.
دو مأموریت اساسی مدرسه
مدارس در آموزش ماشینی حبس شده، که در آن کتابهای درسی یکسان، با طراحی و تدوین یکسان، بدون توجه به خصوصیات و تفاوتهای فردی و استعدادهای شاگردان، و شرایط محیطی، در همه جا اعمال میشود.
برخورد معلم با کتاب درسی، به منزله دستور کار کاملا مشخص است. فهم شاگرد باید نسبت به موضوع، عینا آن چیزی باشد که در این فصل از کتاب درسی آمده است. نه کم و نه بیش! به زور کتابهای درسی، شاگردان را به تفکر همگرا سوق داده، و آنها را ترغیب میکنیم، تنها از زاویهی محدودی به مسأله نگاه کنند، و فقط از روشهای قدیمی و بیان شده برای حل مسأله استفاده کنند. رویکرد کتابهای درسی، شاگردان را از تفکر واگرا و پرداختن به زوایای مختلف مسأله و راه حلهای خلاقانه منع میکند، چون این راه حلهای خلاقانه، در چارچوب کتاب درسی مذکور نمیگنجد. در این مسیر، قدرت تفکر، خلاقیت و هویت شاگردان از بین رفته، وتوانمندی آنها به سطح مجریان دستورالعملهای کاملا مشخص تقلیل پیدا میکند.
نظام رسمی در آزمونهای با جوابهای از پیش تعیین شده همگرا حبس شده، و سازوکارهای آموزشی در مقابل تفکر واگرا، درمانده شده است. شاگردان در فاجعه سازوکار ارزشیابیای کورکورانه و ماشینی سنجیده شده و به آنها برچسبهای موفق و ناموفق، و کم استعداد و پر استعداد زده میشود و فاجعه از آنجا مضاعف میشود که این شاگردان را در یک رتبه بندی یک بعدی، بر حسب ارزیابی ماشینی مذکور ردیف میکنند، و رتبههای برتر را به عنوان نورچشمی، و سوگلی در همه جا بر صدر مینشانند، و الباقی را به عنوان "الباقی" کنار میزنند. در نظام شاگرد اولی، یک نفر به عنوان شاگرد اول تحسین شده، و الباقی به صورت غیر مستقیم تحقیر میشوند.
حاکم شدن روش سخنرانی معلم، کتاب درسی، مشق و آزمون، یک گردونه حفظ محور کور را در نظام آموزشی ایجاد کرده است. تمام موضوعات آموزشی فقط در قالب کتابهای درسی معنادار میشود، و انگار نظام آموزشی راهی برای پوشش و تحقق یادگیری این موضوعات، و ارتقاء توانمندیها، بدون کتاب درسی نمیشناسد.
بهترین فرصت در بهترین دوره عمر فرزندانمان، صرف یادگیری موضوعات غیر کاربردی شده، و از فراگرفتن هزاران موضوع ضروری مورد نیاز در زندگی واقعی خود، که با آنها دست به گریبان خواهد بود، باز میماند.
از آموزشهای ضروری برای زندگی، توانایی کسب و کار، فهم اقتصادی، ارتباط واقعی با طبیعت، درگیر شدن واقعی در جامعه و تعاملات و ایفای نقشهای اجتماعی، تربیت فرزندان، فنون مدیریت و برنامهریزی، مهارتهای فنی و تخصصی، فناوری روز و …. خبری نیست؛ و اگر هم باشد، بلافاصله برچسب فوق برنامه و خارج از مدرسه و نظایر آن میخورد؛ و بالاخره با زبان بی زبانی به شاگردان اعلام میشود : ”که به درس خودت برس، اینها حاشیه است“. و اینگونه، متن زندگی را برای شاگردان به حاشیه، و حاشیه را به متن تبدیل میکنیم.
کلیشه سازی باورها در تربیت تفکر همگرای کتابهای درسی
برخورد معلم با درس، در قالب دستور کار کاملا مشخص است. معلم باید مطیع کتاب درسی باشد و عینا آن را در کلاس، عرضه، بازگویی، اجرا و بازخواست کند. برخورد شاگرد هم با این درس، به منزله عین مفاد لازم به یادگیری است. شاگرد باید اطلاعاتی که در آن نوشته دریافت کند، کاملا مطالب بیان شده را فراگرفته، دستورات آن را مو به مو اجرا کرده، و عین آن را در هنگام امتحان بازگوید.
شاگرد به صورتی منفعل تربیت میشود، و یاد میگیرد که باید محتوای از پیش تعیین شده ای، برای یادگیری و فعالیت او آماده باشد، و او همان را دریافت و طبق همان عمل کند. روحیه فکر کردن، کنجکاوی، جستجوگری، استنباط آزاد، پرداختن به زوایای مختلف موضوع و نظایر آن، در او از بین رفته، و عادت به حفظ کردن، منتظر بودن برای تصمیم گیری دیگران در مورد او، بیارادگی در برخورد با مسائل واقعی و نظایر آن در او شکل میگیرد.
شاگردان در دروس منطقی نظیر ریاضیات قرار نیست خودشان به جست و جو، کنکاش و یافتن قواعد ریاضی و بکاربردن آن بپردازند. قواعدی از پیش تعیین شده به آنها ابلاغ میشود، و آنها هم باید بی کم و کاست، عینا همان را حفظ کرده و پس بدهند.
دروسی نظیر ادبیات که روح و جوهره حکمت و معرفت در آن با طبع زیبا، ظریف و لطیف جاری است، و انسان را به شوق، وجد و حرکت در میآورد، اینجا و در کتاب درسی شاگردان، به یک ابلاغیه منتخب از مباحثی تبدیل میشود، که شاگردان باید الف تا یای آن را کورکورانه و چشم بسته، خوانده و قواعد آن را تشخیص دهد.
در روند متداول کلاسهای ادبیات، کی قرار است شاگرد از خواندن یک داستان یا شعر لذت ببرد؟! ما فراموش کردهایم که جوهره اصلی ادبیات، تبدیل کردن معرفت و حکمت به محتوایی جذاب، با استفاده از ابزار کلمات و گفتار است، که مخاطب از خواندن و شنیدن آن لذت برده، و به واسطه این لذت جذب شده و محتوای معرفت و حکمت آمیز مذکور را دریافت کند.
اما با خواندن طوطی وار و درس گونه متن مذکور در یک جلسه خشک و کسالت آور، و انجام تمرینات با اجبار، نه تنها رابطه خوبی در ذهن فرد با حکمت مذکور برقرار نمیشود، بلکه از هر چه که در آن حکمت بیان شده تنفر پیدا کرده، و از آن دوری میگزیند. رفتارهای ناهنجار طیف وسیعی از جوانان در جامعه، و حکمت گریزی، لاابالی گری، دین گریزی و خروج از توازن، بی ارتباط با همین مشی کتاب درسی ادبیات و تعلیمات دینی و نظایر آن در مدارسمان نیست. ما ناهنجاری را در نوع مواجه کردن شاگردان با محتوای حکمت آمیز و معرفتی، به صورت معکوس به آنها آموختهایم.
بزرگترین اشتباه مدرسه آن است که بر اساس معدل گیری میزان یادگیری همه شاگردان، خوراک یکسانی را برای همه شاگردان، به صورت میانگین در نظر گرفته، و همه را مکلف به یادگیری همان میکنند.
معماری نظام کنونی
بر اساس تبیینی که در یادداشت قبلی از مدل عمومی معماری نظام مطلوب انجام شد، و پس از اشاره اجمالی به چالشهایی که نظام کنونی با آن مواجه است، حالا میتوان نگاهی یکپارچه به نظام موجود کرد. اگر از پنجره مدل عمومی معماری نظام مطلوب به نظام موجود نگاه کنیم، تصویری چون شکل زیر را فهم میکنیم.
حاکمیت و نظام رسمی تعلیم و تربیت درگیر ساختاری بوروکراتیک و حجیم، با رویکرد محافظه کار است، که سازوکارهای آموزشی یکپارچه و بستهای را در همه حوزههای نظام تعلیم و تربیت اعمال کرده، با دقت اجرای آن را دنبال کرده، و اجازه نوآوری و خلاقیت را نمیدهد. منابع آموزشی فقط به صورت کتابهای درسی، آنهم با رویکرد تفکر همگرا، برای آموزش در همه مدارس و برای همه شاگردان، به صورت یکپارچه ابلاغ میشود.
همه مدارس، با رویکردی صنعتی به صورت همسان، رویکرد ابلاغی کتابهای درسی را اجرا میکنند. و این رویکرد در پهنه رویکرد تعلیم و تربیت رفتارگرای مطلق یا رادیکال، یادگیری برنامهای اسکینری را مبنای روش تعلیم و تربیت قرار میدهد.
یک نظام ارزشیابی با محوریت نمره و رتبه بندی، که قبولی کنکور را به عنوان آمال و مقصد تربیت، ترسیم و نشان میکند، تمام فعالیتهای آموزشی را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
و اینجا شاگردان که نام دانش آموز بر آنها نهاده میشود، تنها کسب دانش در برنامه آنها گنجانده میشود، و تجسمی از رشد ابعاد دیگر آنها به صورت جدی وجود نداشته، و سازوکار جدیای برای غیر آن در بافت نظام پیش بینی نمیشود. و در این دانش –آموزی، او و خانواده او را درگیر چرخه سبک زندگی معیوب میکند، تا حیات آنها را در تمدن غرب محور صنعتی شده امروزی، تداوم ببخشد.
معلم در این میدان مجری دستورات جزئی شده نظام رسمی است، و برای هر گونه خلاقیت و نوآوری با دشواری و محدودیت فراوان مواجه است، به گونهای که تفکر، ابتکار و تحول برای او بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود. او که فقط وظیفه کلیشه شدهای بر دوشش قرار گرفته، در فضای بسته مدرسه حفظ مدار صنعتی، روش سخنرانی را تنها ابزار مناسب برای آموزش مو به موی کتابهای درسی از پیش تعیین شده و جزئی نگر همگرای موجود مییابد. و در چنین میدانی شاگردان یا همان دانش- آموزان، منفعل و منتظر دستورات و خوراک آماده از پیش تعیین شده، تربیت میشوند. چیزی که در بافت شخصیتی آنها رسوخ کرده، و به دوران زندگی پس از فارغ-التحصیلی از مدرسه نیز کشیده میشود.
رسانهها، اجتماع سایبری، جامعه و محیط کار، در پشت دیوار ایزولاسیون مدارس از محیط بیرون قرار گرفتهاند، و بواسطه دیسیپلینهای ماشینی و کارخانهای مدارس، تلاش میشود تا مدارس، کمترین تعامل واقعی را با آنها داشته باشند. به جای استفاده مناسب و موثر از آنها، پاسخ به نیازهای واقعی آنها، و تعامل موثر مدرسه با آنها، آنها عناصری مزاحم در فرایند ماشینی تعلیم و تربیت محسوب میشوند. به همین لحاظ محیط مدارس، فضای عقب مانده 20 تا 30 سالهای را نسبت به جامعه بیرون خود تجربه میکنند.
خانوادهها در این میان در برزخی بین جامعه و مدرسه قرار دارند. از سویی مدرسه به آنها کمترین اجازه مداخله در فرایند آموزشی را نداده، آنها را بیرون در مدرسه نگه میدارند، و اجازه مشارکت فعال در فعالیتهای آموزشی داخل مدرسه را نمیدهند. از سوی دیگر وظایفی از تعلیم و تربیت ماشینی را بر عهده خانواده گذاشته، و آنها را مجبور میکنند دقیقا طبق همان نظام بسته صنعتی، فعالیتهای آموزشی را طبق موارد ابلاغی نظام رسمی، در محیط منزل اعمال کنند. و این تبیین، متاسفانه ترسیمی تخیلی در کتابی نظیر 1984 جورج اورول[1] نیست، بلکه واقعیتی است که نظام تعلیم و تربیت کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان، درگیر آن هستند.
*****
در یادداشت بعدی، انشاءالله به تبیین معماری دوران گذار خواهیم پرداخت. ان شاء الله. الحمد لله رب العالمین.
[1] – (اورول، 61)- کتابی که در آن اوج صنعتی سازی و نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) در یک پادآرمان شهر تخیلی، ترسیم میشود.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار