روایت حماسه ۳۰ مهر دانشآموزان همدانی
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹ – ۱۳:۰۵ روایت حماسه ۳۰ مهر دانشآموزان همدانی
فعالیتهای مبارزاتی دانشآموزان و فرهنگیان در شهر همدان به همان ابتدای مبارزه علیه رژیم طاغوت یعنی سال ۱۳۴۲ باز می گردد. با شروع نهضت توسط امام خمینی(ره) برخی از معلمان در شهر همدان با تشکیل جلسات و گعدههایی با دانشآموزان شروع به تربیت مبارزان نوجوانی کردند که سرانجام با اتحاد مردم کشور، در بهمن ۵۷ شیشه عمر طاغوت پهلوی را شکستند.
خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: فعالیتهای مبارزاتی دانشآموزان و فرهنگیان در شهر همدان به همان ابتدای مبارزه علیه رژیم طاغوت یعنی سال ۱۳۴۲ باز میگردد. با شروع نهضت توسط امام خمینی(ره) برخی از معلمان در شهر همدان با تشکیل جلسات و گعدههایی با دانشآموزان شروع به تربیت مبارزان نوجوانی کردند که سرانجام با اتحاد مردم کشور در بهمن ۵۷، شیشه عمر طاغوت پهلوی را شکستند.
* یک ماجرای واقعی
با نزدیک شدن به سال ۵۷ مبارزات دانشآموزان همدانی هم شدت گرفت و به گفته خودشان دیگر روزی نبود که در خیابان های شهر دست به اقدامی علیه رژیم نزنند.
تابستان داغ ۵۷ با اتفاقات بزرگش آتش خشم مبارزان همدانی را شعله ورتر کرد. یکی از اتفاقات مهم در این زمان رحلت آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی بود.
متعاقب حمله مامورین ساواک به مدرسه فیضیه قم در سال ۱۳۴۲ آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی به اتفاق سایر روحانیون همدان تلگرافی مبنی بر محکومیت رژیم به محضر مراجع عظام و امام (ره) مخابره کرد. همچنین در زمان مسافرت محمدرضا شاه به همدان در خرداد همان سال، آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی ضمن تحریم هرگونه استقبال از شاه خود نیز از منزل خارج نشد. ساواک در روزهای ۱۶ و ۱۷ خرداد ماه، تیمسار قلعه بیگی را به همدان اعزام کرد تا شاید تحت فشار و سیاستهای وی، آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی از شاه استقبال و با او ملاقات کند.
در مقابل، آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی نه تنها درخواستهای ساواک را نپذیرفت بلکه پیغام تندی برای شاه فرستاد. حجت الاسلام سید فاضل حسنی دراین باره میگوید: «آیت الله آخوند به تیمسار قلعه بیگی فرمود: از طرف من به شاه بگویید: آقا جان دیدی پدرت با امام حسین در افتاد چه شد. روضه را تعطیل کرد، عزاداری قدغن شد، عمامهها را برداشت. حاج آقا روح الله فرزند امام حسین است با ایشان درگیر نشو خیر نمیبینی».
به دنبال دستگیری و زندانی شدن امام (ره) توسط مامورین رژیم در سال ۱۳۴۲، آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی به همراه آیت الله بنی صدر جهت همکاری و هماهنگی با روحانیون کشور برای رهایی امام (ره) به تهران مهاجرت کرد. ایشان ضمن شرکت در جلسات روحانیون تهران، اعلامیههای صادره از سوی آنان را امضاء کرد اما پس از چندی ساواک با زور و تهدید وی را به همدان بازگرداند.
آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی که در همدان و غرب کشور از محبوبیت ویژه ای برخوردار بود در شانزدهم تیرماه ۱۳۵۷ جهت معالجه کلیه به لندن مسافرت کرد. اما بعد از مدتی در اول مرداد ماه وفات یافت و پیکر مطهرش به ایران و سپس همدان منتقل شد. در تهران و همچنین مسیر انتقال پیکر آن مرحوم به همدان، تشییع باشکوه و عظیمی به عمل آمد.
غلامعلی سماواتی که از جمله تشییع کنندگان بوده است دراین باره میگوید:«جنازه آیت الله آخوند را وقتی به تهران آوردند، از فرودگاه مهرآباد تا میدان آزادی با ماشین تشییع شد و از آنجا به صورت کاروان به سوی همدان حرکت کردند که رهبری کاروان و مراسم با شهید مفتح بود. در بین راه نیز از سوی مردم استقبال بی نظیری به عمل آمد و نرسیده به همدان به دهی که مسقط راس ایشان بود، رفتیم و پیکر وی در آنجا تشییع شد و در همان روستا به برادر ایشان تسلیت گفتیم و راهی همدان شدیم. پیکر آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی در میان شیون و عزاداری مردم به مسجد جامع همدان منتقل شد تا فردا تشییع شود».
در مراسم تشییع پیکر آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی که بزرگترین تظاهرات علنی علیه رژیم در همدان تا آن زمان بود، شیشه چند بانک و مشروب فروشی با سنگ و چوب شکسته شد و در جریان تظاهرات دو نفر به اسامی فرج الله پهلوانی شورینی و جمشید شرفخانی به شهادت رسیدند.
از دیگر اتفاقاتی که مقدمه حماسه ۳۰ مهر بود، حادثه ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران و به آتش کشیده شدن مسجد جامع کرمان را می توان نام برد.
سال پایانی حکومت پهلوی اتفاق هایی در ایران به وقوع پیوست که روند مبارزات مردمی و بسته شدن راههای تعامل رژیم پهلوی با ملت را تسریع بخشید که یکی از نمونه های آن آتش سوزی سینما رکس و تظاهرات نیم میلیونی مردم در عیدفطر همان سال بود. بنابراین شهریور به ماهی تعیین کننده و پرحادثه در تقویم تاریخ مبارزات مردمی تبدیل شد. به این ترتیب که در ۱۳ شهریور تظاهرات و راهپیمایی بزرگی علیه رژیم شکل گرفت که تا ۱۶ شهریور نیز ادامه داشت و عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ این روز فریاد میزدند: فردا صبح در میدان ژاله. به این ترتیب با وجود اعلام حکومت نظامی، دهها هزار نفر از صبح زود به طرف میعادگاه سرازیر شدند و در کمتر از ۲ ساعت تمامی خیابان ژاله تا پشت بهارستان را از جمعیت پر کردند. یگانهایی از عمال پهلوی در میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند و ساعاتی بعد از آن برخورد شدیدی با مردم داشتند و تلفات سنگینی را به جمعیت وارد کردند.
براساس اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) اعتراض علیه حکومت در ۱۷ شهریور تنها مختص میدان شهدا نبود بلکه تا پایان این روز زد و خوردها در دیگر نقاط شهر وجود داشت و مردم، راهنمایی و رانندگی و بعد اداره پست را آتش زدند. در واقع پس از حادثه تلخ ۱۷ شهریور مردم یک هفته به اعتصاب دست زدند و تمامی بازارها و بیشتر اماکن کسب و کار تا ۲۵ شهریور به عنوان اعتراض به این کشتار تعطیل کردند.
۲۴ مهرماه سال ۵۷ در بهبوحه اعتراضات، تظاهرات و نارضایتیهای مردم ایران از رژیم پهلوی بود که تعداد زیادی از مردم کرمان به منظور بزرگداشت اربعین شهدای ۱۷ شهریور تهران و نخستین سالگرد شهادت آیتاللَّه سیدمصطفی خمینی، مغازهها را تعطیل کرده و در مسجد جامع کرمان اجتماع کرده بودند که ناگهان حدود ۳۰۰ نفر از عوامل رژیم پهلوی در لباس زاغهنشینان معروف به کولی با در دست داشتن چوب و میله آهنی و با شعار جاوید شاه به مسجد حمله کرده و با میله و چوب به جان مردم افتادند و پس از ضرب و شتم مردم، قسمتی از وسایل و ساختمان مسجد جامع کرمان از جمله قرآنها را به آتش کشیدند.
واقعه تلخ ۲۴ مهر و به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان چهره ننگین و پلید رژیم پهلوی را بر همه روشن کرده و به جریان انقلاب مردم در کشور سرعت بخشید.
هر چند هدف رژیم از ایجاد این بلوا، برهم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ایجاد رعب و وحشت آن هم به اسم مردم بود، اما این حادثه موجب نفرت شدید مردم از رژیم شد و امام خمینی(ره) در پیامی، این اعمال را نتیجه حملههای جنونآمیز دانستند.
با شروع سال تحصیلی در مهر ۵۷ سیر مبارزاتی دانش آموزان همدانی وارد مرحله جدیدی شده و رژیم شاه را دچار سردرگمی کرده بود اما در پی آتش سوزی مسجد جامع کرمان، بزگترین تظاهرات در روز سیام مهر ماه ۱۳۵۷ توسط دانش آموزان در همدان به انجام رسید.
روز ۲۹ مهرماه در پی تظاهراتی که در دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی به عنوان اعتراض به آتش زدن مسجد جامع کرمان روی میدهد برخوردی میان مأموران انتظامی و تظاهرکنندگان به وجود می آید و ماموران شهربانی با شدت با دختران دانش آموز برخورد می کنند. هر چند بی تردید حماسه ۳۰ مهر ادامه سیر مبارزات دانش آموزان همدانی بود اما انتشار این خبر و شایعه هتک حرمت یک دانش آموز دختر توسط ماموران رژیم( که بعدها مشخص شد بی اساس است) نیز بر آتش غیرت نوجوانان همدانی افزود و حادثه ۳۰ مهر رقم خورد.
صبح روز ۳۰ مهر حوالی ساعت ۹ صبح دانش آموزان پسر از دبیرستان های مختلف شهر با شعارهایی مانند « ایران شده فلسطین مردم چرا نشستین» و «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» شروع به راهپیمایی نمودند. سیل جمعیت دانش آموزان از کوچه ها و معابر کوچک به خیابان های اصلی شهر سرازیر شده و به سمت میدان مرکزی شهر حرکت کرد.
این نوجوانان در مسیر حرکت خود برخی مشروب فروشیها و بانکها را به آتش کشیدند و در خیایان شورین و شهدای فعلی تعداد زیادی از مردم به تظاهره کنندگان پیوستند که تعداد آنها را تا ۱۵ هزار نفر نیز یاد کردهاند و در این هنگام ماموران انتظامی از بالای پشت بام هتلی در ابتدای خیابان به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند و در این بین سه نفر شهید و عده زیادی مجروح شدند.
مجروحان به بیمارستانهای همدان انتقال می یابند و تظاهرات تا ساعت دو بعداز ظهر همان روز در گوشه و کنار شهر به گوش میرسد و برخی نیز از مدرسه آیت آخوند ملاعلی همدانی در بین مردم مواد آتش زا توزیع میکردند و تعدادی نیز که بر روی پشت بامها کمین کرده بودند بر روی تظاهر کنندگان آجر پرت میکردند.
با انتقال مجروحین به بیمارستانها مردم برای اهدا خون به مجروحین به بیمارستانها رفته و با اجتماع خود در مقابل ورودی آنها مانع ورود عوامل پلیس شدند تا جایی که رئیس وقت بیمارستان اکباتان به آنان قول میدهد که پلیس داخل بیمارستان نخواهد شد و اجساد قربانیان نیز تحویل بستگان خواهد شد.
ماموران انتظامی به دنبال دفن پیکر شهدا بدون اطلاع خانواده ها بودند تا مانع ایجاد راهپیمایی در تشییع آنان شوند. پیکر یکی از شهدا به زور از دست کارکنان بیمارستان اکباتان گرفته شده و در کشاکشی بین استاندار و دادستان مجوزی برای دفن صادر نمیشود و مقامات سیاسی و قضایی وقت همدان، قدرت مقابله با خشونت کاریها نظامیان را نمی یابند.
در اول آبان پیکر شهدا به باغ بهشت انتقال یافته و تمام مدارس و بازار در خیابان شهدا به حالت تعطیل درآمد و شهر در کنترل نیروهای زرهی ارتش قرار گرفته بود و پس از بازگشت این اجتماع به سوی دادستانی همدان حرکت کرده و خواستار معرفی مسببین این کشتار تا ۱۰ روز میشوند.
دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا نیز که قبل از این واقعه به برخی رویدادها در دانشگاه معترض بودند در اعتراض به کشتار و برقراری حکومت نظامی در همدان دست به اعتصاب غذا زدند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی در کل کشور شدند و قطعنامه ای نیز در جمع شش هزار نفری متحصنین صادر شده و کارکنان دانشگاه نیز دست از کار خود کشیدند و تحصن دانشجویان در مراسم شب هفت شهدا به پایان رسید و وعده تحصنی دیگر را میدهند.
فرهنگیان همدانی نیز با تجمع در مقابل محوطه آموزش و پرورش شهرستان همدان به مدت ۴۸ ساعت اعتصاب غذا میکنند و خواستار معرفی مسببین این جنایت در شهر میشوند. وکلا و قضات نیز از روز اول آبان دست به تحصن غذا در دادسرای همدان میزنند و روحانیون نیز در این بین نقش مهمی در رهبری مردم داشتند و از نیروهای فعال در صحنه به شمار میرفتند و در این بین سه روز عزای عمومی در همدان اعلام میشود.
به دنبال شکایات مختلف وزارت کشور هیأتی را برای بررسی واقعه به همدان فرستاد که علی رغم تبلیغات فراوان نه تنها عاملان مجازات نشدند بلکه ترفیع نیز گرفتند.
حماسه ۳۰ مهر دانش آموزان همدانی موجب اتحاد نیروهای انقلابی در شهر شد و این واقعه عاملی برای دیگر تظاهرات در شهر شد. این رویداد را باید شروع فصل جدیدی از تظاهرات علنی مردم همدان در مبارزه با رژیم پهلوی دانست. حادثه ۳۰ مهر در تاریخ مبارزات در کشور نیز اتفاق مهمی است چه اینکه حضرت امام خمینی که در آن زمان در فرانسه حضور داشتند به این کشتار رژیم واکنش نشان داده و از مردم همدان تقدیر و حمایت نمودند.
همچنین راهپیمایان در روز ۱۳ آبان ۵۷ در تهران شعار می دادند که : درود بر همدان، برادر قهرمان
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار