علوی بروجردی حاضر نیست با فضلای حوزه درباره دلایل رد اقتصاد اسلامی گفتوگو کند
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹ – ۰۹:۲۳ علوی بروجردی حاضر نیست با فضلای حوزه درباره دلایل رد اقتصاد اسلامی گفتوگو کند
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در واکنش به اظهارات آیتالله علوی بروجردی در رد اقتصاد اسلامی گفت: در این 40 سال، علوم انسانیِ اسلامی مجال داشته تا خود را در اجرا محک بزند؟
به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری فارس، در هفتههای اخیر علوم اسلامی و به ویژه علم اقتصاد اسلامی در جامعه به ویژه بین اساتید حوزه و دانشگاه مورد بحث قرار گرفته است.
این امر پس از ادعای آیتالله علوی بروجردی در رد اقتصاد اسلامی مطرح شد. آیتالله علوی بروجردی در بخشی از سخنان خود در این باره گفته است: «چطور میآییم در اینجا، میخواهیم یک رشته اقتصاد اسلامی درست بکنیم؟ ما چندتا روایت و آیه داریم برای اینکه اگر تورم بالا رفت چه جور بخواهیم کنترلش بکنیم؟ چندتا آیه و روایت داریم که رشد اقتصادی با چه فرمولی باید درست بشود؟…پیغمبر یک مرشد معنوی هست. آمده ارزشهای معنوی جامعه را بالا ببرد. نه اینکه بیاید اقتصاد درست بکند، نه اینکه بیاید علوم درست بکند. اقتصاد اسلامی هم یک شوخی است».
پس از آن بسیاری از اساتید حوزه و دانشگاه در یادداشتها و گفتوگوهای مختلف این ادعا را رد کرده و به این اظهارات واکنش نشان دادند. در این باره با حجتالاسلام والمسلمین «رضا غلامی»، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را میخوانید:
دوران سلطه پوزیتیویسم منطقی بر علم سپری شده است
آیا میتوان مدعی شد که امر عُرفی و نیز یکی از شاخههایش که عرف کارشناسانه است و علوم بشری بر بستر آن مجری میشوند، دچار نوعی گسست و بیاعتنایی به مبانی متافیزیکی و مبادی ارزشی شده است؟ آیا در جهان متجدد، صرفاً سیره عقلا است که شرط اصلی ظهور علوم جدید و اتصافشان به علم به شمار میرود؟
شاید در گذشته تقریباً به طور یکدست اینگونه بود، اما امروز نظریههای پست مدرن تحولات جدی و بسیاری را در فلسفه علم بوجود آوردهاند؛ به طوری که فضای گفتمانی حاکم بر جوامع را صرف نظر از نسبت آن گفتمانها با حقیقت، برای علم هسته سخت یا پادایم تلقی میکنند که تا زمان پابرجا بودن، آن گفتمان از هسته سخت و یا پادایم علم صیانت میکند. از همین جهت است که نظریههای فرهنگی و زبان شناختی با نظریههای فلسفه علم پیوند خورده و نظریههایی را خلق کردهاند که افرادی چون ویتگنشتاین متاخر، فوکو، لاکاتوش و فایرابند در این عرصه پیشتاز هستند.
البته این نظریهها نسبیتگرایی در علم را به شدت و در حد مخربی توسعه دادهاند، اما چه در علوم طبیعی و چه در علوم انسانی رواج زیادی پیدا کرده و ممکن است کسی تصور کند که منظور از بیان این تحولات، موافقت نظریههای پست مدرن با علم دینی است ولی خیر، این نظریهها با انگیزه خالصسازی مدرنیسم و نجات آن از اسطورهگرایی جدیدی که گرفتار آن شده ظهور پیدا کردهاند. بر همین اساس، منظور از اشاره من به این تحولات، چالشهایی است که چند دهه گذشته پوزرتیویسم منطقی با آن روبرو بوده است. در واقع، باید توجه داشت که دیگر دوران سلطه پوزیتیویسم منطقی بر علم سپری شده است.
اسلام هیچ نقطه اثباتناپذیری در حوزه عقل برهانی ندارد
وصف اسلامی بودن علوم که چند صباحی است در فضای حوزوی و دانشگاهی ما مطرح شده است، دقیقا به چه معنا است؟ آیا اسلامیت، بناست منطق، ماهیت و روش علم را دچار تحول کند و یا عقلانیتی است ناظر بر علوم یا امری است متفاوت از این فرضیهها؟
اولاً وقتی از علم دینی صحبت میکنیم، منظور علوم انسانیِ دینی است، نه علوم طبیعی. البته ممکن است بعضی از علوم طبیعیِ دینی سخن به میان آورده باشند، اما من معتقدم بحث علوم دینی منحصر به علوم انسانی است و حرف اسلام درباره علوم طبیعی تنها این است که اولاً این علوم خارج از دایره نظام خلقت نیست و ثانیاً کاربرد آن با اخلاق و شرع مغایر نباشد. اما وقتی از علوم انسانیِ اسلامی صحبت میکنیم، منظورمان این است که نه فقط اسلام در شکلگیری بنیادهای این علوم تاثیر جدی دارد، بلکه اگر پیکره این علوم را لایه لایه فرض کنیم، دین در لایههای مهمی از این علوم نیز حضور دارد. آن هم دینی که هیچ نقطه اثبات ناپذیری در حوزه عقل برهانی ندارد.
با این وصف، علوم انسانی اسلامی از انحصار روش شناسی پوزیتیویستی خارج میشود، اما این به این معنا نیست که روش تجربی از علوم انسانی خارج میشود، بلکه روش تجربی در این علوم از طریق همافزایی با سایر روشها شکوفا میشود. از طرف دیگر، علوم انسانیِ اسلامی رابطه خودش را با نظریههای صرفاً عرفی و بشری هم از دست نمیدهد؛ بلکه با رویکرد انتقادی به قلمرو این علوم وارد میشود و حتماً از مزیتهای این نظریهها کمال استفاده را میبرد. بنابراین، ما مخالف تدریس و تحقیق نظریههای عرفی در دانشگاهها نیستیم، بلکه مخالف کنار گذاشتن نقد و تبدیل این نظریهها به تابو هستیم. چیزی که متاسفانه اتفاق افتاده است. علوی بروجردی، درخواست گفتوگوی فضلای حوزه درباره دلایل رد اقتصاد اسلامی را بیپاسخ گذاشت!
اخیرا مطالبی درباره علوم انسانیِ اسلامی و به طور خاص اقتصاد اسلامی توسط آیت الله علوی بروجردی مطرح شده است. نظر شما در این باره چیست؟
سخنان جناب آقای علوی بروجردی وجاهت علمی ندارد. وقتی به رزومه ایشان مراجعه میکنیم، متوجه میشویم که آقای علوی تخصصی در این بحثها ندارد. نه کتابی و مقالهای و تدریسی در این ساحت دارد و نه تاکنون از جهت علمی علاقهای به این بحثها در رزومه ایشان قابل مشاهده است. معلوم نیست چه عاملی موجب شده تا حاضر شوند با ورود عوامانه به این بحث با آبروی خودشان بازی کنند.
بحث اقتصاد اسلامی در جهان اسلام بیش از ۶۰ سال سابقه مطالعاتی دارد و تاکنون چند صد کتاب و مقاله در این زمینه به زبانهای گوناگون منتشر شده است و طبیعی است کسی میتواند درباره اقتصاد اسلامی نظر بدهد که به ادبیات علمی این عرصه اشراف داشته باشد. ایشان در اظهاراتشان مطالبی میگویند که یک طلبه یا دانشجویی که دو- سه سال در زمینه اقتصاد اسلامی تحصیل کرده، نادرستی آن را متوجه میشود.
من در گذشته به افرادی مانند ایشان که چنین سخنان خامی در باب علوم انسانی اسلامی بیان کردهاند، مانند آقای روحانی رئیس جمهور به صراحت توصیه کردم که بیشتر مطالعه کنند و الآن به جناب آقای علوی بروجردی هم با نهایت احترام عرض میکنم شما صاحب علم لدنّی که نیستید؛ پس کمی مطالعه کنید. کمی با صاحب نظران این عرصه نشست و برخاست کنید و گوش بدهید. گوش دادن برای علما زینت است و خودتان را از این زینت محروم نکنید.
جدای از اینکه جناب آقای علوی بروجردی سخنان نادرستی درباره اقتصاد اسلامی گفتند، رفتار نامطلوبی هم داشتند که از شأن و منزلت ایشان به دور بود. ایشان صریحاً گفتند بیایید من را درباره اقتصاد اسلامی قانع کنید، اما درخواست گفتوگوی همه فضلای حوزه در این زمینه را بیپاسخ گذاشتند! کسی که قصد بیاحترامی به ایشان نداشته و ندارد؛ میخواهند با ایشان صمیمانه و با روشهای علمی گفتوگو کنند، اما ایشان از دأب افتخارآمیز علمای حوزه مقدسه علمیه که همواره از بحث و گفتوگو و مناظره استقبال میکردند و از خودشان در برابر منتقدان سعه صدر نشان میدادند، عدول کرد و باب گفتوگو و نقد را بست.
این رفتار جناب آقای علوی بروجردی برای حوزه خسارت بار بود و نمایش بدی از حوزه به دیگران ارائه داد. ایشان و امثال ایشان باید الگوی همه ما باشند و ما به آنها تاسی کنیم اما با این رفتار طلاب و دانش پژوهان را سرخورده کردند. البته هنوز هم دیر نشده و جا دارد ایشان اجازه بدهند با ایشان بحث و گفتوگو شود.
برخی معتقدند که اسلام دین گسترش اخلاق و معنویت است و اساساً بنای ورود به ساحت علوم انسانی و اجتماعی ندارد. نظر شما در باره چنین ادعایی چیست؟
بعضی معنای عمیق فرمایش مهم پیامبر اکرم (ص) که فرمودند «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» را نمیدانند. اخلاق در اینجا اعم از مکارم اخلاق به معنای مصطلح و تمامی فضائل فطرت بنیاد در رفتار فردی و اجتماعی است و پیامبر اکرم (ص) میفرمایند که من آمدهام که نه تنها از جهت نظری حق فضائل را به طور کامل ادا کنم وحقایقی را با شما در میان بگذارم که از طرق عادی قابل فهم نیستند، بلکه آمدهام تا با زنجیرهای از اقدامات، چتر این فضائل را بالای سر حیات فردی و اجتماعی بشر باز کنم.
از طرف دیگر، کسی که مختصری به تعالیم اسلامی آشناست، میداند که اسلام یک دین فردیِ سیال و پلورال نیست؛ بلکه یک دین اجتماعی با نظمی روشن است، و دینی که نظم مشخص و اهداف اجتماعی دارد، نمیتواند لوازم تحول اجتماعی مانند رویکرد سیستمی به آموزههای خود را در نظر نگیرد یا علم اجتماعی، حکومت و امثال آن را نداشته باشد و تن به علم یا حکومت سکولار بدهد.
اقتصاد اسلامی هیچ وقت در کشور ما اجرایی نشده است/ دولتمردان به اجرای نسخههای غربی در کشور مباهات میکنند
شاید مخالفت با علم دینی ناشی از عملکرد ضعیف دولتها و ترس از ثبت کارنامه دولتها به نام اسلام باشد.
اگر این بحثها ناشی از مشاهده ضعف و ناکارآمدیهای دولتهای قبلی و فعلی در اقتصاد و غیره است، خب این چه ارتباطی با علوم انسانیِ اسلامی دارد؟ در این چهل سال کی علوم انسانیِ اسلامی مجال داشته تا خود را در اجرا محک بزند؟ حتی اقتصاد اسلامی به رغم قدمت زیادی که دارد، هیچ وقت در کشور ما اجرایی نشده است. نه بانک ما اسلامی به معنای دقیق کلمه بوده و نه سیستمهای اقتصادی کشور نسبتی با اسلام دارد. از طرف دیگر، در اکثر اوقات حساسترین وزارتخانهها و سازمانها در اختیار کسانی بوده که اعتقادی به حضور دین در صحنه اداره جامعه نداشتهاند و به اجرای نسخههای غربی در کشور مباهات کردهاند. پس کی میدان عمل در اختیار جریان اسلامی بوده که بعضی الان طلبکاری میکنند.
گاهی افرادی به ظاهر حوزوی که این روزها به واسطه امکانات فضای مجازی مطالبی را در فرهنگ عمومی جامعه طرح میکنند، با ورودی مفسرانه به مطالب شهید صدر و مباحث این ایام که حول امکان یا عدم امکان اقتصاد اسلامی است، مدعی شدهاند که «آنچه دغدغه شهید صدر از اقتصادنا بود، نه اسلامیتِ اقتصاد بلکه اقتصادِ امت و جامعه مسلمین بود»، فارغ از صلاحیتِ کارشناسانه اظهاراتی از این دست، نظرتان درخصوص چنین ادعایی چیست؟ آیا چنین تفکیکی با توجه به ماهیت علوم جدید، امکان پذیر است؟
رفتار این افراد تاسف برانگیز است. کارشان به جایی رسیده که برای بیشتر دیده شدن و عقده گشایی آشکارا دروغ میگویند. شرم هم نمیکنند! کارشان این شده که دائماً بگردند با ژست روشنفکری یک موضوع حساس را پیدا کنند و فحش و ناسزایی بیندازند تا نظرات دیگران را به خودشان جلب کنند. الحمدلله آثار شهید صدر ( ره) در دسترس همگان است و با مراجعه به همان صفحات اولیه کتابهایی مانند «اقتصادنا»ی ایشان میتوان متوجه شد که بحث شهید صدر بر سر تبیین اقتصاد اسلامی و ساخت جامعه اسلامی است و نه اقتصاد و جامعه مسلمانان. یعنی مشت آدم دروغگو درباره شهید صدر سریع باز میشود. اساساً کسی که مختصر آشنایی با تفکرات شهید صدر داشته باشد، میداند که ایشان که حقیقتاً یک نابغه بیبدیل در حوزه محسوب میشدند، دنبال چه بودند و چه کار بزرگی انجام دادند و امروز بخش مهمی از اقتصاد اسلامی مدیون تلاش های جسورانه شهید صدر است.
در دولت فعلی انگار روح میرزاملکم خان و آخوندزاده در کالبد بعضی آقایان وارد شده
آیا طرح مباحثی نظیر علوم انسانی اسلامی و اقتصاد اسلامی در بستر حاکمیتی و توام با اغراض سیاسی و منفک از بستر علمی و ارتباط با بدنه علمای دانشگاهی و حوزوی بوده است؟ آیا این طرح، چنانکه برخی مدعیاند، انسدادی برای نگاههای متفاوت رقم زده است؟
به هیچ وجه. علوم انسانی اسلامی به طور کل، و اقتصاد اسلامی به طور خاص، مولود متن حوزه و دانشگاه است و در یک پروسه طبیعی و با تلاشهای خودجوش صدها تن از استادان و پژوهشگران زبده حوزه و دانشگاه ظهور و بروز پیدا کرده است. البته در این چهل سال، دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی بر اساس تاکید قانون اساسی بر تحقق اسلام اجتماعی، موظف بودهاند در این زمینه سرمایهگذاری کنند و فرصت شکلگیری مغزافزار اسلامی بر پایه عدالت را برای اداره کشور به وجود بیاورند، اما متاسفانه این کار را نکردهاند.
دولت آقای هاشمی رفسنجانی که اعتقادی به این حرفها نداشت و با همه توان خط تکنوکراتهای لیبرال زده را در کشور تقویت کرد. دولت اصلاحات سید محمد خاتمی که دنبال گفتمان پروتستانیسم و شخصی و نسبی کردن اسلام بود و طبیعی بود سر سوزنی به پیشرفت این بحثها کمکی نکند. در اوایل دولت آقای احمدی نژاد کمی به این بحثها عنایت شد و کمکهای اندکی هم صورت گرفت، اما خیلی سریع خط عوض شد و شخص آقای احمدی نژاد و اطرافیان او همان خط سید محمد خاتمی البته با پوششی متفاوت را دنبال کردند.
در دولت فعلی هم که کانه روح میرزاملکم خان و آخوندزاده در کالبد بعضی آقایان وارد شده و همان حرفهایی زده میشود که منورالفکرهای قجری میزدند. فراموش نکردهایم که همین آقای روحانی چه اباطیلی را علیه علوم انسانیِ اسلامی مطرح کرد و بعد هم آمدند در جشنواره فارابی، و بر خلاف فلسفه وجودی این جشنواره به آقای سید جواد طباطبایی و دکتر داریوش شایگان جایزه دادند.
دولتها نه تنها کمکی به علوم اسلامی نکردند، بلکه جلوی این حرکت را هم گرفتند
پس ببینید دولتهای سابق و فعلی نه فقط کمکی نکردند، بلکه جلوی این حرکت ایستادند. اگر منظور کمکهای مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی به این حرکت است، بله مهمترین مشوق و محرک اساتید حوزه و دانشگاه در این ساحت شخص رهبر عزیز انقلاب بودهاند. اما وسعشان نمیرسید که کمک مالی مهمی بکنند. واقعاً در این چهل سال مجموعههای فعال در عرصه علوم انسانیِ اسلامی مظلوم بودهاند و با فقر و تنگدستی این حرکت را جلو بردهاند؛ جالب است کسانی ما را متهم به حکومتی بودن و استفاده از بودجههای حکومتی میکنند که خودشان هیچوقت کرسی ریاست را واگذار نکردهاند و همیشه از بودجههای نظام برای کارهای ذوقی و آبکی و گشتن به دور دنیا کمال استفاده را کردهاند.
طرف رئیس یک مرکز است و درست فردای روزی که برکنار میشود، جای دیگر رئیس میشود. آن وقت تصور میکند، سکوت ما به منزله بیاطلاعی است؛ خیر دلیل سکوت بیاطلاعی نیست، بلکه بیاعتنایی است. من کسانی را سراغ دارم که در این سالها همیشه در محیط های دانشگاهی نقش اپوزسیون را داشتهاند، اما سرجمع میلیاردها تومان از دولتهای مختلف پروژه تحقیقاتی گرفتهاند. شخصی بود که همیشه با جریان اسلام مخالفت میکرد، بعد سالهای پیش دیدم در مرکز تحقیقات شهرداری تهران در موضوع مسجد پروژه چند صد میلیون تومانی گرفته است!
هجمه به علوم اسلامی نشانگر حرکت در مسیر درست است
قبول دارید که هجمه به علوم انسانیِ اسلامی مجددا شروع شده است؟ خاستگاه این هجمهها را چگونه توصیف میکنید؟
من شخصاً از هجمههایی که به علوم انسانی اسلامی میشود، خوشحالم. معلوم است که جای درستی ایستادهایم و این ایستادن جریان معارض اسلام و انقلاب و دنبالههای آنها را به شدت عصبانی کرده است. البته بعضی از مخالفتها از سر ناآگاهی است نه دشمنی. ای کاش دوستانی که قصد دشمنی ندارند و با دلسوزی به مخالفت با این جریان میپردازند، سنت علمی را محترم میشمردند و به جای بیانیه سیاسی دادن، حرف علمی و مستدل میزدند و از شرکت در جلسات نقد طفره نمیرفتند. چه ایرادی دارد که از پایگاه علمی نقد کنند و پاسخ علمی هم دریافت کنند؟ این نه تنها بد نیست بلکه مایه رشد و رونق علم و دانش هم است.
امروز علوم انسانیِ اسلامی به یک جریان قوی و پرخروش تبدیل شده و قابل متوقفسازی نیست. در حال حاضر چند هزار استاد و پژوهشگر از سراسر کشور در اشکال گوناگون و آزادانه و البته با برداشتهای متنوع از علوم انسانی اسلامی در حال فعالیت در این عرصه هستند. در همین عرصه اقتصاد اسلامی، امروز فقط در حوزه علمیه قم قریب به یکصد استاد و پژوهشگر فعال وجود دارد که تمام تمرکزشان بر روی بسط و تعمیق اقتصاد اسلامی است.
در دانشگاهها هم رشته اقتصاد اسلامی بیش از ۲۰ سال است که تاسیس شده و در مقاطع تحصیلات تکمیلی دهها فارغالتحصیل داشته است. من وقتی رفتار بعضیها را می بینم، یاد داستان گنجشکی میافتم که بر شاخه درخت تنومندی نشسته بود و هنگامی که میخواست پرواز کند، به درخت گفت درخت جان! محکم باش که میخواهم بلند شوم مبادا بلرزی! درخت هم با آرامش به گنجشک گفت گنجشک جان! من نفهمیدم که تو کی آمدی که حالا میخواهی بروی!
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار